گروه خبري سايت
جرقههای ذهنی برای برخی حوزویان و «تقی مصباح» مجاز است و برای مردم ممنوع
طبق نظریات محمدعلی طاهری یکی از دلایل عقب افتادگی جوامع مسلمان و کشورمان ممانعت و مخالفت با دریافت «الهام» یا «جرقه های ذهنی» است.
ایران علیرغم اینکه سابقه طولانی در علم، فرهنگ، هنر و عرفان داشته، طی قرون متمادی، راه پیشرفت را بر مردم بسته، اما جوامع اروپایی با عبور از قرون وسطی و برخورداری از دریافتها، محصولات علمی فراوانی را به دنیا عرضه کردهاند.
محمدعلی طاهری بارها در کلاسها و مصاحبههای خود «الهام» و «وحی» را دو مقوله جدا معرفی کرده است. او «وحی» را مختص پیامبران و «الهام» را همگانی و عام برشمرده است.
از سوی دیگر انحصارطلبان مذهبی با هر نوع الهام، خلاقیت و جرقه ذهنی با نگاهی متعصّبانه برخورد کردند و با برچسبهای گوناگونی که به علما و عرفا نسبت دادند، برای تبعید، حصر، حبس و حذف آنها اقدام کردند. از آن جمله ملاصدرا، سهروردی، منصور حلاج و همچنین گالیله، آنتوان مسمر و بسیاری از دانشمندان و عرفای تاریخ را میتوان نام برد که سرنوشتشان به حبس و حذف و تبعید ختم شده است.
و هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ (سوره حدید، آیه ۴)؛
هر کجا باشید او (خدا) با شماست و خدا گفت من همیشه با شما بودهام، هستم و خواهم بود...
یکی از دلنوشتههای محمدعلی طاهری، مقالهای است با نام «و خدا گفت».
که وی به خاطر این دلنوشته، ماهها تحت شکنجه و آزار بازجویان قرار داشته است. حتی قسمتی از این بازجوییها نیز در شبکه سوم سیمای میلی پخش شد.
ضابطین سعی کردند اتهامی جدید برای او ایجاد کرده و پروندهی قطورتری را به دادگاه ارایه کنند که «آقای طاهری از طرف خدا حرف میزند و ادعای پیامبری دارد!!» اما در اثبات این تهمت ناروا موفق نبود و مانند بسیاری از اتهامات کذب دیگر، اینبار نیز در پروندهسازی علیه او ناکام ماندند.
این در حالی است که تا به حال صدها تن از عرفا و نویسندگان، نوشتههایی تحت عنوان «گفتگو با خدا» و یا «از زبان خداوند»، داشتهاند که هیچکدام آنان نه ادعای پیامبری داشتند و نه هیچکدام از علاقهمندان به آنان چنین گمانی بردهاند.
نمونهای از این دلنوشتهها و «سخن با خدا» به شرح زیر است:
ناگهان خدا با لحنی که از محبت لبریز بود و پیدا بود که دلش بر من سوخته است، گفت:
پسر جان! پسر جان! او را خودت بساز! (کتاب هبوط در کویر، دکتر علی شریعتی)
و خدا گفت... ای فرزند آدم... با خودت فکر کن و بیندیش، هر قدر که قرار است پس از مرگ با من تنها باشی، در دنیا با من انس بگیر. اگر لحظهای، لحظهای و اگر همیشه، همیشه!
(کتاب تنهایی، حجت الاسلام محمدرضا زائری)
و دهها نمونه دیگر از این نوع دلنوشتهها با این کلمات و همین مضامین. حال چرا به یکباره دلنوشتهها و آموزههای محمدعلی طاهری مغضوب واقع شده؟
سوالی است که ذهن افرادی زیادی را به خود مشغول کرده است.
علاوه بر موارد فوق، اطرافیان رهبر جمهوری اسلامی از جمله «تقی مصباح یزدی» مباحثی در شرح «مناجات خدا با انسان» ارائه میدهند که بر اساس آیات و روایات معتبر، هر انسانی ممکن است تحت «جرقه ذهنی» و «الهام الهی» قرار گیرد.
جالب آنکه این سخنان در بیت رهبری و نزد رهبری نیز بیان شده است . به راستی چرا «جرقه ذهنی» برای برخی حوزویها و «تقی مصباح یزدی» مجاز است و برای مردم و محمدعلی طاهری ممنوع؟
منبع خبر : گروه خبري سايت www.erfanekeihani.com
صفحه رسمي سايت سايمنتولوژي فرادرماني
www.instagram.com/ErfaneKeihani
www.erfanekeihani.picsart.com
www.telegram.me/erfanekeihani
@erfanekeihani
جرقههای ذهنی برای برخی حوزویان و «تقی مصباح» مجاز است و برای مردم ممنوع
طبق نظریات محمدعلی طاهری یکی از دلایل عقب افتادگی جوامع مسلمان و کشورمان ممانعت و مخالفت با دریافت «الهام» یا «جرقه های ذهنی» است.
ایران علیرغم اینکه سابقه طولانی در علم، فرهنگ، هنر و عرفان داشته، طی قرون متمادی، راه پیشرفت را بر مردم بسته، اما جوامع اروپایی با عبور از قرون وسطی و برخورداری از دریافتها، محصولات علمی فراوانی را به دنیا عرضه کردهاند.
محمدعلی طاهری بارها در کلاسها و مصاحبههای خود «الهام» و «وحی» را دو مقوله جدا معرفی کرده است. او «وحی» را مختص پیامبران و «الهام» را همگانی و عام برشمرده است.
از سوی دیگر انحصارطلبان مذهبی با هر نوع الهام، خلاقیت و جرقه ذهنی با نگاهی متعصّبانه برخورد کردند و با برچسبهای گوناگونی که به علما و عرفا نسبت دادند، برای تبعید، حصر، حبس و حذف آنها اقدام کردند. از آن جمله ملاصدرا، سهروردی، منصور حلاج و همچنین گالیله، آنتوان مسمر و بسیاری از دانشمندان و عرفای تاریخ را میتوان نام برد که سرنوشتشان به حبس و حذف و تبعید ختم شده است.
و هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ (سوره حدید، آیه ۴)؛
هر کجا باشید او (خدا) با شماست و خدا گفت من همیشه با شما بودهام، هستم و خواهم بود...
یکی از دلنوشتههای محمدعلی طاهری، مقالهای است با نام «و خدا گفت».
که وی به خاطر این دلنوشته، ماهها تحت شکنجه و آزار بازجویان قرار داشته است. حتی قسمتی از این بازجوییها نیز در شبکه سوم سیمای میلی پخش شد.
ضابطین سعی کردند اتهامی جدید برای او ایجاد کرده و پروندهی قطورتری را به دادگاه ارایه کنند که «آقای طاهری از طرف خدا حرف میزند و ادعای پیامبری دارد!!» اما در اثبات این تهمت ناروا موفق نبود و مانند بسیاری از اتهامات کذب دیگر، اینبار نیز در پروندهسازی علیه او ناکام ماندند.
این در حالی است که تا به حال صدها تن از عرفا و نویسندگان، نوشتههایی تحت عنوان «گفتگو با خدا» و یا «از زبان خداوند»، داشتهاند که هیچکدام آنان نه ادعای پیامبری داشتند و نه هیچکدام از علاقهمندان به آنان چنین گمانی بردهاند.
نمونهای از این دلنوشتهها و «سخن با خدا» به شرح زیر است:
ناگهان خدا با لحنی که از محبت لبریز بود و پیدا بود که دلش بر من سوخته است، گفت:
پسر جان! پسر جان! او را خودت بساز! (کتاب هبوط در کویر، دکتر علی شریعتی)
و خدا گفت... ای فرزند آدم... با خودت فکر کن و بیندیش، هر قدر که قرار است پس از مرگ با من تنها باشی، در دنیا با من انس بگیر. اگر لحظهای، لحظهای و اگر همیشه، همیشه!
(کتاب تنهایی، حجت الاسلام محمدرضا زائری)
و دهها نمونه دیگر از این نوع دلنوشتهها با این کلمات و همین مضامین. حال چرا به یکباره دلنوشتهها و آموزههای محمدعلی طاهری مغضوب واقع شده؟
سوالی است که ذهن افرادی زیادی را به خود مشغول کرده است.
علاوه بر موارد فوق، اطرافیان رهبر جمهوری اسلامی از جمله «تقی مصباح یزدی» مباحثی در شرح «مناجات خدا با انسان» ارائه میدهند که بر اساس آیات و روایات معتبر، هر انسانی ممکن است تحت «جرقه ذهنی» و «الهام الهی» قرار گیرد.
جالب آنکه این سخنان در بیت رهبری و نزد رهبری نیز بیان شده است . به راستی چرا «جرقه ذهنی» برای برخی حوزویها و «تقی مصباح یزدی» مجاز است و برای مردم و محمدعلی طاهری ممنوع؟
منبع خبر : گروه خبري سايت www.erfanekeihani.com
صفحه رسمي سايت سايمنتولوژي فرادرماني
www.instagram.com/ErfaneKeihani
www.erfanekeihani.picsart.com
www.telegram.me/erfanekeihani
@erfanekeihani
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر