بنام خدا
با عرض سلام خدمت استاد گرامی جناب آقای دکتر ابهری
استاد عزیز، بنده به عنوان یکی از شاگردان شما و از روان شناسان این جامعه که درمان و درمانگری در حوزه روان شناسی را زیر نظر شما و اساتید بزرگی همچون شما آموختم، پس از دیدن نام شما در ذیل مطالبی که تحت عنوان «دروغگویند» در روزنامه همشهری به شماره ۶۲۵۵ مورخ ۲۹ اردیبهشت ۹۳ مشاهده کردم بسیار کنجکاو شدم تا ضمن مطالعه آن درس دیگری از محضر استاد ارجمندم آموخته باشم. با مطالعه این متن اما احساس کردم این مطلب با مطالب کاملا علمی شما در سر کلاسها تفاوت فراوانی دارد و هرچه فکر کردم نتوانستم دلیل آن را دقیقا متوجه شوم. لذا به خود اجازه دادم تا هماطور که از خودتان آموختم مطالبی را بی پیرایه و فقط از سر دغدغههای علمی مرور کنم. امیدوارم جسارت بنده را ببخشایید و درصورت لزوم بنده را از کج فهمی بیرون آورید.
۱- استاد گرامی، در ذیل پاراگراف اول مطالب خود فرمودید: «همه جدا شدگان از فرقههای انحرافی به دلیل آسیبهای روحی و روانی به روان شناسان مراحعه میکنند». برای بنده به عنوان دانشجوی سالیان دور شما یک سوال اساسی مطرح میشود و آن اینکه آیا این مطلب براساس مطالعات و تحقیقات صورت گرفته بیان شدهاست و در این باره آمار و اطلاعاتی وجود دارد؟ و اگر چنین آمار و اطلاعات دقیقی وجود دارد لطفا با منبع بیان فرمایید تا هرگونه شبهه و تردیدی برطرف شود؛ یا انکه صرفا به جهت تاکید بر مطلب بیان شده است. چون یک استاد حوزه علوم رفتاری حتما بر اساس آمار و اطلاعات دقیق علمی و مستندات پژوهشی، مطالب سنجیده را اشاعه میدهد. در غیر این صورت، این عمل کاملا غیرحرفه ای و صرفا ژورنالیستی تلقی میشود که مغایر با اصول و اعتقادات استاد بزرگی همچون شماست و باعث از بین رفتن جایگاه علمی جامعه روانشناسی و روانپزشکی در اذهان عمومی میگردد و این شائبه بوجود میآید که اساتید و بزرگان روانشناسی بر اساس مصلحت هایی غیر از مصلحتهای علمی و اجتماعی، داد سخن سر میدهند. هرچند این سوال نیز مطرح است که علت اساسی اقبال بیش از حد افراد زیادی از جامعه به «به قول شما فرقههای انحرافی» چیست؟ پرسشی که متاسفانه جامعه علمی کشور از پاسخ علمی بدان بر حذر است و حتی اجازه پرداختن علمی به موضوعی بدین مهمی را ندارد. واقعا چنانچه این جامعه به ظاهر علمی می توانست به درستی به درمان و حل معضلات و مشکلات اساسی این افراد بپردازد، باز هم دغدغه مراجعه به اینگونه گروهها را داشتند؟ واقع تا چه زمانی باید روی همه چیز سرپوش گذاشته شود؟
۲- در ذیل همان پارگراف و دو خط آخر ذکر شده است که دکتر ابهری در زمینه عرفانهای انحرافی، اطلاعات بسیاری از این فرقهها دارند و باز این سوال مطرح میشود که آیا استاد گرامی ما در این زمینه دارای تحقیقات و تالیفات علمی هستند که بنده به عنوان یک روانشناس محقق از آن بیخبرم یا اینکه یک خبر ژورنالیستی دیگر مطرح شده است. استاد گرامی و عزیز، به راستی به چه میزان در زمینه انواع فرقههای موجود در ایران، اهداف و روشهای آنها و غیره به تحقیق و تفحص پرداختهاید؟ مطمئنا پذیرش چند بیمار و دریافت چند گزارش از این و آن را نمیتوانید به عنوان یک یافته علمی و پژوهشی ترویج نمایید و این مطالب تنها میتواند به عنوان چند تجربه محدود شخصی مطرح باشد که حتی قابل بیان از طرف یک فرد علمی در یک جمع دوستانه نیز نیست چه رسد به درج آن در مجلات و روزنامهها با خیل گسترده ای از خوانندگان فرهیخته و کنجکاو.
۳- در پاراگراف دوم و در ذیل سوال دوم اشاره فرمودید که انسان در زمان گرفتاری و بیماری به دنبال علاج و درمان است و کسانی که ایمان به خدا دارند برای درمان به پزشکان و متخصصان مراجعه میکنند.
آیا جنابعالی به عنوان یک متخصص حوزه روانپزشکی و درمانگر در این حوزه با کوله باری از تجربه، اعتقاد دارید که درمانهای حوزه روانپزشکی و روانشناسی میتواند جوابگوی کامل مشکلات روحی و روانی افراد مبتلا باشد. به راستی استاد گرامی آیا دقیقا میتوانید بفرمایید درمانهای حوزه روانپزشکی و روانشناسی تا چند درصد در علاج بیماران روانی موفق هستند؟ آیا این رقم طبق منابع علمی موجود و با توجه به حجم گسترده انواع روان درمانی بیش از ۵۰ درصد است؟ بنده به عنوان یک متخصص این حوزه قطعا نمیتوانم و نمیخواهم این علم عظیم و گسترده را زیر سوال ببرم اما اگر واقع بینانه بنگریم آیا جز این است که درصد بسیاری از بیماران روانی از درمانهای روانپزشکی و انواع رواندرمانیهای موجود سودی نمی برند. و آیا به این موضوع اندیشیده شده است که این بقیه به کجا و چه کسانی باید مراجعه کنند؟ پیشنهاد روشن شما در این باره چیست؟ تا این انسان های به زعم شما سست ایمان (قضاوتی احتمالا سوگیرانه که بیشتر از طرف افراد غیر علمی مطرح میشود و نه فردی علمی همچون شما که به بخشی از جامعه انگ و برچسبی غیرمنصفانه بزنید) نیز از درد و رنج ناشی از اختلالات رو به گسترش روانی نجات پیدا کنند.
و پیرو این مطالب یک سوال اساسی دیگر از محضر استاد گرامی دارم: استاد عزیز لطفا بفرمایید در زمینه عرفان حلقه چقدر مطالعه و بررسی علمی انجام دادهاید؟ واقعا در جامعه علمی در حوزه علوم رفتاری و اعصاب و روان، به چه میزان در مورد عرفان حلقه که به قول شما مدعی دروغگویی است، بررسیها و مطالعات علمی انجام شده است؟ حداقل از جنابعالی به عنوان یک مدرس و محقق در دانشگاههای مطرح کشور، انتظار میرود مطالبی را بیان فرمایید که در آن مورد، بررسیهای عمیق علمی انجام داده باشید. این موضوع را شما بهتر از بنده میدانید که چنانچه چنین موضوعی در کشورهای پیشرفت این همه دغدغه و حتی گسترش در سطح جامع پیدا میکرد، حق مطلب آن بود که عدهای محقق و دانشمند همچون شما بدون هیچگونه سوگیری و ذهنیتهای قبلی به بررسی علمی آن بپردازید و بعد نتایج آن را در جامعه گسترش دهید آنگاه سره از ناسره مشخص میشد. قطعا با جملات و بیانات کاملا کلی و یک طرفه نمیشود به مقابله با انحرافات رفت و لازم است تحقیقات گسترده کاملا علمی از سوی مراکز علمی و تحقیقاتی بی طرف صورت پذیرد. حق مطلب آن است که جنابعالی به عنوان فردی که در این زمینه دارای اطلاعات بیشتری است چنین اقدام شایسته علمی را رهبری نماید. این یک خواسته و پیشنهاد کاملا علمی و حرفهای است که وقت آن فرارسیدهاست تا جامعه از ابهامات دست ساخته عدهای افراد معاند درآید.
۴- در ذیل سوال سوم مطالب آنقدر کلی است که نمیتوان متوجه شد که منظور شما دقیقا چه افرادی هستند که دست به چنین شیادیهایی میزنند. متاسفانه شما به دلیل صرفا داشتن اطلاعاتی کاملا کلی و غیر علمی، همه گروههای مختلفی که ممکن است در سطح جامعه وجود داشته باشند را با یک چوب راندهاید که این رویکرد بر عدم وجود اطلاعات دقیق و علمی شما در این خصوص صحه می گذارد. آنقدر این اطلاعات کلی و غیر دقیق است که حتی فرقی برای مرتاضهای هندی و مدیومهای هیپنوتیزم قائل نشدهاید و همه را نتیجه القا و شستشوی مغزی (اصطلاحی کاملا نخنما شده) میدانید. هرچند القا نیر خود نوعی روش درمانی است که گاهی مؤثر بوده اما باز بدون هیچ سند علمی رد شده است. شما به صورت کلی همه کسانی که ممکن است دست به فعالیتهای غیراخلاقی و انحرافی بزنند را با دیگرانی که صرفا مشغول فعالیتهای علمی یا حتی دینی و مذهبی هستند و حاضرند مطالب خود را در مجامع علمی و حتی دینی ارائه دهند، یکی دانستید و همه را در یک جایگاه قرار دادهاید. براستی استاد گرامی در مطالب با ارزش شما آیا اصلا مشخص است که نوک پیکان حمله شما به سوی چه کسانی است تا تکلیف خواننده روشن شود و بتواند تشخیص دهد در دامان چه کسانی گرفتار نشود؟ این حداقل انتظار از یک استاد متخصص در یک رشته است در غیر این صورت این تصور بهوجود میآید که خدای نکرده غرضی وجود دارد یا پشت پرده خبرهایی است که استاد معظم مجبور به بیان چنین سخنانی کلی و غیر علمی و ژورنالیستی شدهاند. و این باعث تاسف شاگردان شما خواهد بود که به چه قیمت؟؟؟
۵- باز در این سطور مربوط به سوال ۴، مخاطب مورد حمله شما چه کسانی یا گروههایی هستند؟ چه گروهی سعی دارد با بردن دیگران به خلسه سوء استفاده نماید یا خودش را از زندان نجات دهد؟ استاد کلی گوییهای شما کم کم خواننده را به خلسه برده و این شائبه ایجاد میشود که شما حقیقت امر را نمی گویید و سعی دارید چیزی را مخفی نمایید. چیزی که شاید خود شما هم بدان اعتقاد ندارید اما معلوم نیست چرا نمیتوانید حقیقت را بگویید و مستقیما بیان نمایید که واقعا عرفان حلقه حقیقتی است که شما هم بدان پی بردهاید و لی بنا به دلایلی سعی میکنید آن را پنهان نمایید و برعکس آن چیزی که هست را اظهار نمایید. استاد گرامی کافی است بیان نمایید و جان و روح انسانهای زیادی ر ادر این وانفسای علم زدگی نجات دهید و کمک کنید تا انسانها نه تنها از دردهای ناشی از درگیریهای نفسانی نجات یابند بلکه از آبشخور حقیقی عرفانی که منشاء آن اسلام و کلام الهی است بهرهمند شوند. کافی است در این زمینه به خانواده و اطرافیان خود مراجعه نمایید و حقیقت عرفان کیهانی(حلقه) را از زبان آنان بشنوید.
۶- آیا به راستی افرادی از اعضای عرفان حلقه چنین ادعایی کردهاند که مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند یا با تلقین مربیان این مکتب از همسران خود جدا شدهاند؟ استاد گرامی خواهش میکنم کمی دقیقتر مطالبتان را عرضه فرمایید تا هم مطلب بر خواننده روشن باشد و هم از بیانات شما سوء استفاده نشود. مستقیم بروید سراغ افراد یا گروهی که دست به چنین کارهایی میزنند.
۷- واقعا این ۸۰ درصدی که اشاره فرمودهاید باز نتیجه بررسیهای دقیق علمی است یا مطلبی کلی و غیر علمی یا نتیجه بررسی ها و نظرات شخص جنابعالی. یعنی اینقدر دقیق در مورد این افراد مطالعه شدهاست و باز شما دست روی دست گذاشته اید و حاضر نیستید هیچ فکری به حال این افراد از همه جا رانده شده (به زعم شما) بکنید؟ پس جامعه روانپزشکی، روانشناسی، جامعه شناسی و حتی حوزه علمیه کجا هستند تا بداد این همه افراد منحرف و از دین برگشته برسند. براستی اگر چنین باشد که شما میگویید، پس با چنین معضل بزرگ و همهگیری چقدر واقع بینانه و علمی دارد برخورد می شود.
۸- آیا توان شنیدن آمارهای جدی در مورد گرایش افراد زیادی از جامعه به فرقههای مختلف ظاله و غیر ظاله (البته همیشه با عنوان نوظهور سعی در تخریب هرگونه حرف حساب دارند که باید دانست هر یافته علمی، هر مکتب علمی و حتی هر مکتب دینی و حتی اعزام رسولان و بیان مطالب وحیانی نیز زمانی نوظهور بوده و صرف نوظهور بودن دلیلی بر باطل بودن نخواهد بود) را دارید و باز نشستهاید و نظاره میکنید. آیا نتیجه تمام بررسی های علمی ناشی از این همه دغدغه شما استاد گرامی و دیگر افرادی که در این زمینه دغدغه از دست رفتن دین و دیانت و انسانها را دارند همین چند خط حرف های کلی غیر علمی بافته شده از ذهن است؟
۹- استاد گرامی، درج مطالب نه چندان علمی شما در کنار مطالب دیگری که آنها نیز کاملا ژورنالیستی و نوعی جو سازی محسوب میگردد به نوعی توهین و بی احترامی به شما و جامعه روانپزشکی محسوب میگردد. آن هم مطالبی که مستقیم و غیرمستقیم در مورد عرفانی نوظهور و کاملا برگرفته از آیات الهی مدتی است در جامعه به صورتی کاملا علمی و با منابع مشخص و روشن ترویج پیدا کردهاست و متاسفانه از سوی عدهای معاند و بدون هیچ دلیل منطقی مورد هجمه قرار گرفته و باز متاسفانه اساتیدی همچون شما نیز بدون هیچ مطالعه و بررسی عمیق تحت تاثیر این جو کاملا منفی و کور مورد حمله غیرمنصفانه قرار میگیرد.
۱۰-استاد گرامی، بنده به عنوان شاگردی در حوزه علوم رفتاری از جنابعالی درخواست عاجزانه دارم تا کمی وقت گرانقدر خود را مصروف مطالعه کاملا غیر غرض ورزانه «عرفان کیهانی» نمایید. تا آنگاه انشاءالله شاهد مطالب کاملا علمی جنابعالی در این مورد باشیم. مطمئن هستم نظرات جنابعلی و جامعه علمی در این مورد متفاوت خواهد بود (تا سیه روی شود آنکه در او غش باشد).
۱۱-و بالاخره از ارادت نگارنده به خویش باخبرید و به یقین میدانید که کمترین آسیب و خدشه به سوابق حضرتعالی و جایگاهی را که داشتهاید و باید برای همیشه داشته باشید، نمیپسندیم. از این روی امید است بر نگارنده در نگارش این وجیزه خرده نگیرید، و خدای نخواسته اگر جسارتی هم در میان بوده است، ناخواسته بدانید، و تنها به این حساب بنویسید، که حضرتعالی را مثل همیشه متعلق به حوزه سلامتروانی میخواهیم و مشاهده سوءاستفاده احتمالی از شخصیت شما را سخت و تلخ و ناگوار تلقی میکنیم.
شاگرد شما و مفتخر به تخصص در روانپزشکی و فرادرمانی
http://nejatbahalghe.com/%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%B1/
با عرض سلام خدمت استاد گرامی جناب آقای دکتر ابهری
استاد عزیز، بنده به عنوان یکی از شاگردان شما و از روان شناسان این جامعه که درمان و درمانگری در حوزه روان شناسی را زیر نظر شما و اساتید بزرگی همچون شما آموختم، پس از دیدن نام شما در ذیل مطالبی که تحت عنوان «دروغگویند» در روزنامه همشهری به شماره ۶۲۵۵ مورخ ۲۹ اردیبهشت ۹۳ مشاهده کردم بسیار کنجکاو شدم تا ضمن مطالعه آن درس دیگری از محضر استاد ارجمندم آموخته باشم. با مطالعه این متن اما احساس کردم این مطلب با مطالب کاملا علمی شما در سر کلاسها تفاوت فراوانی دارد و هرچه فکر کردم نتوانستم دلیل آن را دقیقا متوجه شوم. لذا به خود اجازه دادم تا هماطور که از خودتان آموختم مطالبی را بی پیرایه و فقط از سر دغدغههای علمی مرور کنم. امیدوارم جسارت بنده را ببخشایید و درصورت لزوم بنده را از کج فهمی بیرون آورید.
۱- استاد گرامی، در ذیل پاراگراف اول مطالب خود فرمودید: «همه جدا شدگان از فرقههای انحرافی به دلیل آسیبهای روحی و روانی به روان شناسان مراحعه میکنند». برای بنده به عنوان دانشجوی سالیان دور شما یک سوال اساسی مطرح میشود و آن اینکه آیا این مطلب براساس مطالعات و تحقیقات صورت گرفته بیان شدهاست و در این باره آمار و اطلاعاتی وجود دارد؟ و اگر چنین آمار و اطلاعات دقیقی وجود دارد لطفا با منبع بیان فرمایید تا هرگونه شبهه و تردیدی برطرف شود؛ یا انکه صرفا به جهت تاکید بر مطلب بیان شده است. چون یک استاد حوزه علوم رفتاری حتما بر اساس آمار و اطلاعات دقیق علمی و مستندات پژوهشی، مطالب سنجیده را اشاعه میدهد. در غیر این صورت، این عمل کاملا غیرحرفه ای و صرفا ژورنالیستی تلقی میشود که مغایر با اصول و اعتقادات استاد بزرگی همچون شماست و باعث از بین رفتن جایگاه علمی جامعه روانشناسی و روانپزشکی در اذهان عمومی میگردد و این شائبه بوجود میآید که اساتید و بزرگان روانشناسی بر اساس مصلحت هایی غیر از مصلحتهای علمی و اجتماعی، داد سخن سر میدهند. هرچند این سوال نیز مطرح است که علت اساسی اقبال بیش از حد افراد زیادی از جامعه به «به قول شما فرقههای انحرافی» چیست؟ پرسشی که متاسفانه جامعه علمی کشور از پاسخ علمی بدان بر حذر است و حتی اجازه پرداختن علمی به موضوعی بدین مهمی را ندارد. واقعا چنانچه این جامعه به ظاهر علمی می توانست به درستی به درمان و حل معضلات و مشکلات اساسی این افراد بپردازد، باز هم دغدغه مراجعه به اینگونه گروهها را داشتند؟ واقع تا چه زمانی باید روی همه چیز سرپوش گذاشته شود؟
۲- در ذیل همان پارگراف و دو خط آخر ذکر شده است که دکتر ابهری در زمینه عرفانهای انحرافی، اطلاعات بسیاری از این فرقهها دارند و باز این سوال مطرح میشود که آیا استاد گرامی ما در این زمینه دارای تحقیقات و تالیفات علمی هستند که بنده به عنوان یک روانشناس محقق از آن بیخبرم یا اینکه یک خبر ژورنالیستی دیگر مطرح شده است. استاد گرامی و عزیز، به راستی به چه میزان در زمینه انواع فرقههای موجود در ایران، اهداف و روشهای آنها و غیره به تحقیق و تفحص پرداختهاید؟ مطمئنا پذیرش چند بیمار و دریافت چند گزارش از این و آن را نمیتوانید به عنوان یک یافته علمی و پژوهشی ترویج نمایید و این مطالب تنها میتواند به عنوان چند تجربه محدود شخصی مطرح باشد که حتی قابل بیان از طرف یک فرد علمی در یک جمع دوستانه نیز نیست چه رسد به درج آن در مجلات و روزنامهها با خیل گسترده ای از خوانندگان فرهیخته و کنجکاو.
۳- در پاراگراف دوم و در ذیل سوال دوم اشاره فرمودید که انسان در زمان گرفتاری و بیماری به دنبال علاج و درمان است و کسانی که ایمان به خدا دارند برای درمان به پزشکان و متخصصان مراجعه میکنند.
آیا جنابعالی به عنوان یک متخصص حوزه روانپزشکی و درمانگر در این حوزه با کوله باری از تجربه، اعتقاد دارید که درمانهای حوزه روانپزشکی و روانشناسی میتواند جوابگوی کامل مشکلات روحی و روانی افراد مبتلا باشد. به راستی استاد گرامی آیا دقیقا میتوانید بفرمایید درمانهای حوزه روانپزشکی و روانشناسی تا چند درصد در علاج بیماران روانی موفق هستند؟ آیا این رقم طبق منابع علمی موجود و با توجه به حجم گسترده انواع روان درمانی بیش از ۵۰ درصد است؟ بنده به عنوان یک متخصص این حوزه قطعا نمیتوانم و نمیخواهم این علم عظیم و گسترده را زیر سوال ببرم اما اگر واقع بینانه بنگریم آیا جز این است که درصد بسیاری از بیماران روانی از درمانهای روانپزشکی و انواع رواندرمانیهای موجود سودی نمی برند. و آیا به این موضوع اندیشیده شده است که این بقیه به کجا و چه کسانی باید مراجعه کنند؟ پیشنهاد روشن شما در این باره چیست؟ تا این انسان های به زعم شما سست ایمان (قضاوتی احتمالا سوگیرانه که بیشتر از طرف افراد غیر علمی مطرح میشود و نه فردی علمی همچون شما که به بخشی از جامعه انگ و برچسبی غیرمنصفانه بزنید) نیز از درد و رنج ناشی از اختلالات رو به گسترش روانی نجات پیدا کنند.
و پیرو این مطالب یک سوال اساسی دیگر از محضر استاد گرامی دارم: استاد عزیز لطفا بفرمایید در زمینه عرفان حلقه چقدر مطالعه و بررسی علمی انجام دادهاید؟ واقعا در جامعه علمی در حوزه علوم رفتاری و اعصاب و روان، به چه میزان در مورد عرفان حلقه که به قول شما مدعی دروغگویی است، بررسیها و مطالعات علمی انجام شده است؟ حداقل از جنابعالی به عنوان یک مدرس و محقق در دانشگاههای مطرح کشور، انتظار میرود مطالبی را بیان فرمایید که در آن مورد، بررسیهای عمیق علمی انجام داده باشید. این موضوع را شما بهتر از بنده میدانید که چنانچه چنین موضوعی در کشورهای پیشرفت این همه دغدغه و حتی گسترش در سطح جامع پیدا میکرد، حق مطلب آن بود که عدهای محقق و دانشمند همچون شما بدون هیچگونه سوگیری و ذهنیتهای قبلی به بررسی علمی آن بپردازید و بعد نتایج آن را در جامعه گسترش دهید آنگاه سره از ناسره مشخص میشد. قطعا با جملات و بیانات کاملا کلی و یک طرفه نمیشود به مقابله با انحرافات رفت و لازم است تحقیقات گسترده کاملا علمی از سوی مراکز علمی و تحقیقاتی بی طرف صورت پذیرد. حق مطلب آن است که جنابعالی به عنوان فردی که در این زمینه دارای اطلاعات بیشتری است چنین اقدام شایسته علمی را رهبری نماید. این یک خواسته و پیشنهاد کاملا علمی و حرفهای است که وقت آن فرارسیدهاست تا جامعه از ابهامات دست ساخته عدهای افراد معاند درآید.
۴- در ذیل سوال سوم مطالب آنقدر کلی است که نمیتوان متوجه شد که منظور شما دقیقا چه افرادی هستند که دست به چنین شیادیهایی میزنند. متاسفانه شما به دلیل صرفا داشتن اطلاعاتی کاملا کلی و غیر علمی، همه گروههای مختلفی که ممکن است در سطح جامعه وجود داشته باشند را با یک چوب راندهاید که این رویکرد بر عدم وجود اطلاعات دقیق و علمی شما در این خصوص صحه می گذارد. آنقدر این اطلاعات کلی و غیر دقیق است که حتی فرقی برای مرتاضهای هندی و مدیومهای هیپنوتیزم قائل نشدهاید و همه را نتیجه القا و شستشوی مغزی (اصطلاحی کاملا نخنما شده) میدانید. هرچند القا نیر خود نوعی روش درمانی است که گاهی مؤثر بوده اما باز بدون هیچ سند علمی رد شده است. شما به صورت کلی همه کسانی که ممکن است دست به فعالیتهای غیراخلاقی و انحرافی بزنند را با دیگرانی که صرفا مشغول فعالیتهای علمی یا حتی دینی و مذهبی هستند و حاضرند مطالب خود را در مجامع علمی و حتی دینی ارائه دهند، یکی دانستید و همه را در یک جایگاه قرار دادهاید. براستی استاد گرامی در مطالب با ارزش شما آیا اصلا مشخص است که نوک پیکان حمله شما به سوی چه کسانی است تا تکلیف خواننده روشن شود و بتواند تشخیص دهد در دامان چه کسانی گرفتار نشود؟ این حداقل انتظار از یک استاد متخصص در یک رشته است در غیر این صورت این تصور بهوجود میآید که خدای نکرده غرضی وجود دارد یا پشت پرده خبرهایی است که استاد معظم مجبور به بیان چنین سخنانی کلی و غیر علمی و ژورنالیستی شدهاند. و این باعث تاسف شاگردان شما خواهد بود که به چه قیمت؟؟؟
۵- باز در این سطور مربوط به سوال ۴، مخاطب مورد حمله شما چه کسانی یا گروههایی هستند؟ چه گروهی سعی دارد با بردن دیگران به خلسه سوء استفاده نماید یا خودش را از زندان نجات دهد؟ استاد کلی گوییهای شما کم کم خواننده را به خلسه برده و این شائبه ایجاد میشود که شما حقیقت امر را نمی گویید و سعی دارید چیزی را مخفی نمایید. چیزی که شاید خود شما هم بدان اعتقاد ندارید اما معلوم نیست چرا نمیتوانید حقیقت را بگویید و مستقیما بیان نمایید که واقعا عرفان حلقه حقیقتی است که شما هم بدان پی بردهاید و لی بنا به دلایلی سعی میکنید آن را پنهان نمایید و برعکس آن چیزی که هست را اظهار نمایید. استاد گرامی کافی است بیان نمایید و جان و روح انسانهای زیادی ر ادر این وانفسای علم زدگی نجات دهید و کمک کنید تا انسانها نه تنها از دردهای ناشی از درگیریهای نفسانی نجات یابند بلکه از آبشخور حقیقی عرفانی که منشاء آن اسلام و کلام الهی است بهرهمند شوند. کافی است در این زمینه به خانواده و اطرافیان خود مراجعه نمایید و حقیقت عرفان کیهانی(حلقه) را از زبان آنان بشنوید.
۶- آیا به راستی افرادی از اعضای عرفان حلقه چنین ادعایی کردهاند که مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند یا با تلقین مربیان این مکتب از همسران خود جدا شدهاند؟ استاد گرامی خواهش میکنم کمی دقیقتر مطالبتان را عرضه فرمایید تا هم مطلب بر خواننده روشن باشد و هم از بیانات شما سوء استفاده نشود. مستقیم بروید سراغ افراد یا گروهی که دست به چنین کارهایی میزنند.
۷- واقعا این ۸۰ درصدی که اشاره فرمودهاید باز نتیجه بررسیهای دقیق علمی است یا مطلبی کلی و غیر علمی یا نتیجه بررسی ها و نظرات شخص جنابعالی. یعنی اینقدر دقیق در مورد این افراد مطالعه شدهاست و باز شما دست روی دست گذاشته اید و حاضر نیستید هیچ فکری به حال این افراد از همه جا رانده شده (به زعم شما) بکنید؟ پس جامعه روانپزشکی، روانشناسی، جامعه شناسی و حتی حوزه علمیه کجا هستند تا بداد این همه افراد منحرف و از دین برگشته برسند. براستی اگر چنین باشد که شما میگویید، پس با چنین معضل بزرگ و همهگیری چقدر واقع بینانه و علمی دارد برخورد می شود.
۸- آیا توان شنیدن آمارهای جدی در مورد گرایش افراد زیادی از جامعه به فرقههای مختلف ظاله و غیر ظاله (البته همیشه با عنوان نوظهور سعی در تخریب هرگونه حرف حساب دارند که باید دانست هر یافته علمی، هر مکتب علمی و حتی هر مکتب دینی و حتی اعزام رسولان و بیان مطالب وحیانی نیز زمانی نوظهور بوده و صرف نوظهور بودن دلیلی بر باطل بودن نخواهد بود) را دارید و باز نشستهاید و نظاره میکنید. آیا نتیجه تمام بررسی های علمی ناشی از این همه دغدغه شما استاد گرامی و دیگر افرادی که در این زمینه دغدغه از دست رفتن دین و دیانت و انسانها را دارند همین چند خط حرف های کلی غیر علمی بافته شده از ذهن است؟
۹- استاد گرامی، درج مطالب نه چندان علمی شما در کنار مطالب دیگری که آنها نیز کاملا ژورنالیستی و نوعی جو سازی محسوب میگردد به نوعی توهین و بی احترامی به شما و جامعه روانپزشکی محسوب میگردد. آن هم مطالبی که مستقیم و غیرمستقیم در مورد عرفانی نوظهور و کاملا برگرفته از آیات الهی مدتی است در جامعه به صورتی کاملا علمی و با منابع مشخص و روشن ترویج پیدا کردهاست و متاسفانه از سوی عدهای معاند و بدون هیچ دلیل منطقی مورد هجمه قرار گرفته و باز متاسفانه اساتیدی همچون شما نیز بدون هیچ مطالعه و بررسی عمیق تحت تاثیر این جو کاملا منفی و کور مورد حمله غیرمنصفانه قرار میگیرد.
۱۰-استاد گرامی، بنده به عنوان شاگردی در حوزه علوم رفتاری از جنابعالی درخواست عاجزانه دارم تا کمی وقت گرانقدر خود را مصروف مطالعه کاملا غیر غرض ورزانه «عرفان کیهانی» نمایید. تا آنگاه انشاءالله شاهد مطالب کاملا علمی جنابعالی در این مورد باشیم. مطمئن هستم نظرات جنابعلی و جامعه علمی در این مورد متفاوت خواهد بود (تا سیه روی شود آنکه در او غش باشد).
۱۱-و بالاخره از ارادت نگارنده به خویش باخبرید و به یقین میدانید که کمترین آسیب و خدشه به سوابق حضرتعالی و جایگاهی را که داشتهاید و باید برای همیشه داشته باشید، نمیپسندیم. از این روی امید است بر نگارنده در نگارش این وجیزه خرده نگیرید، و خدای نخواسته اگر جسارتی هم در میان بوده است، ناخواسته بدانید، و تنها به این حساب بنویسید، که حضرتعالی را مثل همیشه متعلق به حوزه سلامتروانی میخواهیم و مشاهده سوءاستفاده احتمالی از شخصیت شما را سخت و تلخ و ناگوار تلقی میکنیم.
شاگرد شما و مفتخر به تخصص در روانپزشکی و فرادرمانی
http://nejatbahalghe.com/%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%B1/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر