تمام ادیان آسمانی به ظهور یک منجی اعتقاد دارند و این ظهور را مقدمه برقراری عدالت جهانی میدانند. عقیده شما درباره این موضوع چیست؟
- من هم به عنوان یک شیعه اثنی عشری اعتقاد کامل به ظهور منجی بشریت امام عصر (عج) دارم و در انتظار ظهور آن حضرت به سر میبرم
>- با توجه به اینکه همواره تکیهی شما بر ارتباط با خداوند است، عدهای گمان میکنند شما قصد دارید اهمیت جایگاه ائمه معصومین (ع) را در فضای معنوی زندگی کاهش دهید. لطفا بفرمایید چه نقشی برای این اولیای عظام الهی(ع) قائل هستید؟</>
- رسالت انبیا و اولیا (ع) چه بوده؟ آیا غیر از این بوده که آنها ما را حواله دادهاند به محوریت خدا و گفتهاند «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»؟ آیا اگر این را دنبال کنیم، جایگاه آنها ضعیف می شود؟ ما این درس را از خود اولیا گرفتیم . آنها گفتند به «ایاک نعبد و ایاک نستعین» و یا «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» توجه کنید. ما هم همان را میگوییم. ما چیزی اضافه یا کم نکردیم . آنها برای خود در برابر خداوند جایگاهی قائل نیستند. اما در زندگی روزمره ما اولیاءالله علائم الطریق هستند و انگشتهای اشارهای برای هدایت ما به سمت خدا و کماکان باقی خواهند بود. ما اولیا را به عنوان علائم الطریق و چراغهای راه و سمبلهای هدایت و کسانی که درس معرفت را به بشر انتقال دادند میشناسیم و مورد توجه ما هستند و ما همه درسها را از آنها میگیریم. ما به عنوان رسالت عام که تکتک انسانها دارند حرفهای آنها را تکرار میکنیم. کدام حرف ما مخالف با گفتههای آنها است؟! ما هم از آنها پیروی میکنیم و دعوت به «لا اله الا الله» و «فاستقیموا الیه» داریم. اگر عدهای فکر میکنند ما جایگاه ائمه را در نظر دیگران ضعیف میکنیم، این اشتباه آنهاست. لطفا کمی دقیقتر دربارهی نقش آنها توضیح دهید.
- ببینید به عنوان مثال اگر قرار باشد ما به توچال برویم، راه مشخص است و به قله میرویم. یعنی نمیرویم سراغ یک «بلد». اما اگر بخواهیم به قلهی اورست برویم، اینطور نیست که یک کولهپشتی بیندازیم و راه بیفتیم. حتما یک بلد میخواهیم. بلد باید همراه ما باشد که راه را نشان دهد. این بلد یک نقش خاصی پیدا میکند. خود این بلد راه را رفته است و آن را میشناسد. برای همین به او می گوییم بلد. جالب است که وقتی قله فتح می شود، در عکس فاتحان قله، بلد را نمیبینیم. کسی که نقش بلد را به عهده گرفته، قید اینطور امتیازات را زده است. این بلد خودش محو است و افتخار رسیدن مال تیم است؛ در حالی که نباید کمک او را نادیده گرفت. اینجا بلد راه اولیاالله و انبیا هستند و باید از رمز گشایی ها و نقشهای که در اختیار ما میگذارند، استفاده شود. بلد در واقع ما را مشایعت میکند و ما هم بلد را مشایعت میکنیم. پس بلد اینجا نقش بسیار حساسی دارد. اگر کسی میخواهد به مقصدی برود که مسیر آن را نمیشناسد، متوسل میشود به یک بلد. توسل به خودی خود و فینفسه امری لازم است. مثلا کسی ریاضی بلد نیست و میرود سراغ استاد ریاضی. پس توسل پیدا کردن لازمه کار است.
<>همانطور که اشاره کردم، هرکسی نمیتواند بلد راه باشد. باز هم از یک مثال استفاده میکنم. اگر بخواهیم یک مدرسه فوتبال داشته باشیم و بچه ها را با اصول فوتبال و گل زنی آشنا کنیم از چه کسانی به عنوان مربی استفاده میکنیم؟ کسی که پایش به توپ نخورده باشد که برای این کار مناسب نیست. کسانی را میآوریم که توی تیم فوتبال بوده اند و بارها گل زدهاند و الآن از آنها به عنوان مربی استفاده می کنیم چون امتحان خود را پس داده اند و میگوییم شما که آقای گل شدهای بیا و شگرد کار خود را بگو. پس شرط اینکه یک مربی را انتخاب کنیم این است که او آقای گل باشد و این ماجرا را درک کرده باشد؛ بقیه نمی توانند آموزش عملی دهند. در خصوص مسائل کمال هم اگر قرار باشد مربی داشته باشیم، که باید داشته باشیم، می رویم سراغ کسانی که آقای گل این رشته هستند؛ یعنی اولیاء الله . اولیاء الله نشان دادهاند که در زمینه کمال چگونه میشود گل زد و آنها آقای گلِ کل مسیر خلقت هستند و آزمایش خود را پس دادهاند و به عنوان انسان کامل، الگو هستند. جایگاه آنها به عنوان مربی هرگز قابل انکار نیست و تضعیف نمیشود . هیچ کس نمیتواند بگوید آنها گل نزده اند و کسی نمی تواند نقش آنها را تضعیف کند. کسی که میخواهد به کمال برود، باید از اصول گل زنی آنها استفاده کند.
نقش ائمه در زندگی من این بوده که آنها را الگو قرار دادهام. آنها «فاستقیموا الیه» را به ما درس دادهاند. ما از راهنمایی قرآن و اولیا استفاده میکنیم. تئوری را قرآن آورده و ائمه آنرا پیاده کردهاند. در زندگی ما خداوند جایگاه خودش را دارد و اولیاالله هم جایگاه خودشان را دارند
- من هم به عنوان یک شیعه اثنی عشری اعتقاد کامل به ظهور منجی بشریت امام عصر (عج) دارم و در انتظار ظهور آن حضرت به سر میبرم
>- با توجه به اینکه همواره تکیهی شما بر ارتباط با خداوند است، عدهای گمان میکنند شما قصد دارید اهمیت جایگاه ائمه معصومین (ع) را در فضای معنوی زندگی کاهش دهید. لطفا بفرمایید چه نقشی برای این اولیای عظام الهی(ع) قائل هستید؟</>
- رسالت انبیا و اولیا (ع) چه بوده؟ آیا غیر از این بوده که آنها ما را حواله دادهاند به محوریت خدا و گفتهاند «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»؟ آیا اگر این را دنبال کنیم، جایگاه آنها ضعیف می شود؟ ما این درس را از خود اولیا گرفتیم . آنها گفتند به «ایاک نعبد و ایاک نستعین» و یا «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» توجه کنید. ما هم همان را میگوییم. ما چیزی اضافه یا کم نکردیم . آنها برای خود در برابر خداوند جایگاهی قائل نیستند. اما در زندگی روزمره ما اولیاءالله علائم الطریق هستند و انگشتهای اشارهای برای هدایت ما به سمت خدا و کماکان باقی خواهند بود. ما اولیا را به عنوان علائم الطریق و چراغهای راه و سمبلهای هدایت و کسانی که درس معرفت را به بشر انتقال دادند میشناسیم و مورد توجه ما هستند و ما همه درسها را از آنها میگیریم. ما به عنوان رسالت عام که تکتک انسانها دارند حرفهای آنها را تکرار میکنیم. کدام حرف ما مخالف با گفتههای آنها است؟! ما هم از آنها پیروی میکنیم و دعوت به «لا اله الا الله» و «فاستقیموا الیه» داریم. اگر عدهای فکر میکنند ما جایگاه ائمه را در نظر دیگران ضعیف میکنیم، این اشتباه آنهاست. لطفا کمی دقیقتر دربارهی نقش آنها توضیح دهید.
- ببینید به عنوان مثال اگر قرار باشد ما به توچال برویم، راه مشخص است و به قله میرویم. یعنی نمیرویم سراغ یک «بلد». اما اگر بخواهیم به قلهی اورست برویم، اینطور نیست که یک کولهپشتی بیندازیم و راه بیفتیم. حتما یک بلد میخواهیم. بلد باید همراه ما باشد که راه را نشان دهد. این بلد یک نقش خاصی پیدا میکند. خود این بلد راه را رفته است و آن را میشناسد. برای همین به او می گوییم بلد. جالب است که وقتی قله فتح می شود، در عکس فاتحان قله، بلد را نمیبینیم. کسی که نقش بلد را به عهده گرفته، قید اینطور امتیازات را زده است. این بلد خودش محو است و افتخار رسیدن مال تیم است؛ در حالی که نباید کمک او را نادیده گرفت. اینجا بلد راه اولیاالله و انبیا هستند و باید از رمز گشایی ها و نقشهای که در اختیار ما میگذارند، استفاده شود. بلد در واقع ما را مشایعت میکند و ما هم بلد را مشایعت میکنیم. پس بلد اینجا نقش بسیار حساسی دارد. اگر کسی میخواهد به مقصدی برود که مسیر آن را نمیشناسد، متوسل میشود به یک بلد. توسل به خودی خود و فینفسه امری لازم است. مثلا کسی ریاضی بلد نیست و میرود سراغ استاد ریاضی. پس توسل پیدا کردن لازمه کار است.
<>همانطور که اشاره کردم، هرکسی نمیتواند بلد راه باشد. باز هم از یک مثال استفاده میکنم. اگر بخواهیم یک مدرسه فوتبال داشته باشیم و بچه ها را با اصول فوتبال و گل زنی آشنا کنیم از چه کسانی به عنوان مربی استفاده میکنیم؟ کسی که پایش به توپ نخورده باشد که برای این کار مناسب نیست. کسانی را میآوریم که توی تیم فوتبال بوده اند و بارها گل زدهاند و الآن از آنها به عنوان مربی استفاده می کنیم چون امتحان خود را پس داده اند و میگوییم شما که آقای گل شدهای بیا و شگرد کار خود را بگو. پس شرط اینکه یک مربی را انتخاب کنیم این است که او آقای گل باشد و این ماجرا را درک کرده باشد؛ بقیه نمی توانند آموزش عملی دهند. در خصوص مسائل کمال هم اگر قرار باشد مربی داشته باشیم، که باید داشته باشیم، می رویم سراغ کسانی که آقای گل این رشته هستند؛ یعنی اولیاء الله . اولیاء الله نشان دادهاند که در زمینه کمال چگونه میشود گل زد و آنها آقای گلِ کل مسیر خلقت هستند و آزمایش خود را پس دادهاند و به عنوان انسان کامل، الگو هستند. جایگاه آنها به عنوان مربی هرگز قابل انکار نیست و تضعیف نمیشود . هیچ کس نمیتواند بگوید آنها گل نزده اند و کسی نمی تواند نقش آنها را تضعیف کند. کسی که میخواهد به کمال برود، باید از اصول گل زنی آنها استفاده کند.
نقش ائمه در زندگی من این بوده که آنها را الگو قرار دادهام. آنها «فاستقیموا الیه» را به ما درس دادهاند. ما از راهنمایی قرآن و اولیا استفاده میکنیم. تئوری را قرآن آورده و ائمه آنرا پیاده کردهاند. در زندگی ما خداوند جایگاه خودش را دارد و اولیاالله هم جایگاه خودشان را دارند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر