۱۳۹۳-۰۶-۲۴

ديد ظاهربين، ديد باطن‌بين

ديد ظاهربين، ديد باطن‌بين
يك ذره در نهايت كمال آفريده شده .....ديگر از اين كامل‌تر نمي‌شود.....، ما در نهايت كمال آفريده شديم از اين كامل‌تر،.....
البته بحث ما مسئله تكامل نيست تغيير فرم نيست، تغيير فرم ما مگر غير از با همان مولكول‌هاست، همان اتم‌هاست،..... آجرش كه يكي است،..... آجرها ثابت است،....... با آن ساختمان‌هاي مختلفي ساخته مي‌شو......د يعني ذره در اوج كمال آفريده شده.....
ديگر بعد از آن، اين كه قرار است با اين چشمي كه مي‌بينيم يا ظاهر مي‌بينيم، چشم ظاهربين؛........ چشم ظاهربين اگر در ظاهربيني بماند، خود ظاهربيني شرك است،.......... اگر قفل شود در ظاهربيني، ظاهربيني خودش شرك است، .......مي‌تواند بيايد همين چشم بتواند ذات را ببيند،..... بتواند باطن را ببيند....... يك جاهايي كه گفته مي‌شود مثلاً به باطن‌بيني رسيد- كه مورد سوء استفاده است- مثلاً توانسته است ذات و باطن را ببيند بعد چه برداشتي كردند؟!..... آمدند شخصيتي‌خواني و درون را ببينند و فلاني رسيد به باطن!،..... باطن ما كجاست و باطني كه آن‌ها مي‌خواهند بگويند چيست؟.....
باطن و ذات يعني بيايي "عدم" و" وجه‌الله" را ببيني،....
اين مسئله رسيدن به ظاهر و ذات و باطن است.
ترم پنجم، جلسه سوم، تصويري
محمد علي طاهري، عرفان کيهاني

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر