بگذار هرچه می خواهند بگویند!
این سماع عاشقانه قلم من است
در انتهای خزان نام رفیعت
نه لرزش دستانم
نامی که دوازده ماه سال را
با دوازده قله
نماینده است
در انتهای ماه نهم نامت،
الف قامتی را دیدم
که هرگز سر خم نکرد
و قلمی که
توان گام نهادن به زمستان را نداشت
بگذار هرچه می خواهند بگویند!
سماع دست و قلمم،
در انتهای خزان نام رفیعت،
یادی از همان الف است
قامتی که ثبت شدنی نیست
دیدنی است…
۲۹ شهریور ماه ۹۲
http://www.shamseman.com/?p=1072&q=1
Soroosh Azemikhah
این سماع عاشقانه قلم من است
در انتهای خزان نام رفیعت
نه لرزش دستانم
نامی که دوازده ماه سال را
با دوازده قله
نماینده است
در انتهای ماه نهم نامت،
الف قامتی را دیدم
که هرگز سر خم نکرد
و قلمی که
توان گام نهادن به زمستان را نداشت
بگذار هرچه می خواهند بگویند!
سماع دست و قلمم،
در انتهای خزان نام رفیعت،
یادی از همان الف است
قامتی که ثبت شدنی نیست
دیدنی است…
۲۹ شهریور ماه ۹۲
http://www.shamseman.com/?p=1072&q=1
Soroosh Azemikhah
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر