۱۳۹۳-۰۲-۱۱

چرا بايد دين داشته باشيم؟

چرا بايد دين داشته باشيم؟

تحقيق ما براي يک دين است، که مي خواهد به ما فلسفه خلقت را عرضه کند.
ما محقق هستيم براي يک دين.

مشکل امروز بشر، ناآگاهي از فلسفه خلقت است.
چرا بايد دين داشته باشيم؟
براي اينکه يک روزي از ما مي خواهند. مي گويند بگو ببينيم، دينت را بردار بيار جلو ببينيم. تو چه پيدا کردي ؟ آفريقائي يک چيزي پيدا کرده، ما يک چيزي پيدا کرديم و ...

در بحث عدالت، هر کسي را با مرام خودش مورد بررسي قرار خواهند داد. بيا جلو ببينيم تو چي گرفتي، تو چي فهميدي، هماني که فهميدي ما مطابق با آن، با تو حرف مي زنيم. آنچه که پاسخ مي دهيم، مي شود دين، مي شود مرام، مي شود جهان بيني.

مشکل بشر اين است که فلسفه خلقت ندارد و نمي داند که روي زمين چه کار دارد مي کند، براي چه روي زمين آمده است. چون اين را نمي داند، خيال مي کند که دو روز روي زمين است و اين دو روز را عشق است. حالا اين را قلع و قمع کند و آنجا را بگيرد و ... اگر قرار باشد فلسفه خلقت داشته باشيم، فلسفه خلقت اتوماتيک مي شود دين، مي شود مرام، مي شود جهان بيني. و اين جهان بيني را يک روزي از بشر مي خواهند.

و اوست که صاحب روز اديان است.
خداوند رحمن و رحيم در "يوم الدّين"، هر يک از ما را بر اساس آنچه که از "فلسفه خلقت" درک کرده ايم، مورد ارزيابي قرار مي دهد.

صاحب روز مرام هاست. او که « الرحمن الرحيم »، « مالک يوم الدين » است.
اوئي که اين خصوصيات را دارد ، حالا قرار است که به مرامهاي ما نگاه کند. به يافته هاي ما نگاه کند. توصيه هاي خودش را داده است. الگوهاي خودش را عرضه کرده است، مي گويد اين الگوها و اين نمونه ها بود، بگو ببينم تو چه کردي؟ تو چه پيدا کردي؟

هر انساني مي تواند يافته اي داشته باشد و مي تواند حرفي داشته باشد و خلاصه آن حرفش و آن دين و آن مرام، منجر به حصول نتيجه شده ؟ اگر شده، مسئله حل است، اگر نشده، مشکل وجود دارد.

ما به دنبال يک تحقيق اساسي و اصولي هستيم، مبلّغ نيستيم، محققيم. وقتي مي گوئيم دين، يعني داريم انسان شمول صحبت مي کنيم. وقتي در مورد فلسفه خلقت صحبت مي کنيم، راجع به هفت ميليارد انسان داريم صحبت مي کنيم.

بحث رحمن و رحيم، انسان شمول است.
مالک يوم الدين هم انسان شمول است.

دوره 8 - جلسه 6 - زنگ 2 - استاد طاهري 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر