تئوري مصونيت شعوري
در يک ميدان شعوري رفتار يک ميکرواورگانيسم بستگي به حوزه و ميدانش شعوري اشتراکي ما بين ميکرو اورگانيزم و ناقل داره، يعني يک ميدان شعوري رو تشکيل ميدن، اين رفتار الزاما با شخصيت حقيقي ميکروارگانيزم تطابق ندارد.
يعني در علم رايج ميگه که مثلا اگه ما حيوان رو بغل کنيم دچار بيماري ميشيم، شخصيت حقيقي ميکروارگانيسمي که با اين حيوان هست ميگه که من به محض تماس بايد وارد بشم و براي تنازع بقاي خودم خسمانه بيام و يه کارهايي رو انجام بدم، اما عملا مي بينيم که کسي که حيواني رو نگه داشته، آماري که بايد اين عده اي که، من ديدم با موش بازي ميکنن، ديدم موش نگه داشته، گربه اينها که جاي خودش، مريض هم نميشه، حالا يک تجارب تاريخي در واقع يه سري چيزها رو مي خواهد عنوان بکنه، در اينجا ما يک مصونيت شعوري طبيعي داريم که يک ميدان شعوري طبيعي ست فرد اصلا بدون اينکه بدونه، بدون اينکه از يک سري چيزها اطلاع داشته باشه، ميدان شعوري ايجاد کرده با حيوانش،
من يه فيلم هايي ديدم که اصلا در واقع کاملا به اصطلاح محرز و مسلّم هست که اگر ما بخواهيم اونجوري در نظر بگيريم افراد که نگه داشتن اين حيوانات رو بايد مريض بشن، ولي نميشن، به دليل اينکه در ميدان شعوري ميکرواروگانيسم ها از شخصيت حقيقي خودشون طبعيت نميکنن، در حوزه شعور بالا دست خودشون قرار ميگيرن، جزو سازمان ديگه اي ميشن و اون رفتار رو از خودشون نشان نميدن و نمونه هاش رو شما ديديد افرادي رو که از تو سطل آشغال غذا در ميارن مي خورن و خيلي هم سالم هستن، ممکنه ما بياييم بگيم اينها قوي شدن ...
در مورد چهارچوب ها و مقرراتي که هست اينجا فقط ميدانهاي شعوريست که حالا يا به طور طبيعي ايجاد شده يا به طور مصنوعي که ما مي ميخواهيم ايجادش کنيم و ما داريم هر روز ازش استفاده مي کنيم. ميداني است که ما در واقع اون رو ايجاد مي کنيم و در اون مواقع ميکرواورگانيسم ها با ما هم سو ميشن، قبلا رفتار خصمانه داشتند، الان رفتار خصمانه اي ندارند و الان در اين ميدان شعوري جديد به گونه اي ديگري عمل ميکنن.
Psy. GB. 1383
استاد طاهري
در يک ميدان شعوري رفتار يک ميکرواورگانيسم بستگي به حوزه و ميدانش شعوري اشتراکي ما بين ميکرو اورگانيزم و ناقل داره، يعني يک ميدان شعوري رو تشکيل ميدن، اين رفتار الزاما با شخصيت حقيقي ميکروارگانيزم تطابق ندارد.
يعني در علم رايج ميگه که مثلا اگه ما حيوان رو بغل کنيم دچار بيماري ميشيم، شخصيت حقيقي ميکروارگانيسمي که با اين حيوان هست ميگه که من به محض تماس بايد وارد بشم و براي تنازع بقاي خودم خسمانه بيام و يه کارهايي رو انجام بدم، اما عملا مي بينيم که کسي که حيواني رو نگه داشته، آماري که بايد اين عده اي که، من ديدم با موش بازي ميکنن، ديدم موش نگه داشته، گربه اينها که جاي خودش، مريض هم نميشه، حالا يک تجارب تاريخي در واقع يه سري چيزها رو مي خواهد عنوان بکنه، در اينجا ما يک مصونيت شعوري طبيعي داريم که يک ميدان شعوري طبيعي ست فرد اصلا بدون اينکه بدونه، بدون اينکه از يک سري چيزها اطلاع داشته باشه، ميدان شعوري ايجاد کرده با حيوانش،
من يه فيلم هايي ديدم که اصلا در واقع کاملا به اصطلاح محرز و مسلّم هست که اگر ما بخواهيم اونجوري در نظر بگيريم افراد که نگه داشتن اين حيوانات رو بايد مريض بشن، ولي نميشن، به دليل اينکه در ميدان شعوري ميکرواروگانيسم ها از شخصيت حقيقي خودشون طبعيت نميکنن، در حوزه شعور بالا دست خودشون قرار ميگيرن، جزو سازمان ديگه اي ميشن و اون رفتار رو از خودشون نشان نميدن و نمونه هاش رو شما ديديد افرادي رو که از تو سطل آشغال غذا در ميارن مي خورن و خيلي هم سالم هستن، ممکنه ما بياييم بگيم اينها قوي شدن ...
در مورد چهارچوب ها و مقرراتي که هست اينجا فقط ميدانهاي شعوريست که حالا يا به طور طبيعي ايجاد شده يا به طور مصنوعي که ما مي ميخواهيم ايجادش کنيم و ما داريم هر روز ازش استفاده مي کنيم. ميداني است که ما در واقع اون رو ايجاد مي کنيم و در اون مواقع ميکرواورگانيسم ها با ما هم سو ميشن، قبلا رفتار خصمانه داشتند، الان رفتار خصمانه اي ندارند و الان در اين ميدان شعوري جديد به گونه اي ديگري عمل ميکنن.
Psy. GB. 1383
استاد طاهري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر