پس ما يك حركت داريم، حركت ادراكي است...... اسمش حركت است ولي ما بدون اين كه از جايمان حركت كنيم در كسري از ثانيه يكدفعه متوجه قضيه شويم كه «اين است»....... اين يعني ارتقاء، بدون نياز به صرف زمان و جابجايي مكان، انسان ميتواند حركت ادراكي داشته باشد........
و اين جلوي حربه شيطان كه نااميدي است را ميگيرد........ ما اميدمان به همان صفر ثانيه است....... يعني يك طرفهالعين هم زياد است يعني يك ثانيه هم زياد است كه يكدفعه متوجه شويم. يك درك است و هر لحظه ممكن است ما به اين درك نائل شويم و بفهميم كه هدف در روي زمين و در اين جايگاه هدف اين است.
اين واحدهايي كه ما در اين كورس زندگي بايد بگذرانيم، از ابتدا تا انتهايش را اگر يك دانشگاه يا يك دوران تحصيلي از مهد كودك و دبستان و دبيرستان و دانشگاه تصور كنيم،...... در اينجا واحدهايي را بايد بگذرانيم، يك واحدي را بايد بگذرانيم كه در اين واحد عمدتاً" ارتقاء ديد ناظر" است، .......بقيهاش بازي است....... هر كاري ديگري كه ميكنيم با يك بازي است....... كه اين بازي قرار است ما را به كمال ذره،..... به كمال،..... به ارتقاء ديد ناظر برساند....... مثلاً در دوره 3 ديديم كه اين ديد ما، در يك مقاطع جزئيتري، مثل زندگي، مثل هستي كه ميشد بينش چقدر تأثير داشت.
اما اصلاً اينجا يك مسئله كلي است كه اصلاً ما به هستي چطوري نگاه ميكنيم يك چيز كلي است...... و بعد از اين ماجرا حل ميشود،..... اناالحق پيش ميآيد، ......درك جمال يار پيش ميآيد، .......درك وحدت پيش ميآيد همه اينها... چطور ميبينيم.....؟ چطور نگاه بكنيم؟ اين است......
اين اصلاً هيچي نميخواهد، نه رياضت ميخواهد،...... هيچي نميخواهد اين فقط يك بشكن زدن است. .......سرمايه پشت آن "اشتياق" است،..... خواستن ماست، ......خيليها ميگويند «ما چه بخواهيم؟».....
ميگويد «اُدعوني» حالا چي؟ يكي فكر ميكند اين گفته «اُدعوني» يعني تو ميليارد بخواه.......، اين را بخواه، آن را بخواه....... ماجرا سر اينجاست كه ما اصلاً بدانيم چي ميخواهيم،....... ما اول بايد تعريف كنيم يعني ما بايد تعريف داشته باشيم كه چي ميخواهيم.
ترم پنجم، جلسۀ سوم، تصویری
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی
و اين جلوي حربه شيطان كه نااميدي است را ميگيرد........ ما اميدمان به همان صفر ثانيه است....... يعني يك طرفهالعين هم زياد است يعني يك ثانيه هم زياد است كه يكدفعه متوجه شويم. يك درك است و هر لحظه ممكن است ما به اين درك نائل شويم و بفهميم كه هدف در روي زمين و در اين جايگاه هدف اين است.
اين واحدهايي كه ما در اين كورس زندگي بايد بگذرانيم، از ابتدا تا انتهايش را اگر يك دانشگاه يا يك دوران تحصيلي از مهد كودك و دبستان و دبيرستان و دانشگاه تصور كنيم،...... در اينجا واحدهايي را بايد بگذرانيم، يك واحدي را بايد بگذرانيم كه در اين واحد عمدتاً" ارتقاء ديد ناظر" است، .......بقيهاش بازي است....... هر كاري ديگري كه ميكنيم با يك بازي است....... كه اين بازي قرار است ما را به كمال ذره،..... به كمال،..... به ارتقاء ديد ناظر برساند....... مثلاً در دوره 3 ديديم كه اين ديد ما، در يك مقاطع جزئيتري، مثل زندگي، مثل هستي كه ميشد بينش چقدر تأثير داشت.
اما اصلاً اينجا يك مسئله كلي است كه اصلاً ما به هستي چطوري نگاه ميكنيم يك چيز كلي است...... و بعد از اين ماجرا حل ميشود،..... اناالحق پيش ميآيد، ......درك جمال يار پيش ميآيد، .......درك وحدت پيش ميآيد همه اينها... چطور ميبينيم.....؟ چطور نگاه بكنيم؟ اين است......
اين اصلاً هيچي نميخواهد، نه رياضت ميخواهد،...... هيچي نميخواهد اين فقط يك بشكن زدن است. .......سرمايه پشت آن "اشتياق" است،..... خواستن ماست، ......خيليها ميگويند «ما چه بخواهيم؟».....
ميگويد «اُدعوني» حالا چي؟ يكي فكر ميكند اين گفته «اُدعوني» يعني تو ميليارد بخواه.......، اين را بخواه، آن را بخواه....... ماجرا سر اينجاست كه ما اصلاً بدانيم چي ميخواهيم،....... ما اول بايد تعريف كنيم يعني ما بايد تعريف داشته باشيم كه چي ميخواهيم.
ترم پنجم، جلسۀ سوم، تصویری
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر