۱۳۹۰-۰۴-۱۳

کامنتی از جناب جوشقانی


کامنتی از جناب جوشقانی در وبلاگ وکیل استاد طاهری در باره خبری از آخرین وضعیت استاد
>>>>>>>>>>>>
خبر خوشی است و همه می دانیم استاد شکستنی نیست . و این نیز بگذرد .

اما در وحدت ماندن تمام اعضای این عرفان خدامحور و رعایت اصول و قواعد که همیشه از درسهای بزرگ استاد معظم بوده بر همه ما واجب است .

بوی جوی مولیان آید همی .....

ای تهران شاد باش و شاد زی که ز سوی تو ......
از درسهای بزرگ استاد در دوره هشت شعور در کلام و... بوده و هست با پستی پر پیام بنام ( من به تو گفتم ) همه حرفها و تجربیات تلخی که دوستان امروز بدست آورده اند به انتشار و سمع و نظر دوستان رسید و هنوز متاسفانه بازهم بجای قبول اشتباهات می فرمایند بخاطر استاد کلاسها و ... تعطیل. نمی دانم چرا هنوز در دوگانگی های خود اسیریم و جرات بیان اشتباهات خود را نداریم چرا نخواستیم قبول کنیم استاد با کسی تعارف ندارند ؟ چقدر پیام دهند ؟ چقدر خانم رصدی تاکید بر عدم فعالیت کلاسها و فعالیتها تاکید کردند؟ آیا ممکن نبود اگر از ابتدا به ایشان اعتماد می کردیم استاد خیلی جلوتر در بین ما بودند؟ آیا درس بزرگ و پیمان عظیم ایاک نستعین را به درکش واقف شدیم؟ و یا دست یاری به سازمانهای بیگانه دراز کردیم؟
ایجاد کمپین و... به سوء تعبیرها و اتهامات سیاسی کردن پرونده استاد منجر نشد؟ گردن شبکه منفی نیاندازیم! و دنبال دشمن و معاند نگردیم! جرات داشته باشیم و صادق! و برای درک و تجربیات دیگران هم احترام قایل شویم! سریع علم حق خواهی و .. بلند نکنیم و دیگران را متهم به سکوت و ترس و ... نکنیم!
بیائید بزرگ شویم! و کودکی را باور کنیم که طی شده! و استاد مطمئن باشیم وقتی خوشحال خواهند شد که شاگردان خود را رشد یافته ببینند! اگر این خودخواهی ها ادامه داشته باشد! کدام معرفت؟ کدام عرفان و کدام حلقه می تواند با خود خواسته های و خود عملکرده هایمان ما را نجات دهد؟ امروز نگرانی استاد حال خود نیست! حال ما هم نیست! حال تمام مردم جهان است! حتی نگران حال سلول بانها و بازجویان خود! باور ندارید؟ قبول ندارید؟ پس استاد را نشناخته ایم و درکی از رحمانیت عام خداوند نداریم و ریسمانی که به آن چنگ زده ایم را یکبار دیگر نگاه ( نظر کنیم ) نکند ریسمان الهی نباشد! درک وحدت منیت ندارد! ریسمان وحدت من و تو ندارد! من و تویی ریسمان دیگری است!

روح جمعی را فراموش نکنیم و به کار در آن ایمان داشته باشیم 
امروز جهان را نظاره گریم تانکها مقابل انسانها در تمام دنیا صف می کشند یک بیماری جهانی اتفاق افتاده یک اپیدمی و فکر نمی کنید امروز همان سرآغاز جنگ تشعشعاتی است؟ و سلاح های نا کار آمد؟ انسان امروز اگر خود را نیابد دستش خالی است! و طبق فرمان خدا ظالم و جاهل به خود!

بیائیم همانند استاد عزیز نگاه اینتریونیورسالی داشته باشیم! نه شعار آن را بدهیم! باید مسئولیت اینتریونیورسالی را درک کرد و نگرشی به وسعت آن پیدا کرد نه در حد یک منطقه و یک شهر و کشور!
کار استاد فراتر از این حرفهاست ایشان گفت گفته ها را و آموخت یاددادنی ها را ( من به تو گفتم ) اما ما چه ادراکی کردیم؟

کار در روح جمعی را جدی بگیریم! غوغا می کند! و دوستان را هم دعوت به کار و تمرین در روح جمعی کنیم! که امروز بشریت نیازمند روحی آزاد و رها از هر حیله و نیرنگ دارد.

باز هم کامنتم تبدیل به پست شد

برای همه بهترینها را از ایزدمنان خواستارم

ارادتمند

جوشقانی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر