۱۳۹۲-۱۰-۲۹

ولد و والد



__ ولد و والد __

بنگرم .
بنگرم به خویشتن که بر کدام بستر خفته ام.
یادم باشد. من باردار از همان بسترم که بر آنم.
حال این بستر میخواهد بستر گناه باشد یا نفاق و دو رویی. یا اینکه بستر عشق و نور.
در هر لحظه ای به بستری نو گام میگذاریم و هم آغوشی رخ میدهد.
گویی هستی، لحظه به لحظه، ذره ذره اش در حال هم آغوشی است!!
یا شاید بتوان گفت در هر وقوع و اصابتی یک هم آغوشیست. هر اصابتی به نوعی هم آغوشی است که ما را باردار می کند!! پس به هر اصابتی ما باردار اثری هستیم. یعنی به هر نگاهی و هر گامی...
در هر لحظه و هر نگاه و هر برخورد. گویی چیزی درون ما به بار مینشیند. نطفه ای بسته میشود. این نطفه جان خواهد یافت و بزرگ خواهد شد!! و روزی باید وضع حمل کنیم! روزی باید این بار را زمین بگذاریم!!
یادم باشد. یادم باشد. یادم باشد که چه علقه و صمیمیت عجیبیست بین ولد و والد. یادم باشد که چه حب عظیمیست و صمیمیتی وصف نشدنی بین ولد و والد. چه بخواهم چه نخواهم دوست دار ولد خود خواهم بود!!
پس از همین لحظه بنگرم. بر کدامین بستر خفته ام. با کدامین واقعه دست در گردن و هم آغوشم. باردار از کدامین هم آغوشی خواهم بود. که نطفه ای که بسته شود درونم رشد خواهد کرد و از شیره ی جان من خواهد مکید و حیات خواهد گرفت.
حال این بستر میتواند بستر دروغ باشد و ریا و خیانت. می تواند بستر وحدت باشد و عشق و صفا.
و به یاد داشته باشم. و به یاد داشته باشم. قانون اینست. بر بستر نفاق صفا نخواهد رویید. بر بستر ترس، نتیجه رهایی نخواهد بود ...

التماس دعا ...

Hassan Sh

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر