تو ضيحات كامل استاد در خصوص پرداخت شهريه (4)
منبع: بخشي از گفتار استاد طاهري - كرج 88
پس لزوم دريافت شهريه در حدي بوده که ما از مربيمون سوگندنامه گرفتيم که تو حق نداري بياي مسئله رو کوچه بازاريش کني. کوچه بازاري يعني اينکه لوثش کني، يعني يک دفعه در وابشه يکدفعه صد تا سياهي لشکر ريختن وسط، .بببينيد در واقع اين وسط ما مراعات خيلي چيزا رو کرديم که مربي ما انگ بهش نخوره. تا گفتن محل تامين بودجه، فورا ميگيم بله آقا من شهريه گرفتم. خُب، يکي مياد ميگه چرا پسر منو درس ميدي؟ چرا دختر منو درس ميدي؟ فورا شما کپي شناسنامه اش و، عکسش و، فرمش و، پر کرده نشون ميديم، ميگيم من که نيومديم در خونه؟ خُب همسر شما اومده اينجا متقاضي بوده. متقاضي بوده اين فرم رو پر کرده، ما اين کپي شناسنامه رو گرفتيم، اين در واقع اين چيزايي رو که شما ميگيريد به اين علته، خُب کپي و فرم و عکس و 6 تا قطعه عکس بيار، نميدونم چکار کن، چکار کنيم ديگه، نميدونن که ماجرا از چه قراره، فردا شما مي بينيد که، بابا کسي که 6 قطعه عکس مياره يعني من طالبم. خُب، ما وگر نه ما، عکس افراد رو ما ميخوايم چکار کنيم. 6 قطعه عکس وقتي آورد، ديگه شما مطمئن ميشيد بابا اين طرف طالبه، 6 قطعه عکس آورده، کپي آورده، فتوکپي و نميدونم يه چند تا چيز ديگه هم ميتونيد بخوايد، طالب گير مياريم، کسي که طالب نيست شروع ميکنه به بهانه آوردن،آقا من چرا بايد اين جا رو امضا کنم؟ چرا من بايد سوگند نامه امضا کنم؟ خُب، حتما خودتون هم برخورد کردين، درسته؟ ميگيم خوب همينه که هست، حالا شما تشريف بياريد سال ديگه، ان شاء الله يعني؟ موقعش نشده ! چيه؟ موقعش نشده، کسي که مياد سؤال ميکنه؟ ولي کسي که طالبه، شما بگو صد قطعه عکس بيار، صد قطعه عکس بيار، ما از چه شهرستانهايي خودتون دوستانتون شاهد بودين، از چه شهرستانهايي ميان؟ خُب، از تبريز از کجا، کرمان، مشهد، زاهدان، از همه جا ميان. خُب، اينا مگه اينا نيستن؟ خُب، اينا در واقع طالبن که پا ميشه مياد، چند تا از دوستان از تبريز شما به اصطلاح شاهد بودين که ميان و همين الان هم که کلاس نداريم مرتب چيز داريم، هياتي، گروه گروه ميان، قرار بود فردا 50-60 نفر بيان، که به دلايلي انداختيمش هفته بعد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر