۱۳۹۳-۰۷-۰۵

درك روي پله عشق است و تسليم

درك روي پله عشق است و تسليم
اما نتيجه ی عالی تسليم در درسی است كه سعی ميان صفا و مروه به جا میگذارد.
باز هم هفت مرحله حركت به نمايش گذاشته میشود؛
باز هم حکايتهايی از هفت آسمان در وجود حجگزار حقيقی نقش میبندد.
اما چرا سعی؟!
برای دريافتن اين كه «به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود».
مگر نه اين كه بين دو كوه صفا و مروه هاجر بالغ تلاش كرد و اسماعيل كودک يافت؟
مگر نه اين كه آب، سمبل آگاهی، كودک، سمبل سادگی و بالغ، سمبل پيچيدگی است؟
مگر نه اين كه چشمه زير پای كودک بود؟
اين بخش ساده ی وجود (كودک) است كه در نتيجه ي طلب، به آگاهی آسمانی (الهام الهی) دست میيابد و اين بخش پيچيده و پرتکاپوی وجود است كه با تسليم، اجازه ی اين تجربه را میدهد.
(((تنها با وحدت و هماهنگی اين دو بخش متضاد وجود، میتوان به اشراق رسيد. )))
هاجر در لحظه ی درماندگی خود از تلاش در جستجوی آب، به خداوند معطوف شد و به مقصود رسيد و حج گزار با قدم گذاشتن در مسيری كه او پيمود، به خود يادآور میشود كه زندگی تلفيقی از تلاش و تسليم است؛
اما تلاش،كارگشای واقعيت زندگی و تسليم، راهگشاي يافتن حقيقت است.
محمد علي طاهري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر