معناي زندگي چيست؟ (5)
بخشي از گفتار استاد طاهري - كرج 88
يکسري سؤالها هست بدون جوابه، سؤالهايي که در علم، در فلسفه، اينها و يک بخشي است که ما هم احتمالا، اين در دنيا داره به يه شکلهايي داره پيدا ميشه، اين مسايل، ما هم يک نظراتي توي بخشها ئيش حالا، چيزايي داريم، يکي اين بحث Life و اين ماجراست و اينا، هنوز کسي نتونسته پاسخهايي براش پيدا کنه، و براي ما رسيدن به يه جوابي که حداقل خودمون بدونيم که چي ميخوايم بگيم هم حايز اهميت هست،
بسم الله يعني بنام خدا درسته؟ اما خدا مگه نام داره؟ خُب؟ الان گفتيم که هر وجهي، وجه خداست، هر وجهي وجه خداست، هر چيزي، ما وجه خداست، هر وجهي نامي دارد، پس هر نامي، نام اوست، هر نامي، نام اوست. يعني اين يکي از نکات بسيار ريز و مهمي است که هر نامي نام اوست، و حالا وقتي اونجا گفتن که بسم الله مساوي با اونه، يعني ما هر نامي رو مساوي نام او دونستيم، هتک حرمت نخواهيم کرد، اونوقت احترام هستي رو نگه ميداريم، وقتي احترام هستي رو نگه داشتيم، به ما حمله نميشه، ما در امان باقي ميمونيم، يعني اون حرف بوده، که در واقع يک رمز بوده، خُب حالا همه اينا در واقع، پا به يه عرصه ايي گذاشتيم که رمز خاک و آتش و اين حرفا، اين ماجرا چيز بشه، از جمله، يکي از شايد تعهدات بزرگي باشه که بشر به مفهوم زندگي و به مفهوم، اين گفته جناب مولانا که زندگي باغ تماشاي خداست، خُب؟ زندگي موسيقي گنجشکهاست، خُب؟ و ببينيم منظور چيست؟ و به اين نقطه نظر برسيم، خيلي از اين ناملايمات ما فروکش بکنه، و شايد بشر يک روي خوشي بتونه روي کره خاکي چه ميدونم، بالاخره به چشمش ببينه، البته اين بحث خيلي مفصلّه چون در واقع اين کلّيتها که تعريف ميشه، يک دفعه به اين مسئله ميرسيم که در واقع زندگي در فرم، زندگي در اين مقطعي که هستيم، چه مفهومي ميده؟ چه مفهومي داره؟ و ما در اين مقطع چه، به چي قراره برسيم؟ بحث حرکت از ظاهر به باطن، بحث هاي مختلفي که يه مدت، يه مقداريشو داشتيم، تعريف ميشه و براي اين مقطع در واقع يک شرح وظيفه، يک ماجراهايي در واقع پيدا ميشه، که اصلا با اون چيزي که بشر داره دنبال ميکنه، طبيعتا زمين تا آسمان فرق داره...
بخشي از گفتار استاد طاهري - كرج 88
يکسري سؤالها هست بدون جوابه، سؤالهايي که در علم، در فلسفه، اينها و يک بخشي است که ما هم احتمالا، اين در دنيا داره به يه شکلهايي داره پيدا ميشه، اين مسايل، ما هم يک نظراتي توي بخشها ئيش حالا، چيزايي داريم، يکي اين بحث Life و اين ماجراست و اينا، هنوز کسي نتونسته پاسخهايي براش پيدا کنه، و براي ما رسيدن به يه جوابي که حداقل خودمون بدونيم که چي ميخوايم بگيم هم حايز اهميت هست،
بسم الله يعني بنام خدا درسته؟ اما خدا مگه نام داره؟ خُب؟ الان گفتيم که هر وجهي، وجه خداست، هر وجهي وجه خداست، هر چيزي، ما وجه خداست، هر وجهي نامي دارد، پس هر نامي، نام اوست، هر نامي، نام اوست. يعني اين يکي از نکات بسيار ريز و مهمي است که هر نامي نام اوست، و حالا وقتي اونجا گفتن که بسم الله مساوي با اونه، يعني ما هر نامي رو مساوي نام او دونستيم، هتک حرمت نخواهيم کرد، اونوقت احترام هستي رو نگه ميداريم، وقتي احترام هستي رو نگه داشتيم، به ما حمله نميشه، ما در امان باقي ميمونيم، يعني اون حرف بوده، که در واقع يک رمز بوده، خُب حالا همه اينا در واقع، پا به يه عرصه ايي گذاشتيم که رمز خاک و آتش و اين حرفا، اين ماجرا چيز بشه، از جمله، يکي از شايد تعهدات بزرگي باشه که بشر به مفهوم زندگي و به مفهوم، اين گفته جناب مولانا که زندگي باغ تماشاي خداست، خُب؟ زندگي موسيقي گنجشکهاست، خُب؟ و ببينيم منظور چيست؟ و به اين نقطه نظر برسيم، خيلي از اين ناملايمات ما فروکش بکنه، و شايد بشر يک روي خوشي بتونه روي کره خاکي چه ميدونم، بالاخره به چشمش ببينه، البته اين بحث خيلي مفصلّه چون در واقع اين کلّيتها که تعريف ميشه، يک دفعه به اين مسئله ميرسيم که در واقع زندگي در فرم، زندگي در اين مقطعي که هستيم، چه مفهومي ميده؟ چه مفهومي داره؟ و ما در اين مقطع چه، به چي قراره برسيم؟ بحث حرکت از ظاهر به باطن، بحث هاي مختلفي که يه مدت، يه مقداريشو داشتيم، تعريف ميشه و براي اين مقطع در واقع يک شرح وظيفه، يک ماجراهايي در واقع پيدا ميشه، که اصلا با اون چيزي که بشر داره دنبال ميکنه، طبيعتا زمين تا آسمان فرق داره...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر