یکی از مسائلی که سر راه ما قرار دارد برخورد با افرادی است که این تمایلات را دارند و می دانید در دنیای امروز یکی از معضلات بحث همجنس گرایی است. در برخی از جوامع آشکار و در برخی پنهان. اما به هر صورت یکی از معضلات است. چرا معضل؟ خوب چون مشکلات جانبی و تنشهای زیادی ایجاد میکنند.
چون مخفی کاری خودش تنش ایجاد میکند و آن کشورهایی که این مساله را آزاد کردند شاید به خاطر جلو گیری از این تنش هاست.
تعالیم آشکار به خصوص تعالیم مذهبی نظر خوبی به این مساله ندارد و آنها را میبرد به سمت احساس گناه. احساس گناه به شدت طرف را می برد به سمت اضطراب و پریشانی و به تدریج انسان را دچار فلج و مشکل جسمی و ذهنی و خود کشی و ... میکند.
ما نظرمان چیست؟ اگر همچین کسی از ما کمک خواست چه کنیم؟!
دیدگاه ما نگاه به یک قربانی است.
تصور نمی کنم مسائلی غیر از این چیزهایی که گفتیم یعنی تشعشع دفاعی یا مشکل نرم افزاری چیز دیگری وجود داشته باشد که باعث این ماجرا بشود. البته در بعضی جوامع محدودیت ها باعث ایجاد این مشکل برای افراد میشود و با بهبود شرایط این موضوع برطرف میشود.
اما درمورد آن آدمهایی که مساله برایشان تثبیت شده، آنها قربانی هستند یا آلودگی غیر ارگانیکی است که باز هم قربانی است و اگر نرم افزاری است باز هم قربانی است !
یکی از مشکلات نرم افزاری القا هایی است که روی بچه ها صورت میگرد. دانسته یا نا دانسته. مثلا هر کس به یک دختر بچه میرسد می گوید شبیه باباش است و این در ناخود آگاهی نوشته میشود و این نرم افزار دقیقی است و آنجا نوشته میشود شبیه باباش است و باباش مرد است و او هم بزرگ میشود و شبیه مردها رفتار میکند.
یا نسل قدیم تر دوست داشتند پسر داشته باشند و دخترها را پسرانه تربیت می کردند و لباس پسرانه می پوشاندند. این القا برنامه به صورت مختلف میتواند روی شخص تاثیر بگذارد و پیاده بشود.
پس در هر صورت نگاه ما نگاه قربانی است . تا حالا مواردی که پیش آمده و تجربه کردیم این است که شوکه نمی شویم، برخورد غیر عادی نداریم. او انتظار دارد ما شوکه بشویم. چون هر جا صحبت میکنند به دیده غیر عادی به آنها نگاه میکنند و اگر به دیده روانشناسانه و لطف نگاه کنند می گویند بیمارند. اما خود آنها قبول ندارند فاسدند یا بیمارند. آنها زیر بار این مساله نمی روند مگر این که خیلی اصرار کنیم تا به آنها القا بشود.
یکی از تاثیرات دیگر طغیان نسبت به نظم، طغیان علیه جنسیت است. روال طبیعی تمایل به جنس مخالف است اما تمایل این عده تمایل به جنس موافـــق است و این تمایل همه روال منظــم را بهم می زند، یعنی پوزخند به همه نظم ها.
یک عده که مشکل هورمونی دارند به کنار، اول بحث دفاعی است و بعد هم تمایل این گروه برای این کار به دلیل پشت پا زدن به نظم است و ناخودآگاه ارضا میشود که به نظم و منطق پوزخند زده و این مساله بیماری نیست.
ما میگوئیم مشکل نرم افزاری، بیماری دادگاهی، بیماری غیر ارگانیک. اشتباه در نوشتن نرم افزار، در مجموع هیچیک بیماری نیست. این بحث مشکل هورمونی و خلقتی ندارد در هر دو صورت انسان قربانی است.
ما به صورت فاسد به او نگاه نمی کنیم !
بلکه بصورت قربانی نگاه می کنیم
و مشمول رحمانیت خدا هم هست.
محرومیت جنسی هم می تواند این کار را بکند ولی ثبات ندارد و به راحتی قابل اصلاح است. ولی نرم افزار بسادگی قابل اصلاح نیست.
اما ما شوکه نمی شویم و برای آنها مکانیزم را توضیح می دهیم تا احساس گناه از آنها برداشته بشود و این یک درصد قابل توجهی از مشکلات را کاهش میدهد و بعد هم توضیح میدهیم درباره ارتباط و رحمت عام و امکان دست بردن در این نرم افزار توسط هوشمندی.
تجربه نشان میدهد عده ای تحت آلودگی غیر ارگانیک بوده و بعضی ها هم بحث نرم افزار بوده. این چند نمونه بود از این که نقض ساده یک قانون می تواند ایجاد مشکل کند.
در مرحله اول سلامت خودمان را به خطر بیاندازد
و دوم آسیب های اجتماعی که می تواند به ما انتقال پیدا کند.
دوره 3 - استاد طاهری
چون مخفی کاری خودش تنش ایجاد میکند و آن کشورهایی که این مساله را آزاد کردند شاید به خاطر جلو گیری از این تنش هاست.
تعالیم آشکار به خصوص تعالیم مذهبی نظر خوبی به این مساله ندارد و آنها را میبرد به سمت احساس گناه. احساس گناه به شدت طرف را می برد به سمت اضطراب و پریشانی و به تدریج انسان را دچار فلج و مشکل جسمی و ذهنی و خود کشی و ... میکند.
ما نظرمان چیست؟ اگر همچین کسی از ما کمک خواست چه کنیم؟!
دیدگاه ما نگاه به یک قربانی است.
تصور نمی کنم مسائلی غیر از این چیزهایی که گفتیم یعنی تشعشع دفاعی یا مشکل نرم افزاری چیز دیگری وجود داشته باشد که باعث این ماجرا بشود. البته در بعضی جوامع محدودیت ها باعث ایجاد این مشکل برای افراد میشود و با بهبود شرایط این موضوع برطرف میشود.
اما درمورد آن آدمهایی که مساله برایشان تثبیت شده، آنها قربانی هستند یا آلودگی غیر ارگانیکی است که باز هم قربانی است و اگر نرم افزاری است باز هم قربانی است !
یکی از مشکلات نرم افزاری القا هایی است که روی بچه ها صورت میگرد. دانسته یا نا دانسته. مثلا هر کس به یک دختر بچه میرسد می گوید شبیه باباش است و این در ناخود آگاهی نوشته میشود و این نرم افزار دقیقی است و آنجا نوشته میشود شبیه باباش است و باباش مرد است و او هم بزرگ میشود و شبیه مردها رفتار میکند.
یا نسل قدیم تر دوست داشتند پسر داشته باشند و دخترها را پسرانه تربیت می کردند و لباس پسرانه می پوشاندند. این القا برنامه به صورت مختلف میتواند روی شخص تاثیر بگذارد و پیاده بشود.
پس در هر صورت نگاه ما نگاه قربانی است . تا حالا مواردی که پیش آمده و تجربه کردیم این است که شوکه نمی شویم، برخورد غیر عادی نداریم. او انتظار دارد ما شوکه بشویم. چون هر جا صحبت میکنند به دیده غیر عادی به آنها نگاه میکنند و اگر به دیده روانشناسانه و لطف نگاه کنند می گویند بیمارند. اما خود آنها قبول ندارند فاسدند یا بیمارند. آنها زیر بار این مساله نمی روند مگر این که خیلی اصرار کنیم تا به آنها القا بشود.
یکی از تاثیرات دیگر طغیان نسبت به نظم، طغیان علیه جنسیت است. روال طبیعی تمایل به جنس مخالف است اما تمایل این عده تمایل به جنس موافـــق است و این تمایل همه روال منظــم را بهم می زند، یعنی پوزخند به همه نظم ها.
یک عده که مشکل هورمونی دارند به کنار، اول بحث دفاعی است و بعد هم تمایل این گروه برای این کار به دلیل پشت پا زدن به نظم است و ناخودآگاه ارضا میشود که به نظم و منطق پوزخند زده و این مساله بیماری نیست.
ما میگوئیم مشکل نرم افزاری، بیماری دادگاهی، بیماری غیر ارگانیک. اشتباه در نوشتن نرم افزار، در مجموع هیچیک بیماری نیست. این بحث مشکل هورمونی و خلقتی ندارد در هر دو صورت انسان قربانی است.
ما به صورت فاسد به او نگاه نمی کنیم !
بلکه بصورت قربانی نگاه می کنیم
و مشمول رحمانیت خدا هم هست.
محرومیت جنسی هم می تواند این کار را بکند ولی ثبات ندارد و به راحتی قابل اصلاح است. ولی نرم افزار بسادگی قابل اصلاح نیست.
اما ما شوکه نمی شویم و برای آنها مکانیزم را توضیح می دهیم تا احساس گناه از آنها برداشته بشود و این یک درصد قابل توجهی از مشکلات را کاهش میدهد و بعد هم توضیح میدهیم درباره ارتباط و رحمت عام و امکان دست بردن در این نرم افزار توسط هوشمندی.
تجربه نشان میدهد عده ای تحت آلودگی غیر ارگانیک بوده و بعضی ها هم بحث نرم افزار بوده. این چند نمونه بود از این که نقض ساده یک قانون می تواند ایجاد مشکل کند.
در مرحله اول سلامت خودمان را به خطر بیاندازد
و دوم آسیب های اجتماعی که می تواند به ما انتقال پیدا کند.
دوره 3 - استاد طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر