سؤال:
انبیا و معصومین و عرفای طول تاریخ برای دریافت کمال از این متد و شیوه استفاده میکردند یا این شیوه شما یک بحث ابداعی است؟!
پاسخ:
در بحث کمال ابداع مفهومی ندارد !
در بحث کمال این نیست که کسی چیزی ابداع کند !
این فلسفه نیست که یک نفر بگوید از این منظر فکر کنید !
رسیدن به کمال سلیقه ای نیست !
اگر ما میگوییم اشتیاق و فرادرمانی سلیقه نیست
که بگوییم بیاییم حبل الله را اینطوری بگیریم
به این دلیل است که باید پشت این حرف، عمل باشد... !
هر کس در هر جای دنیا حرفی از کمال میزند
باید یک دستش روی پله عقل باشد و یک دستش روی پله عشق
و برای حرفها عمل داشته باشد !
وگرنه حرفها و نظریه ها اشعاری روی کاغذ و اصواتی در هوا هستند !
ماجرای حرف زدن مفصل است
ولی ماجرای تحقق آن یک مساله دیگر است !
وقتی ماجرا تحقق پیدا کند
آن وقت میشود روی آن حرف حساب کرد !
این ماجرای کمال ماجرای اشراق است
یعنی بایستی یک روشن شدگی پیش بیاد که مستقل از سلیقه افراد است !
هیچ کدام از انبیا و اولیا به سلیقه خودشان کاری نکردند !
هر کدام انها الگو هستند که مسیر کمال را ترسیم کردند
و هر کدام از جهتی قابلیت انسان را به نمایش گذاشتند !
مثلا وقتی راجع به صبر حرف می زنیم
میگویند انسان صبرش محدود است
اما یک الگو وجود دارد به نام حضرت ایوب که صبر بسیاری داشته است !
پس راجع به هر مطلبی که صحبت کنیم یک الگو و یک ورژن وجود دارد... !
در واقع این الگوها قابلیت های عملی انسان را به نمایش گذاشته اند !
پس داریم خدا و کتب مقدس و الگوها !
یک مثلث که اضلاع آن همدیگر را روشن کردند !
میگوییم قرآن و عترت.
عترت چه کار می کند؟
عملی قرآن را به نمایش میگذارد !
تئوری و عملی در کنار هم ... !
این الگویی است که ارائه شده.
آیا اینها با هم در تناقض قرار میگیرند؟ خیر !
اونجا گفته « قولو لا اله الله تفلحوا » !
این عترت الگوی این مساله است،
پاسدار این مساله و روشن کننده این مساله است !
ما میگوییم شیعه یعنی چه؟
یعنی مشایعت کننده یعنی مشایعت کردن این الگوها !
آنها درس « فستقیموا الیه » و « ایاک نستعین »
را عملا نشان دادند و شدند الگو !
پس بر اساس سلیقه عمل نکردند !
دوره 3 - استاد طاهری
انبیا و معصومین و عرفای طول تاریخ برای دریافت کمال از این متد و شیوه استفاده میکردند یا این شیوه شما یک بحث ابداعی است؟!
پاسخ:
در بحث کمال ابداع مفهومی ندارد !
در بحث کمال این نیست که کسی چیزی ابداع کند !
این فلسفه نیست که یک نفر بگوید از این منظر فکر کنید !
رسیدن به کمال سلیقه ای نیست !
اگر ما میگوییم اشتیاق و فرادرمانی سلیقه نیست
که بگوییم بیاییم حبل الله را اینطوری بگیریم
به این دلیل است که باید پشت این حرف، عمل باشد... !
هر کس در هر جای دنیا حرفی از کمال میزند
باید یک دستش روی پله عقل باشد و یک دستش روی پله عشق
و برای حرفها عمل داشته باشد !
وگرنه حرفها و نظریه ها اشعاری روی کاغذ و اصواتی در هوا هستند !
ماجرای حرف زدن مفصل است
ولی ماجرای تحقق آن یک مساله دیگر است !
وقتی ماجرا تحقق پیدا کند
آن وقت میشود روی آن حرف حساب کرد !
این ماجرای کمال ماجرای اشراق است
یعنی بایستی یک روشن شدگی پیش بیاد که مستقل از سلیقه افراد است !
هیچ کدام از انبیا و اولیا به سلیقه خودشان کاری نکردند !
هر کدام انها الگو هستند که مسیر کمال را ترسیم کردند
و هر کدام از جهتی قابلیت انسان را به نمایش گذاشتند !
مثلا وقتی راجع به صبر حرف می زنیم
میگویند انسان صبرش محدود است
اما یک الگو وجود دارد به نام حضرت ایوب که صبر بسیاری داشته است !
پس راجع به هر مطلبی که صحبت کنیم یک الگو و یک ورژن وجود دارد... !
در واقع این الگوها قابلیت های عملی انسان را به نمایش گذاشته اند !
پس داریم خدا و کتب مقدس و الگوها !
یک مثلث که اضلاع آن همدیگر را روشن کردند !
میگوییم قرآن و عترت.
عترت چه کار می کند؟
عملی قرآن را به نمایش میگذارد !
تئوری و عملی در کنار هم ... !
این الگویی است که ارائه شده.
آیا اینها با هم در تناقض قرار میگیرند؟ خیر !
اونجا گفته « قولو لا اله الله تفلحوا » !
این عترت الگوی این مساله است،
پاسدار این مساله و روشن کننده این مساله است !
ما میگوییم شیعه یعنی چه؟
یعنی مشایعت کننده یعنی مشایعت کردن این الگوها !
آنها درس « فستقیموا الیه » و « ایاک نستعین »
را عملا نشان دادند و شدند الگو !
پس بر اساس سلیقه عمل نکردند !
دوره 3 - استاد طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر