۱۳۹۲-۱۰-۱۱

برنامه نرم‌افزاري ناخودآگاهي !

برنامه نرم‌افزاري ناخودآگاهي !

يك مسئله‌اي كه از دور يك با هم صحبت كرديم، ما مشكلي داريم كه، يكي از مشكلات‌مان برنامه‌ نرم‌افزاري ناخودآگاهي است. برنامه نرم‌افزاري ناخودآگاهي گفتيم، توضيحاتي داشتيم كه ما در ناخودآگاهي‌مان يك نرم‌افزار داريم كه از دوران بچگي اين را برنامه‌ريزي كردند. مثلاً به ما گفتند در بچگي بچه عاقل باش، عاقل باش، عاقل باش، .. اين اينجا نوشته شده. حالا بزرگ شديم و آمديم داريم با زندگي برخورد مي‌كنيم، اطلاعات مي‌آيند، مي‌خواهند از اين نرم‌افزار عبور كنند، همين كه وارد مي‌شوند، عقل در اين مدت تعريف شده عقل 4=2×2 گفتند عاقل باش ثبت شده و بعد گفتيم عقل چيه؟ محيط به ما داده كه يعني 4=2×2، درست شد؟ حالا اطلاعات مي‌آيند مي‌خواهند از اينجا عبور كنند، هر چه كه 4=2×2 است به راحتي عبور مي‌كند، هر چيزي كه 4=2×2 نيست فيلتر مي‌شود؛ مي‌گويد «صبر كن همچين چيزي نمي‌شود! متافيزيك امكان ندارد، از اينجا اين كار را بكني محال است، يك ارتباطي مي‌خواهد، يك جرياني مي‌خواهد، يك چيزي مي‌خواهد، همين‌جوري مگر مي‌شود!» (Reject) مي‌شود و فيلتر مي‌شود.

بنابراين ما در اين نرم‌افزار بخشهاي مختلفي داريم، بخشي از آن براساس باورهاي ما ثبت و ضبط شده است. باور ما بر اين است كه متافيزيك نيست يعني تعليم و تربيت ما اين بوده، مگر غير از اين است؟ كِي به ما گفتند متافيزيك و اينها، حالا در حد يك چيزهايي هم كه شنيديم آن متافيزيكش هم تازه باز هم عقلاني بوده اگر گفته شده و فرهنگ به فرهنگ متفاوت است. مثلاً در هند ناخودآگاهي افراد بهتر در مقابل مسايل متافيزيك برنامه‌ريزي مي‌شود تا اينجا، تا در يك جاهاي ديگر.

وقتي برنامه‌ريزي شد، فيلتراسيون رخ مي‌دهد، ضمير خودآگاه ما مي‌بيند، قبول مي‌كند يك مورد را رد مي‌كند، دو تا سه تا، چهارتا، ده تا، پنجاه تا آخري تسليم مي‌شود. مي‌گويد «آقا مي‌شود!» يك نرم‌افزار خودآگاهي داريم، يك نرم‌افزار ناخودآگاهي داريم كه يك مقداري از طرز كارهايش را هم با هم صحبت كرديم. حالا اين كه مي‌خواهد عبور كند، ممكن است خودآگاهي هم قبول نكند، عقل ظاهري ما هم قبول نكند، مي‌گويد «نه نمي‌شود» مي‌گوييم خوب بيا ببين، مي‌آيد مي‌بيند متقاعد مي‌شود. مي‌گويد من متقاعد شدم ولي ايشان حس مي‌كند چرا من حس نمي‌كنم؟ در اينجا فيلتراسيوني رخ مي‌دهد، سانسور مي‌شود، مي‌گويند «همچين چيزي نيست، نمي‌تواند باشد» و اين ادامه پيدا مي‌كند تا اين قفل شكسته شود، اين قفل بايد شكسته شود.

البته در دوره يك شما ديديد كه تشت ذهني، ماجراي افسردگي، قفل ذهني و عدم تشكيل شدن حلقه، چهار عاملي بود كه يك نفر در وهله‌ اول احساس نكند اما مي‌تواند روي ديگري كار انجام دهد، عدم احساس خودش ربطي به انجام كار و كار با شبكه‌ هوشمندي ندارد. امتحان كرديم درست است؟ اينها را همه را رؤيت كرديم براي‌مان يقين شده است، درست است؟ حالا اگر كسي احتمالاً يك همچين نرم‌افزاري داشته باشد، كار كار كار اين يك جايي شكسته مي‌شود و ما موارد بسيار بسيار زيادي را ديديم كه اين اتفاق در موردشان افتاده و دريچه متافيزيك به روي‌شان باز شده است.

ما اصولاً براي ترم بالاتر در فرم‌مان هست كه افراد مي‌گويند من از اين دوره نتايج مطلوبي گرفتم- نسبي است، مي‌دانيد هيچ چيزي در عالم هستي مطلق نيست- بنابراين اگر كسي باشد كه احساس كند از ماحصل دوره چيزي نگرفته است، بايستي دوباره روي ارتباطاتش كار كند تا به حد مطلوبي ... خودش را يعني ارضاء كند كه خوب من يك ادراكاتي گرفتم، چيزهايي گرفتم، راضي باشد. اين به اين صورت است يعني با ادامه ارتباطات اين مسئله اتفاق مي‌افتد.

دوره 2 - استاد طاهری 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر