۱۳۹۲-۱۱-۰۵

دشارژ و اهمیت جهان بینی !

دشارژ و اهمیت جهان بینی !

ما اگر یک جاهایی به این شکل (دشارژ) عمل میکنیم
به این دلیل است که
یک مسائل بنیادی در جهان بینی ما با یک علامت سوال روبروست !
مثل قانون تولد و مرگ !

چون در جهان بینی ما مرگ به شیوه خاصی معنا شده است.
طبیعتا ما در روبرو شدن با چنیـن واقعه ای باید از ابزار دشارژ استفاده بکنیم
ولی آیا دو نفر در مقابل یک حادثه که نسبت به آن حادثه در موقعیت یکسانی هستند واکنش یکسان نشان می دهند؟ خیر.

یکی می گوید « انا لله و انا الیه راجعون »
و یکی در حدی پیش می رود و دشارژ می شود
که تعادل روان و ذهنی خود را از دست میدهد !

پس این جهان بینی است
و این مسئله ای است که در مدیریت بحران یک بخشی از آن جهان بینی است !

قبول دارید که یک جهان بینی قوی می تواند یک فرد را قدرتمند تر نگه دارد؟
یک جهان بینی قدرتمند یک مادری را که فرزندش را از دست داده خیلی بهتر می تواند نگه دارد تا مادری که جهان بینی ندارد و فرزندش را از دست داده در حالی که هر دو مادر هستند !

ولی کسی که جهان بینی جا افتاده تری دارد
این بحران را بهتر پشت سر می گذارد !

جهان بینی یعنی این که ما به چه شکل به جهان نگاه می کنیم
می توانیم به گونه ای نگاه کنیم که در جهان بینی ما مرگ اصلا مفهومی نداشته باشد و هم میتواند یکی از تلخ ترین چیزهایی باشد که حتی فکـرش هم تعـادل ما را به هم می زند و داریم افرادی را که اسم مرگ می آید لرزه به اندامشان می افتد و آنچه که در رابطه با مرگ بخواهد مطرح بشود یا کوچکترین خطری را از آن زاویه احساس بکند تعادل آنها را به هم می زند !
مثلا شخصی مجبور می شود مسافرت هوایی بکند
چند نفر جون به سر می شوند تا این پرواز انجام بشود؟

عدم وجود یک جهان بینی قدرتمند
یکی از دلایل و علتهای بیماری است !

چه ارتباطی بین پرواز با هواپیما و بیماری وجود دارد؟
ظاهرا ارتباطی وجود ندارد
ولی از وقتی که سوار هواپیما می شود
تولید سم شروع می شود تا زمانی که پیاده می شود
در این مدت بدن او مسموم شده و عوارضش به زودی ظاهر می شود !

بنابراین در بحث مدیریت بحران
میتوانیم پاسخ سوالات افرادی را بدهیم که می گویند
مگر می شود که انسان از یک بعد وجودیش که دشارژ است استفاده نکند !

می خواهیم این موضوع را از نظر تئوری ببینیم میشود یا نمی شود !

از یک زاویه دیگر که قبلا صحبت کردیم هم موضوع رابررسی می کنیم
و آن قانون صلیب است.

بعضی ها معتقدند که امکان ندارد بدون دشارژ !

و انسان گاهی شاد و گاهی غمگین باید باشد،
ولی طراحی ما به گونه ای است که باید در انتها
مانند همان برق DC به این صورت متعالی بشود،

« و نفس و ما سواها فالهمها فجورها و تقواها »
به ماهم فجور الهام شد
و هم تقوا
اما آیا قرار است هم از فجور استفاده شود و هم از تقوا ؟!

قرار بوده چه طوری بشود؟
یعنی این قضیه اختیار انسان را نشان میدهد !

اما قرار است که ما از هر دو استفاده کنیم؟!

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش بر اندازیم

دوره 4 - استاد طاهری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر