الیه راجعون در واقع کثرت در وحدت است مثل آب !
آب درس کثرت در وحدت را می دهد.
بینهایت مولکول H2O دور هم جمع شدند
اما یکی از آنها ندائی غیر از آب سر داده؟!
شما می بینید می گوئید آب !
هیچ مولکول آبی می گوید که من از مولکول کناری آب ترم؟!
یا سرترم؟!
همه آنها متفق القول از یک اقیانوس H2O کنار هم دارند ندای کثرت در وحدت را میدهند !
این ماجرایی است که در الیه راجعون دنبال می شود، یعنی کثرت در وحدت !
بحث « هو الذي جعلكم خلائف الأرض »
« و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه »
گفتیم که ارض بستر حرکت است.
این هستی که ما می بینیم یک جزء کوچکی از ارض است !
ارض یعنی حلقه انا لله و انا الیه راجعون !
بیشتر واژه هایی که در قرآن بکار رفته دو معنی می دهد
مثل حوا، مثل ارض یک معنی آن زمینی است و یک معنی آسمانی است !
مثلا:
حوا: هم معنی نفس میدهد هم معنی زن و یا همسر می دهد !
ماء: هم معنای آب می دهد هم معنای آگاهی !
اگر الان عده ای در ایستگاه فضایی ساکن شوند
و عده ای در آینده نزدیک در کرات منظومه شمسی ساکن می شوند
آیا دیگر از ارض خارج شدند؟!
دیگر جانشین الهی نیستند؟!
روی مریخ هم برود میگوید خالق کیست؟!
15 میلیارد سال نوری هم از زمین فاصله بگیریم دوباره آنجا هم می گوئیم خالق کیست؟!
اصلا مگر ما می توانیم از این ماجرای هوشمندی و از بحث خلقت جدا بشویم؟!
هر جائی برویم می گوئیم که من کیستم؟!
از کجا آمده ام؟!
چرا آمده ام؟!
به کجا میروم؟!
پس مفهوم ارض را که گرفتند این زمین
در واقع هیچ یک از این ماجراها را ندیدند !
آنجائی که گفت من می خواهم جانشین قرار بدهم تمام شد !
پس ما میشویم جانشین خدا !
میشویم خلیفه الله !
بنابراین ما دو بخش پیدا می کنیم یک بخش اینجا که جهان تک قطبی است
و یک ارض در تک قطبی جای او
و الان ما می گوئیم که ما چرا اینجائیم؟!
ولی وقتی برسیم به لاتضادی دیگر تضاد نیست که سوال کنیم چرا ما اینجائیم؟!
اما اینجا الان به تبع این جایگاه مجبوریم سوال کنیم !
مجبوریم عدل را تعریف کنیم !
مجبوریم حکمت را تعریف کنیم !
اما وقتی میرسیم به لاتضادی عدل و حکمت و همه اینها دیگر بی معنی میشود !
چون دیگر تضادی نیست که شما چیزی را عنوان کنید
و این چرخه ازلی و ابدی همواره هست
یک سو تجربه است و یک رو صفت است و یک رو ذاتی است !
برادر هر دو عالم سایه توست
بهشت و دوزخ از پیرایه توست
توئی از روی ذات سایه شاه
شه از روی صفات سایـــه تو
دوره 4 - استاد طاهری
آب درس کثرت در وحدت را می دهد.
بینهایت مولکول H2O دور هم جمع شدند
اما یکی از آنها ندائی غیر از آب سر داده؟!
شما می بینید می گوئید آب !
هیچ مولکول آبی می گوید که من از مولکول کناری آب ترم؟!
یا سرترم؟!
همه آنها متفق القول از یک اقیانوس H2O کنار هم دارند ندای کثرت در وحدت را میدهند !
این ماجرایی است که در الیه راجعون دنبال می شود، یعنی کثرت در وحدت !
بحث « هو الذي جعلكم خلائف الأرض »
« و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه »
گفتیم که ارض بستر حرکت است.
این هستی که ما می بینیم یک جزء کوچکی از ارض است !
ارض یعنی حلقه انا لله و انا الیه راجعون !
بیشتر واژه هایی که در قرآن بکار رفته دو معنی می دهد
مثل حوا، مثل ارض یک معنی آن زمینی است و یک معنی آسمانی است !
مثلا:
حوا: هم معنی نفس میدهد هم معنی زن و یا همسر می دهد !
ماء: هم معنای آب می دهد هم معنای آگاهی !
اگر الان عده ای در ایستگاه فضایی ساکن شوند
و عده ای در آینده نزدیک در کرات منظومه شمسی ساکن می شوند
آیا دیگر از ارض خارج شدند؟!
دیگر جانشین الهی نیستند؟!
روی مریخ هم برود میگوید خالق کیست؟!
15 میلیارد سال نوری هم از زمین فاصله بگیریم دوباره آنجا هم می گوئیم خالق کیست؟!
اصلا مگر ما می توانیم از این ماجرای هوشمندی و از بحث خلقت جدا بشویم؟!
هر جائی برویم می گوئیم که من کیستم؟!
از کجا آمده ام؟!
چرا آمده ام؟!
به کجا میروم؟!
پس مفهوم ارض را که گرفتند این زمین
در واقع هیچ یک از این ماجراها را ندیدند !
آنجائی که گفت من می خواهم جانشین قرار بدهم تمام شد !
پس ما میشویم جانشین خدا !
میشویم خلیفه الله !
بنابراین ما دو بخش پیدا می کنیم یک بخش اینجا که جهان تک قطبی است
و یک ارض در تک قطبی جای او
و الان ما می گوئیم که ما چرا اینجائیم؟!
ولی وقتی برسیم به لاتضادی دیگر تضاد نیست که سوال کنیم چرا ما اینجائیم؟!
اما اینجا الان به تبع این جایگاه مجبوریم سوال کنیم !
مجبوریم عدل را تعریف کنیم !
مجبوریم حکمت را تعریف کنیم !
اما وقتی میرسیم به لاتضادی عدل و حکمت و همه اینها دیگر بی معنی میشود !
چون دیگر تضادی نیست که شما چیزی را عنوان کنید
و این چرخه ازلی و ابدی همواره هست
یک سو تجربه است و یک رو صفت است و یک رو ذاتی است !
برادر هر دو عالم سایه توست
بهشت و دوزخ از پیرایه توست
توئی از روی ذات سایه شاه
شه از روی صفات سایـــه تو
دوره 4 - استاد طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر