۱۳۹۲-۱۱-۰۴

به نام بی نامت

جهان هایی جهان در جهان و لایه لایه که هر لایه چرخه ای متصل و مستقل از خود و دیگر جهان ها در پی دارد و این پندار که ما در جهانی تک فازی هستیم و هویت پیدا می کنیم در اوج سفاهت و جهل است زیرا اصلا فازی وجود ندارد که به یک ، دو یا حتی هیچ ،طبقه بندی گردد.
این جهان ها هر یک بنیانگذار دوره ی بعد خود و مستقل از دوره ی قبل خود می باشد.
و در هر یک از آنها ما بخشی از وجود خود را تجربه می کنیم و این بخش ها به منزله ی سلول های تن هستی ما می باشد که در نهایت و در اوج کمال ما به وحدت رسیده و تن واحده آن زمان هویدا و آشکارمی گردد.
و اینک هر یک از ما گویی در عضوی از این پیکره طی طریق می کنیم .
و خلقت به معنای کمال این وحدت می باشد .
خلقت نه وجود دارد و نه عدم .
هیچ وجودی موجود نیست و موجودی بی عدم نیست .
و تکرار این پرده ها و لایه ها کامل کننده ی رسالت انسان که همان سان که آن می باشد.
پس تمام خلقت فقط لحظه ای است در وجود و عدم و دیگر ......
پس خالق خلقتی است بی تکرار و بر پایه ی خلقت خویش استوار و در بعدی عاری از تکرار
باید که به بینش خویش مهیا و تجهیز گردی که تا اوج و حضیض دریابی و با آن بیامیزی .
و چون پرده را شناختی فرو افتد و چون فرو افتد مایی وجود ندارد و چون مایی وجود ندارد پس همه چیز در آغاز پایان گیرد و در پایان آغاز شود.
ای روح تکرار به تکرار بار آر که این بار فراتر از هر تکرار
من خود هستم و این ماست و من و مایی بی جاست و این جا به جاست و این جاست و این است هست و این هست ه س ت ، ه چرخه ی گردون س دندانه ی حیرون و ت تجرد و توان

طلب خیر در روح جمعی
Banoo Rahgozar

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر