تو ضيحات كامل استاد در خصوص پرداخت شهريه (2)
منبع: بخشي از گفتار استاد طاهري - كرج 88
به هر حال مدتها بحث و بررسي و ماجرا و راهنمايي هايي که دوستان روي فرمها انجام دادن اين بود که، و يک مسئله ديگه اينکه جلوگيري ازسياهي لشکر. از همه مهمتر، بببينيد ما زماني که اين قضايا در اون، ما اصلا به تنها چيزي که فکر نميکرديم شهريه بود. خُب، سياهي لشکر کساني که تصميم داشتن وقتشونو يه جوري بگذرونن. هم فاله هم تماشا. بريم بشينيم. بعد چون براش صرف چيزي نشده ممکنه، جوک بگه، درس گوش نده، ممکنه با بغل دستي اش صحبت کنه، چرا؟ چون متضرري نميشه. اما اگر اومد و يه شهريه خواست بده، فورا عقب ميکشه، چي؟ بريم اونجا براي چي بريم؟ شهريه هم بديم، که چي بشه؟ خُب پس ميکشه کنار. سياهي لشکره نمياد. کسي که مياد چون شهريه داده، اينا همه تجارب چندين و چند ساله است، چون شهريه داده يقه شما رو ميگيره، ميخواد ازتون، اگر به مراد دلش نرسه و اگر شما نتونيد، حالا دوستاني که مستر هستن و بقيه هم که مستر نيستن ميشن، (با خنده) خُب، يعني اگر نتونيد بهش پاسخ بدين يقه تونو ميگيره. خُب لذا براي اينکه بياد يقه شما رو بگيره بايد گوش بده، بايد کارشو انجام داده باشه، بايد حالا ما که تکاليفي نيست، ولي منظور اينکه بالاخره يه پيگيري هايي کرده باشه. بنابر اين کلاس جدّي ميشه، از حالت شوخي و وقت گذروني و باري به هر جهت خارج ميشه، اين راندمان کلاس و ميبره بالا و
فيلتر شهريه يکي از فيلترهايي است که اجازه نميده سياهي لشکر بياد و ضمنا کسايي پيش شما ميان که خريدارن، خريدار واقعي. يعني ما ميخوايم خريدار واقعي رو پيدا بکنيم. دقت بفرماييد که اين مطلب رو يکي از دوستان من امروز داشتم خدمتشون داشتم ميگفتم، براي ما يک نامه اي اومد و يک عزيزي از همين کرج، خُب، يک فرد باصطلاح، حالاروحاني از همين کرج شما براي ما يک نامه اي داده بود توسط يکي از دوستان همين کرج، که آقا، شما شهريه ميگيريد؟ شهريه اي نيست، ما هم براي جلوگيري از سياهي لشکر يک، دو ... ما ميخوايم دقيقا بدونيم چه کساني دقيقا خريدار هستن؟ توجه مي کنيد؟ شما دنبال خريدار و طالب ميگردين؟ طالب واقعي ميگردين. شما شهريه بگيرين من بيام ببينم چند نفر پاي اون بساط شما جمع ميشه، بيائيد اين کارو بکنيد، من اينو نوشتم و باصطلاح براشون ارسال کردم. ببينيد واقعيت قضيه اين جاست که شما الان تجربه کردين و مي بينيد. همين مسئله ضمن اينکه کمک به پيشبرد اهداف همين مسئله عرفان خواهد کرد. چون شما امروز رو نگاه نکنيد، امروز يک موقع 4 نفر 5 نفر جمعن دور هم، جمعين، صحبت ميکنن . فردا وقتي شد 40-50 نفر صندلي ميخواد، جا ميخواد، فضا ميخواد، ماجراهاي ديگه ميخواد، بعد يکدفعه مي بينيد اينجا، 21:12
بعد يکدفعه مي بينيد شما، بايد بريد يه جاي ديگه ايي که حالت اداره تري داشته باشه، مي بينيد بودجه مياد بالا، خُب، بعد امروز شما 40 نفريد، فردا صد نفريد، امروز اجاره نشينيد، تا کي اجاره نشين بايد باشيد؟ دقت مي فرماييد، يواش يواش شما مي بينيد که در واقع آدم خودتون نيستيد، يواش يواش يه مسئوليتي گردنتون هست. بايد اين اداره بشه، بايد هندل بشه، بودجه ميخواد و اينا همه براي پيشبردش نياز به حمايت ميخواد، حمايت ميخواد، حالا حمايت مالي و حمايتهاي مختلف.
منبع: بخشي از گفتار استاد طاهري - كرج 88
به هر حال مدتها بحث و بررسي و ماجرا و راهنمايي هايي که دوستان روي فرمها انجام دادن اين بود که، و يک مسئله ديگه اينکه جلوگيري ازسياهي لشکر. از همه مهمتر، بببينيد ما زماني که اين قضايا در اون، ما اصلا به تنها چيزي که فکر نميکرديم شهريه بود. خُب، سياهي لشکر کساني که تصميم داشتن وقتشونو يه جوري بگذرونن. هم فاله هم تماشا. بريم بشينيم. بعد چون براش صرف چيزي نشده ممکنه، جوک بگه، درس گوش نده، ممکنه با بغل دستي اش صحبت کنه، چرا؟ چون متضرري نميشه. اما اگر اومد و يه شهريه خواست بده، فورا عقب ميکشه، چي؟ بريم اونجا براي چي بريم؟ شهريه هم بديم، که چي بشه؟ خُب پس ميکشه کنار. سياهي لشکره نمياد. کسي که مياد چون شهريه داده، اينا همه تجارب چندين و چند ساله است، چون شهريه داده يقه شما رو ميگيره، ميخواد ازتون، اگر به مراد دلش نرسه و اگر شما نتونيد، حالا دوستاني که مستر هستن و بقيه هم که مستر نيستن ميشن، (با خنده) خُب، يعني اگر نتونيد بهش پاسخ بدين يقه تونو ميگيره. خُب لذا براي اينکه بياد يقه شما رو بگيره بايد گوش بده، بايد کارشو انجام داده باشه، بايد حالا ما که تکاليفي نيست، ولي منظور اينکه بالاخره يه پيگيري هايي کرده باشه. بنابر اين کلاس جدّي ميشه، از حالت شوخي و وقت گذروني و باري به هر جهت خارج ميشه، اين راندمان کلاس و ميبره بالا و
فيلتر شهريه يکي از فيلترهايي است که اجازه نميده سياهي لشکر بياد و ضمنا کسايي پيش شما ميان که خريدارن، خريدار واقعي. يعني ما ميخوايم خريدار واقعي رو پيدا بکنيم. دقت بفرماييد که اين مطلب رو يکي از دوستان من امروز داشتم خدمتشون داشتم ميگفتم، براي ما يک نامه اي اومد و يک عزيزي از همين کرج، خُب، يک فرد باصطلاح، حالاروحاني از همين کرج شما براي ما يک نامه اي داده بود توسط يکي از دوستان همين کرج، که آقا، شما شهريه ميگيريد؟ شهريه اي نيست، ما هم براي جلوگيري از سياهي لشکر يک، دو ... ما ميخوايم دقيقا بدونيم چه کساني دقيقا خريدار هستن؟ توجه مي کنيد؟ شما دنبال خريدار و طالب ميگردين؟ طالب واقعي ميگردين. شما شهريه بگيرين من بيام ببينم چند نفر پاي اون بساط شما جمع ميشه، بيائيد اين کارو بکنيد، من اينو نوشتم و باصطلاح براشون ارسال کردم. ببينيد واقعيت قضيه اين جاست که شما الان تجربه کردين و مي بينيد. همين مسئله ضمن اينکه کمک به پيشبرد اهداف همين مسئله عرفان خواهد کرد. چون شما امروز رو نگاه نکنيد، امروز يک موقع 4 نفر 5 نفر جمعن دور هم، جمعين، صحبت ميکنن . فردا وقتي شد 40-50 نفر صندلي ميخواد، جا ميخواد، فضا ميخواد، ماجراهاي ديگه ميخواد، بعد يکدفعه مي بينيد اينجا، 21:12
بعد يکدفعه مي بينيد شما، بايد بريد يه جاي ديگه ايي که حالت اداره تري داشته باشه، مي بينيد بودجه مياد بالا، خُب، بعد امروز شما 40 نفريد، فردا صد نفريد، امروز اجاره نشينيد، تا کي اجاره نشين بايد باشيد؟ دقت مي فرماييد، يواش يواش شما مي بينيد که در واقع آدم خودتون نيستيد، يواش يواش يه مسئوليتي گردنتون هست. بايد اين اداره بشه، بايد هندل بشه، بودجه ميخواد و اينا همه براي پيشبردش نياز به حمايت ميخواد، حمايت ميخواد، حالا حمايت مالي و حمايتهاي مختلف.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر