هشدار آلوده شدن از طریق اشکال و چیزهائی که بعنوان سوغاتی تهیه می کنیم
افراد از گوشه و کنار کشورهای مختلف چیزهائی را می بینند و خوششان می آید، می خرند و می آورند، بدون اینکه بدانند این اشکالی را که روی آن کشیده اند چیست، مثل اینکه کسی بیاید کشور ما و خیلی چیزهائی که ما داریم و در قالب طلسم هستند بخرند و بعنوان سوغات با خودشان ببرند و موارد زیادی داشتیم که مشخص شده که آلودگی آنها به خاطر سوغاتی هائی بوده که آورده اند، و برایشان ایجاد درگیری و مساله کرده،
و باید دقت کنیم آن چیزهائی را که نمی دانیم چیست دنبالش نرویم، چون ما که طلسمهای همه جای دنیا را نمی شناسیم، ولی بر ما ثابت شده که دستهائی دارند طلسمها را در سطح عام به گردن ها می اندازند، به انگشترها می کشاند و به خانه ها می برد و خلاصه باید دقت کافی داشته باشیم.
ما توصیه به نگهداری آنها نمی کنیم چون چیز بهداشتی ای نیست، کمال اصلاً چیزی نیست که آویزان کردنی باشد یا دست کردنی باشد، یعنی قرار باشد ما یک چیزی را دستمان کنیم و حفظ بشویم، یک چیزی را دستمان کنیم کمال برای ما بیاورد، حفاظ باید جزء وجودی ما باشد نه اینکه با انگشتر در دست حفظ بشویم، اگر انگشتر گم بشود چه؟ اگر قرار باشد حفاظی داشته باشیم آن حفاظ باید وجودی باشد،
ممکن است ما فکر کنیم بد نیست که ما چیزی همراهمان باشد که زبان مردم را بند بیاورد، ولی آیا آورده، امّا موکلش همراهش است یعنی اینها موکل دارند و موکلشان ما را تسخیر کرده، چون که عاشق چشم و ابروی ما نیستند، اگر کاری برای ما انجام دادند، باید در قبالش ماجرائی باشد، بنابراین ظاهر قضیه یک مدتی می بینید واقعاً یک کارهائی هم انجام می شود ولی به یک قیمت گزاف و سرسام آوری،
اگر قرار است در حفاظ باشیم، ایمن باشیم، باید بدون حمل هیچ چیزی باشد، اگر قرار بود ما با این چیزها به کمال و تعالی برسیم، ایمن بشویم، زبان مردم را بند بیاوریم و ... که کارهایمان درست بود، ولی می بینیم که همه ما گره خوردیم، یعنی شما خانواده ای را نمی بینید که گره در زندگیشان نباشد که این به علت آلودگیهائی است که داریم، همه ما گره در گره در گره و خودمان را سپرده ایم به من دون الله، یعنی آن توکل اصلی را جایگزین کردیم و دلمان را با اعداد، ارقام، چند تا شکل و ... خوش کردیم که اینها برای ما یک چیزی به همراه بیاورد،
در حالیکه توکل اصلی (چون که صد آید نود هم پیش ماست) اصل حفاظ یا حفیظ، اصل این است که ما از آن چیزهائی که شایسته ماست و برای ما تعریف کرده اند استفاده کنیم.
نام احمد نام جمله انبیاست
چون که صد آید نود هم پیش ماست
دوره تشعشع دفاعي - جلسه ٦
استاد محمد طاهري
افراد از گوشه و کنار کشورهای مختلف چیزهائی را می بینند و خوششان می آید، می خرند و می آورند، بدون اینکه بدانند این اشکالی را که روی آن کشیده اند چیست، مثل اینکه کسی بیاید کشور ما و خیلی چیزهائی که ما داریم و در قالب طلسم هستند بخرند و بعنوان سوغات با خودشان ببرند و موارد زیادی داشتیم که مشخص شده که آلودگی آنها به خاطر سوغاتی هائی بوده که آورده اند، و برایشان ایجاد درگیری و مساله کرده،
و باید دقت کنیم آن چیزهائی را که نمی دانیم چیست دنبالش نرویم، چون ما که طلسمهای همه جای دنیا را نمی شناسیم، ولی بر ما ثابت شده که دستهائی دارند طلسمها را در سطح عام به گردن ها می اندازند، به انگشترها می کشاند و به خانه ها می برد و خلاصه باید دقت کافی داشته باشیم.
ما توصیه به نگهداری آنها نمی کنیم چون چیز بهداشتی ای نیست، کمال اصلاً چیزی نیست که آویزان کردنی باشد یا دست کردنی باشد، یعنی قرار باشد ما یک چیزی را دستمان کنیم و حفظ بشویم، یک چیزی را دستمان کنیم کمال برای ما بیاورد، حفاظ باید جزء وجودی ما باشد نه اینکه با انگشتر در دست حفظ بشویم، اگر انگشتر گم بشود چه؟ اگر قرار باشد حفاظی داشته باشیم آن حفاظ باید وجودی باشد،
ممکن است ما فکر کنیم بد نیست که ما چیزی همراهمان باشد که زبان مردم را بند بیاورد، ولی آیا آورده، امّا موکلش همراهش است یعنی اینها موکل دارند و موکلشان ما را تسخیر کرده، چون که عاشق چشم و ابروی ما نیستند، اگر کاری برای ما انجام دادند، باید در قبالش ماجرائی باشد، بنابراین ظاهر قضیه یک مدتی می بینید واقعاً یک کارهائی هم انجام می شود ولی به یک قیمت گزاف و سرسام آوری،
اگر قرار است در حفاظ باشیم، ایمن باشیم، باید بدون حمل هیچ چیزی باشد، اگر قرار بود ما با این چیزها به کمال و تعالی برسیم، ایمن بشویم، زبان مردم را بند بیاوریم و ... که کارهایمان درست بود، ولی می بینیم که همه ما گره خوردیم، یعنی شما خانواده ای را نمی بینید که گره در زندگیشان نباشد که این به علت آلودگیهائی است که داریم، همه ما گره در گره در گره و خودمان را سپرده ایم به من دون الله، یعنی آن توکل اصلی را جایگزین کردیم و دلمان را با اعداد، ارقام، چند تا شکل و ... خوش کردیم که اینها برای ما یک چیزی به همراه بیاورد،
در حالیکه توکل اصلی (چون که صد آید نود هم پیش ماست) اصل حفاظ یا حفیظ، اصل این است که ما از آن چیزهائی که شایسته ماست و برای ما تعریف کرده اند استفاده کنیم.
نام احمد نام جمله انبیاست
چون که صد آید نود هم پیش ماست
دوره تشعشع دفاعي - جلسه ٦
استاد محمد طاهري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر