اگر دستان دنیا، هر دو دستم را بریده
اگر سیلاب غم، جاری، بر هر دو دیده
اگر زنجیر خشم، پیچیده بر قلب و سینه
اگر لبهای سردم، بر آهن سرد، درهم تنیده
من آن آهوی آزاد و روانم
بسان ریشه ای سبز، در خزانم
کز جمال روی تو، هرگز ننالم
به زیر سایه ی رحمانی ات، من در امانم
حاصل ارتباط ذهن بی ذهنی و شرح صدری
نگاشته شده در شامگاه 1/11/92
ارسالی از همسفر بسیار عزیز ما جناب Ali Reza Zand Arya +1
اگر سیلاب غم، جاری، بر هر دو دیده
اگر زنجیر خشم، پیچیده بر قلب و سینه
اگر لبهای سردم، بر آهن سرد، درهم تنیده
من آن آهوی آزاد و روانم
بسان ریشه ای سبز، در خزانم
کز جمال روی تو، هرگز ننالم
به زیر سایه ی رحمانی ات، من در امانم
حاصل ارتباط ذهن بی ذهنی و شرح صدری
نگاشته شده در شامگاه 1/11/92
ارسالی از همسفر بسیار عزیز ما جناب Ali Reza Zand Arya +1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر