۱۳۹۰-۰۵-۰۴



روح جمعی


همراهان عزیز روح جمعی یکی از مهمترین راههای هدایت بشریت به سمت کمال میباشد

 لطفا"موضوعات پیشنهادی توسط دوستان را حداقل روزی یک بار به روح جمعی اعلام نمایید

سايمنتولوژي-فرادرماني


سايمنتولوژي-فرادرماني

erfanekeihani5.blogveb.com

مطلبی مهم در رابطه با اهمیت روح جمعی

Fardarmani & Psymentology 3

Faradarmani & Psymentology 2

Fardarmani & Psymentology 1‏

۱۳۹۰-۰۴-۲۹

وبلاگ گروهی از دوستداران استاد طاهری هیچ گونه ارتباطی با مجموعه عرفان حلقه ندارد!


به طور رسمی اعلام می گردد که وبلاگ  گروهی از دوستداران استاد طاهری

و وبلاگهای مشابهی که به تازگی شروع به فعالیت کرده اند و قصد خراب کردن

مجموعه را دارند و مشکلاتی این چنین را بوجود آورده اند

هیچ گونه ارتباطی با عرفان حلقه ندارند!

همراهان عرفان حلقه بارها نشان داده اند که هیچ گونه معاندتی با نظام نداشته و
سکوت امروز نیست برای اثبات همین قضیه است!
این نیز ترفندی است که اگر میخواهی کسی را خراب کنی از او بد دفاع کن!
از همه ی همراهان در خواست میشود در صورت دیدن هر گونه وبلاگی مشابه
سریعا اطلاع رسانی نمایید تا مشکلاتی این چنین پیش نیاید!
با تشکر

پاسخي به يك دوست محترم و مخالف . . .


به نام بي نام او
قابل توجه تمامي همراهان محترم عرفان حلقه

فردي با نام ضد اسراييل در قسمت نظرات مطلب "بازداشت غيرقانوني استاد محمد علي طاهري نمونه ي بارز نقض حقوق بشر . . ." نظري را ارسال نموده اند كه متن كامل آن به صورت كامل در زير آمده است و در ادامه مي توانيد جوابيه ي اينجانب به اين فرد را مطالعه نماييد :
نظر فردي با نام"ضد اسراييل" :
ما بي شعور نيستيم 
با سلام 
شما و من مي دانيم كه اين معركه به قول شما استاد طاهري عوام فريبي و سركيسه كردن عده اي انسان افسرده و شكست خورده مي باشد چرا كه عرفان مبحثي مقدس و الهي است و هيچگاه عارفي ادعاي درمان و خدايي نداشته است از خدا بترسيد و مردم را در دام شيطان هاي انسان نام قرار ندهيد 
با آرزوي
سلامتي و توفيق روز افزون

---------------------------------------------------------------------------------------
جوابيه ي اينجانب به اين فرد :
به نام بي نام او
دوست محترم با عرض سلام خدمت شما
نخست اينكه عنواني كه براي مطلب خود انتخاب كرده ايد بسيار ارزنده است، چراكه اين دقيقا هم يكي از درس هاي اين عرفان هست كه تمامي جزء جزء هستي داراي شعور مي باشند و هم اينكه اينجانب هم بايد خدمتتان عرض نمايم اگر منظور جنابعالي از بي شعور، ناداني مي باشد اينجانب هم بايد اين موضوع را خدمت شما بيان نمايم كه رهروان اين راه نيز نادان نمي باشند.
خواهشمندم در مطالب خود اينجانب و ديگران را شريك نفرماييد. اينجانب به هيچ عنوان با شما هم عقيده نمي باشم.
دوست محترم هيچ عوام فريبي در كار نيست، ضمناً بايد خدمتتان عرض نمايم افرادي كه چنين مسايلي را باب مي نمايند همانهايي هستند كه از واردات دارو ميلياردها تومان پول جان انسان ها را به جيب مي زنند و براي خود دارايي هاي بي حدي فراهم نموده اند، همانهايي كه محرم و مراسم عاشورا را به عنوان يك بنگاه اقتصادي براي خود مي دانند و با فريب مردم تنها در جهت پركردن جيب هاي خود كارناوال هاي غربي و مراسمي به راه مي اندازند كه بيشتر به كنسرت هاي غربي شباهت دارد تا يك مراسم عزاداري و همانهايي كه . . .
دوست محترم شما كه ما را متهم مي فرماييد خواهشمندم بفرماييد ما از پيامبران و امامان چه درس هايي بايد بياموزيم ؟ آيا بايد مراسم شهادت يا تولد آنها را به مراسم شكم پرستي و . . . تبديل نماييم و به جاي دادن معرفت حركت و سخنان آنها با پخش انواع خوردني ها و بيان مطالبي كه مردم را به آشوب دعوت نموده و از راه خدا دور مي سازد، سطح شهرها و كوچه ها و خيابان ها را به فضايي تبديل نماييم كه افراد شركت كننده در آن زباله هاي خوراكي خود را بر روي زمين بريزند و پس از اين مراسم افراد نسبت به هم با ديد منفي بنگرند و بعضي ها دچار غرور كاذب و . . . شوند ؟ بفرماييد آيا از امام حسين (ع)، علي(ع)، منجي موعود(عج) بايد درس هاي معرفتي بياموزيم يا . . . ؟ آيا كسي با بيان زباني اينكه من عاشق منحي هستم و از منتظران، به يك منتظر تبديل مي شود ؟ آيا كسي كه بگويد من ديندار هستم، متدين مي شود ؟ بهتر است منطقي باشيد. با اتهام زني به ديگران به چيزي دست نخواهيد يافت. اگر واقعا يقين داريد كه سخنانتان حق است تقاضا دارم مداركي دال بر حقانيت رفتار و سخنان خود بياوريد. دوست محترم در كجاي قرآن كريم و هر كتب آسماني ديگر تهمت ناروان زدن به ديگران يك حُسن نامگذاري شده است آن هم بدون دليل ؟ در كجاي قرآن كريم و ساير كتب آسماني مي خوانيم كه ما به زندگي در غم و اندوه و حسرت توصيه شده باشيم ؟ در كجاي قرآن و ساير كتب آسماني آمده است كه نماز بخوان به قصد بدست آوردن مطاع دنيا و . . .  و در اين كار رياكاري نما ؟ آيا خود جنابعالي مي دانيد هدف از خواندن نماز چيست و قرار است با خواندن آن به جه چيزي دست يابيد ؟ آيا قرار بر اين است كه يك حركت مكانيكي را در طول روز همانند يك ربات انجام دهيم و در حين انجام كار به فكر چك فردا، شام امشب، مهماني امشب و . . . باشيم يا قرار بر اين است كه كيفيت وجودي خود را ارتقا دهيم ؟
آيا روزه براي اين است كه از يك زمان مشخص تا يك زمان مشخص غذايي ميل نكنيم و بعد بگوييم روزه مان قبول‌؟ يا روزه براي آن است كه من خود را بسازم ؟
دوست محترم قرار نيست كسي از خداوند بترسد چراكه خداوند رحمان و رحيم است، ما بايد از بازتاب گناه هاي خود بترسيم كه در جهنم ما را مي سوزاند و مطابق با آيات قرآن خداوند از آنجا كه رحمان و رحيم است مي فرمايند من حق خود را مي بخشم ولي حق الناس را خود انسان ها بايد ببخشند. اگر عقيده داريد كه بايد از خداوند بترسيد پس بايد صريحا خدمتتان عرض نمايم نعوذبالله تمام صفت هاي رحمان و رحيم و . . . كه به خداوند نسبت داده مي شود درست نمي باشد‌.  بهتر است ذهن خود را از بستگي ها خارج نماييد. اگر جنابعالي واقعا به خداوند اعتقاد داريد بفرماييد وقتي مي گوييم خداوند رحمان و رحيم منظور چه مي باشد ؟ آيا بهتر نيست حقيقت بين باشيم نه ظاهر بين ؟ آيا بايد اسير رنگ ها و نام ها و . . . باشيم ؟ مسلماني يعني چه ؟ خداپرستي يعني چه ؟ لطفا بيشتر تامل نماييد و پاسخ را براي خودتان بيابيد.
در مورد درمان بايد خدمتتان عرض نمايم ما ادعاي درمان نداريم بلكه حقيقتي به نام درمان داريم . شما از چه رو اينگونه سخن مي گوييد در حالي كه هزاران هزار نمونه ي درمان شده وجود دارند، هزاران نفر از جمله اينجانب به حقيقت درمان شهادت مي دهند و چهره هاي علمي دنيا بر علمي بودن و حقيقي بودن آن صحه گذاشته اند. قرار نيست اگر افرادي به دليل سودهاي خود يك موضوع را باطل بپندارند آن موضوع واقعا باطل باشد. اگر اينظور بود، درمان با گياهان دارويي، طب سوزني، هيپنوتيزم و . . . هم باطل است ؟
دوست محترم بهتر است با فاز منفي و از روي دشمني با موضوعي كه ميليونها انسان آن را پذيرفته اند برخورد ننماييم. اگر مي فرماييد درمان هاي ما فقط يك ادعا مي باشد خواهشمندم مدارك خود را براي اطلاع همگان در اختيار قرار دهيد. البته نه حرف افراد، بلكه نتيجه ي يك كار تحقيقاتي با استفاده از اين روش ها و بي تاثير بودن آن در درمان افراد. در صورتي كه توانستيد ما هم در خدمتتان هستيم.
ضمنا نسبت به  توهين غيرمستقيمي كه به استاد محمد علي طاهري عزيز هم زده ايد بهتر است هوشيار باشيد  و بدانيد كه بازتاب تمام رفتارهاي ما دير يا زود به سمت ما خواهند آمد.
در مورد بحث خدايي بودن بايد خدمتتان عرض نمايم استاد عزيز به هيچ عنوان چنين ادعايي نداشته اند، بهتر است به جاي شنيدن فايل هاي صوتي عده اي جوان جوياي نام و سرمايه، سخنان اصلي ايشان را بشنويد و سپس نتيجه گيري نماييد.
دوست محترم به عنوان مثال مطابق آيه ي 29 سوره ي الحجر قرآن كريم، خداوند متعال مي فرمايند : (( فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ )) - پس وقتي آن را خلق نمودم و از روح خود در او دميدم پيش او به سجده درافتيد.
مطابق با معني ظاهري آيه خداوند بخشنده و مهربان از وجود خود، در وجود انسان قرار داده اند كه همان گوهر جاودانگي مي باشد و به عبارت ديگر در اين آيه به ما خبر مي دهد كه بخشي از وجود او هستيم، از اين رو است كه تمام هستي به فرمان خداوند قادر و متعال بر انسان سجده نموده و مي نمايند. در وجود ما گوهر خدايي وجود دارد ولي عرفان حلقه نگفته است ما الان خدا هستيم، هرگز چنين نگفته است. اين گوهر در زمان معيني پس از جهنم، از صندوق وجودي ما خارج شده و كل وجودمان را فراخواهد گرفت. بنابراين مي بينيد كه تفاوت گفتار شما با اينجانب تا چه حد است. همه ي ما در اين دنيا انسان هستيم ، همانند هم (صرف نظر از تفاوت هاي ظاهري) و هيچ كس نه خدا مي باشد و نه مي تواند چنين ادعايي داشته باشد. يقين كنيد هركه چنين گويد دچار مشكلاتي مي باشد. انسان زماني به آن گوهر دست مي يابد كه به درجه ي خليفه ي الهي برسد .  آيا شما، من، ديگري و ديگري، هيچكداممان در حدي هستيم كه خود را جانشين خدا بخوانيم ؟پس بيشتر بينديشيم.
دوست محترم ما اگر به دنبال شيطان بوديم يقين نماييد كسي هم كاري با ما نداشت. همانطور كه هم اكنون در داخل ايران، انواع و اقسام گروه هاي شيطان پرستي به صورت هاي آشكار و نهان در حال فعاليت هستند، به صورتي كه تبليغ آنها و عقايدشان به صورت آشكارا در تلويزيون ملي ايران نيز پخش مي گردد و كسي هم با آنها كاري ندارد، البته دليلش كاملا مشخص است.
دوست محترم بهتر است به ديگران توهين ننماييد، كجاي استدلال هاي عقلاني به ما مي گويد، ميليون ها انسان اشتباه مي گويند و شما و تعداد اندكي ديگر حقيقت را مي گوييد ؟
دوست محترم هم اكنون شما هر آموزشي را با عنوان فرهنگي و معنوي در داخل ايران جستجو نماييد، جهت شركت در كلاسها از افراد مبالغي دريافت مي شود و اين هم حق آنهاست و هم حق ما. كجاي قرآن يا دين اسلام گفته است كه افراد براي تربيت ديگران و آموختن مباحثي به آنها، گذاشتن تمام وقت زندگي خود هيچ بهايي را دريافت ننمايند ؟ دوست محترم معيار در اين عرفان پول نبوده و نيست و اين يك موضوع كاملا زميني و عقلاني است. فردي كه دارد از صبح تا شب عده ي زيادي از افراد را با راه خدا آشنا مي نمايد و حتي پس از كلاس هم پاسخگوي سوالات شاگردانش باشد  آيا حق ندارد براي امرار معاش خود بهايي را دريافت نمايد‌؟ اين بها به خاظر وقتي ست كه افراد آموزش دهنده مي گذارند، جدي گرفتن كلاس توسط شاگردان، رفع برخي سوءتفاهم ها و . . . مي باشد.
دوست محترم اگر اشتباه مي گويم با ذكر دليل و آوردن مستندات حداقل عقلي بفرماييد اين سخن اشتباه است.
دوست محترم اكنون عهد آخر است، اكنون3000 سال پيش از مسيح، يا 1500 سال پيش نمي باشد كه جهالت جلوي پيشرفت انساني را مي گرفت و موجب مي گرديد حقيقت را نبيند. اكنون زماني است كه اگر خود را امروز نسازيم، فردا دير است، قطعا دير است. اكنون ديگر زمان آن نيست كه بياييم و در مورد مباحث اوليه از جمله خداشناسي، نبوت، اصول اخلاقي، مباحث اصلي اديان به سخن هايي بپردازيم كه ساليان قبل پاسخ آنها داده شده است. بلكه زمان، زمان ارتقاي كيفيت وجودي خود با بهره مندي از ادراك به ارث رسيده و دريافت ادراك سطح بالاتر براي رسيدن به مرحله ي پختگي در اين جهان و در اين ابعاد مي باشد.
به ما ثابت شده است كه خداوند قادر و متعالي اين جهان را به زيبايي آفريده است، به ما ثابت شده است كه پيامبراني جهت هدايت مردم آمده اند تا آنها را به سوي حقيقت دعوت نمايند، به ما ثابت شده است كه نماز را بايد با حضور قلب خواند نه با حضور ذهن و . . . .
در هر صورت گمان مي نمايم پاسخ شما را به اندازه ي وسع خود، آگاهي هاي خود و فرصتي كه داشته ام بيان نموده باشم. اگر مطلبي داريد تقاضا دارم بدون توهين و تحقير افراد مطرح نماييد در غيراينصورت علاوه بر سانسور مطلبتان از هرگونه پاسخ به آن نيز خودداري مي گردد.
اگر منتقد هستيد بياييد و نقد درست كنيد. توهين و تهمت نقد نيست . . .
اميدوارم همه ي ما در راه كمال و رسيدن به خداوند قادر و متعال گام برداريم و در دام هاي زيركانه و پنهان شيطان گرفتار نياييم. دوست محترم شيطان پرستي ديني يكي از خطرناك ترين نمونه هاي شيطان پرستي مي باشد كه غفلت از آن مي تواند باعث غرق ما در باتلاق تاريكي گردد.
در پايان يادآور مي شوم، مسئوليت متن اين پاسخ به عهده ي اينجانب مي باشد و هيچ ارتباطي با استاد محمد علي طاهري عزيز و ساير رهروان اين راه ندارد.

با تشكر و به اميد كسب آگاهي هاي ناب و شيرين  الهي براي شما و به اميد آزادي ابرمردعاشق، عارف و صادق، استاد محمد علي طاهري عزيز
رهرو عرفان حلقه

۱۳۹۰-۰۴-۲۱

خلاصه دوره سوم عرفان حلقه


*خلاصه دوره سوم عرفان حلقه مخصوص مربیان

فایل pdf  خلاصه دوره سوم

خلاصه دوره سوم عرفان حلقه


معرفي عرفان حلقه


* معرفي عرفان حلقه

فايل pdf  معرفي عرفان حلقه

معرفي عرفان حلقه


مراحل سطوح شعوري و صدور اذن ها


* مراحل  سطوح شعوري و صدور اذن ها

فايل pdf مراحل سطوح شعوري و صدور اذن ها

نظريه پيوند شعوري اجزا


* نظريه پيوند شعوري اجزا

فايل pdf نظريه پيوند شعوري اجزا


عرفان کیهاني( حلقه ) دوره اول – فرادرماني– استاد محمد علي طاهري


عرفان کیهاني( حلقه ) دوره اصلاحي سال 89 -D1– فرادرماني– استاد محمد علي طاهري

عرفان کیهاني( حلقه ) دوره اول – فرادرماني– استاد محمد علي طاهري


عرفان کیهاني( حلقه ) دوره اصلاحي سال 89 -D1– فرادرماني– استاد محمد علي طاهري

۱۳۹۰-۰۴-۱۳

شبكه _ شعور _ كيهاني

اقدامي به ظاهر تخريبي عليه استاد عزيز و ساير رهروان بازداشت شده در تلويزيون ايران . . .


به نام بي نام او
قابل توجه تمامي رهروان عرفان حلقه
آزمايشي بزرگ در راه است . . .

شنيده ها حاكي از آن است كه قرار است در تلويزيون ملي ايران اعترافاتي از استاد عزيز و ساير دوستان بازداشت شده پخش گردد. لازم به ذكر است بسياري از دوستان بازداشت شده در طي هفته هاي گذشته تنها تعهد عدم فعاليت در زمينه عرفان كيهاني(حلقه)، فرادرماني و سايمنتولوژي را داده اند و هيچ اعترافي در ميان نبوده است، چراكه بحثي وجود نداشته كه اعترافي صورت گيرد و از طرف ديگر اگر معيار پخش اين تعهدات باشد كه مطابق نام آن تعهد با اعتراف كاملا تفاوت دارد.
در صورتي كه برخي از دوستان عزيز نيز اعترافاتي كرده باشند، اعلام مي داريم كه تمامي اعترافات تحت شرايط فشار بوده است و تمامي دوستان عرفان حلقه و استاد جان تمامي اعترافات خود را پيشاپيش تكذيب كرده و خواهند كرد. و مطابق قانون و فتواي بسياري از مراجع تقليد اعتراف در زندان هيچ ارزش قانوني ندارد.
به نمايندگي از تمامي رهروان عرفان حلقه اعلام مي داريم استاد عشق و ساير رهروان عزيزي كه در اين مدت بازداشت شده اند و قرار است تصوير پرمهرشان در رسانه ي تصويري ايران پخش گردد از عزيزان امانتدار، كوشا، صادق و وفادار بوده، هستند و خواهند بود و با پخش اين برنامه تنها ارزش اين عزيزان در نزد تمامي رهروان اين راه افزايش خواهد يافت.
ما رهروان عرفان حلقه اعلام مي داريم در صورتي كه غير از تعهد استاد عشق و دوستانمان موضوع ديگري پخش گردد كاملا باطل مي باشد، چراكه اين بزرگواران اعتراف عاشقي خود را ساليان سال است كه بيان داشته اند.
اطلاعات تكميلي در اين زمينه متعاقبا اعلام خواهد شد.
سخني با رهروان عرفان حلقه به قلم رهرو عرفان حلقه :
با عرض سلام خدمت تمامي دوستان محترم
به عنوان يك عضو كوچك سخناني را با وجودي سرشار از عشق و به قلمي ناقص برايتان مي نويسم، باشد كه توانسته باشم به شايستگي سخن عشقي را از دفتر معرفت بيان نمايم.
آگاه باشيد كه اين آزمايشي بزرگ براي تمامي ما مي باشد. تا چه اندازه به اين راه ايمان آورده ايم ؟ تا چه اندازه به استاد عشق خود اطمينان داريم ؟ آيا آموزه هاي اين عرفان خدامحور در وجود ما نهادينه گشته است ؟
بدانيم اگر همچنان در ظاهر مسايل هستيم و حركت ادراكي كه همانا حركت از ظاهر به باطن مي باشد را در وجود خود نهادينه نساخته باشيم، ممكن است كه با چنين بادهاي موسمي به گوشه اي خم گرديم و سرنوشت خود را تغيير دهيم. بدانيم اين خود الستي براي همه ي ما مي باشد . . .
در اين آزمون ما عشق، ايمان، وفاداري و امانتداري داري خود را محك خواهيم زد و مشخص خواهد گرديد كه آيا همسفر خواهيم بود در ادامه ي راه كه مسلماً شيريني ها و عظمت هاي بيشتري خواهد داشت ؟
اميد است كه در اين آزمون نيز سربلند بيرون باشيم و تمامي رهروان بزرگوار عرفان حلقه همچنان با تواني مضاعف در اين راه پايدار باشند و باري ديگر با اتمام اين آزمون ها همگي با هم و در وحدتي بي بديل باري ديگر آواز خوش عاشقي را سردهيم و شراب ناب الهي را از سرچشمه ي زلال معرفت بنوشيم تا بتوانيم در اقيانوس بي انتهاي عاشقي غرق و محو گرديم.

با تشكر و به اميد آزادي استاد عشق
رهرو عرفان حلقه

اصول کافی


مجالی پیش آمده تا بیش از پیش تحقیق کنم . امیدوارم این دوره، فرصت مناسبی باشد برای پژوهشی که پیش گرفته ام. و سپاس از مهدی عزیزم که انگیزه پژوهش در این دوران را برایم ایجاد کرد ...


الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الرَّبِیعِ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ عَلَیْکُمْ بِالتَّفَقُّهِ فِی دِینِ اللَّهِ وَ لَا تَکُونُوا أَعْرَاباً فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ یَتَفَقَّهْ فِی دِینِ اللَّهِ لَمْ یَنْظُرِ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَمْ یُزَکِّ لَهُ عَمَلا
الکافی جلد ‏1، صفحه 30 و 31  
ترجمه :
مفضل گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: بر شما باد که در دین خدا دانشمند شوید و صحراگرد نباشید زیرا آنکه در دین خدا دانشمند نشود خدا روز قیامت باو توجه نکند و کردارش را پاکیزه نشمارد.
اصول کافى-ترجمه مصطفوى، جلد‏1، صفحه 36


وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ رَفَعَهُ قَالَ‏ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع یَا مَعْشَرَ الْحَوَارِیِّینَ لِی إِلَیْکُمْ حَاجَةٌ اقْضُوهَا لِی قَالُوا قُضِیَتْ حَاجَتُکَ یَا رُوحَ اللَّهِ فَقَامَ فَغَسَلَ أَقْدَامَهُمْ فَقَالُوا کُنَّا نَحْنُ أَحَقَّ بِهَذَا یَا رُوحَ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِالْخِدْمَةِ الْعَالِمُ إِنَّمَا تَوَاضَعْتُ هَکَذَا لِکَیْمَا تَتَوَاضَعُوا بَعْدِی فِی النَّاسِ کَتَوَاضُعِی لَکُمْ ثُمَّ قَالَ عِیسَى ع بِالتَّوَاضُعِ تُعْمَرُ الْحِکْمَةُ لَا بِالتَّکَبُّرِ وَ کَذَلِکَ فِی السَّهْلِ یَنْبُتُ الزَّرْعُ لَا فِی الْجَبَل‏
الکافی جلد ‏1، صفحه 36 و 37     باب صفة العلماء

ترجمه :
امام علیه السلام از عیسى بن مریم نقل میکند که او گفت: اى گروه حواریون: مرا بشما حاجتى است، آن را برآورید: گفتند حاجتت رواست یا روح اللَّه! پس برخاست و پاهاى ایشان را بشست، آنها گفتند: ما بشستن سزاوارتر بودیم یا روح اللَّه فرمود: همانا سزاوارترین مردم بخدمت نمودن عالمست من تا این اندازه تواضع کردم تا شما پس از من در میان مردم چون من تواضع کنید سپس عیسى علیه السلام فرمود: بناى حکمت بوسیله تواضع ساخته شود نه بوسیله تکبر چنان که زراعت در زمین نرم میروید نه در کوه.
اصول کافى-ترجمه مصطفوى، جلد 1، صفحه 45 و 46

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ شَرِیفِ بْنِ سَابِقٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ قَالَتِ الْحَوَارِیُّونَ لِعِیسَى یَا رُوحَ اللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ قَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُه‏
الکافی جلد ‏1، صفحه 39  باب صفة العلماء
ترجمه :
رسول خدا فرمود: حواریین بعیسى علیه السلام گفتند یا روح اللَّه با که بنشینیم فرمود: با کسى که‏
دیدارش شما را بیاد خدا اندازد و سخنش دانشتان را زیاد کند و کردارش شما را بآخرت تشویق کند.
اصول کافى-ترجمه مصطفوى، جلد ‏1، صفحه 48 و  49

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ‏ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْعِلْمُ قَالَ الْإِنْصَاتُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الِاسْتِمَاعُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْحِفْظُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْعَمَلُ بِهِ قَالَ ثُمَّ مَهْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نَشْرُه‏
اصول کافى-ترجمه مصطفوى جلد 1، صفحه 48
ترجمه :
مردى خدمت رسول خدا آمد و گفت: یا رسول اللَّه علم چیست؟ فرمود: سکوت کردن، گفت سپس چه؟ فرمود: گوش فرادادن، گفت سپس چه؟ فرمود: حفظ کردن، گفت سپس چه؟ فرمود بآن عمل کردن، گفت سپس چه اى رسول خدا: فرمود: انتشارش دادن‏
اصول کافى-ترجمه مصطفوى، جلد 1،  صفحه 61

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ‏ زَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ‏ قَالَ قُلْتُ مَا طَعَامُهُ قَالَ عِلْمُهُ الَّذِی یَأْخُذُهُ عَمَّنْ یَأْخُذُه‏
الکافی جلد 1، صفحه 49 و 50  باب النوادر
زید شحام از امام باقر در باره گفتار خداى عز و جل (24 سوره 80) باید انسان بخوراک خویش نظر داشته باشد، پرسید معنى خوراک چیست؟ فرمود: علمى را که فرا میگیرد نظر کند از که فرا میگیرد.
اصول کافى-ترجمه مصطفوى، جلد ‏1، صفحه 63

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ قَالَ‏ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ التَّوْحِیدِ فَقُلْتُ أَتَوَهَّمُ شَیْئاً فَقَالَ نَعَمْ غَیْرَ مَعْقُولٍ وَ لَا مَحْدُودٍ فَمَا وَقَعَ وَهْمُکَ عَلَیْهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَهُوَ خِلَافُهُ لَا یُشْبِهُهُ شَیْ‏ءٌ وَ لَا تُدْرِکُهُ الْأَوْهَامُ کَیْفَ تُدْرِکُهُ الْأَوْهَامُ وَ هُوَ خِلَافُ مَا یُعْقَلُ وَ خِلَافُ مَا یُتَصَوَّرُ فِی الْأَوْهَامِ إِنَّمَا یُتَوَهَّمُ شَیْ‏ءٌ غَیْرُ مَعْقُولٍ وَ لَا مَحْدُود
الکافی جلد ‏1، صفحه 82   باب إطلاق القول بأنه شی‏ء
ترجمه :
ابن ابى نجران گوید: از امام جواد (ع) راجع بتوحید سؤال کردم و گفتم: میتوانم خدا را چیزى تصور کنم؟ فرمود: آرى ولى چیزى که حقیقتش درک نمیشود و حدى ندارد زیرا هر چیز که در خاطرت در آید خدا غیر او باشد، چیزى مانند او نیست و خاطرها او را درک نکنند، چگونه خاطرها درکش کنند در صورتى که او بر خلاف آنچه تعقل شود و در خاطر نقش بندد میباشد، در باره خدا تنها همین اندازه بخاطر گذرد: «چیزى که حقیقتش درک نشود و حدى ندارد».
اصول کافى-ترجمه مصطفوى    جلد ‏1، صفحه 109

عدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ بْنِ قَیْسِ بْنِ سِمْعَانَ بْنِ أَبِی رُبَیْحَةَ مَوْلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ‏ سُئِلَ‏ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِمَ عَرَفْتَ رَبَّکَ قَالَ بِمَا عَرَّفَنِی نَفْسَهُ قِیلَ وَ کَیْفَ عَرَّفَکَ نَفْسَهُ قَالَ لَا یُشْبِهُهُ صُورَةٌ وَ لَا یُحَسُّ بِالْحَوَاسِّ وَ لَا یُقَاسُ بِالنَّاسِ قَرِیبٌ فِی بُعْدِهِ بَعِیدٌ فِی قُرْبِهِ فَوْقَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ لَا یُقَالُ شَیْ‏ءٌ فَوْقَهُ أَمَامَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ لَا یُقَالُ لَهُ أَمَامٌ دَاخِلٌ فِی الْأَشْیَاءِ لَا کَشَیْ‏ءٍ دَاخِلٍ فِی شَیْ‏ءٍ وَ خَارِجٌ مِنَ الْأَشْیَاءِ لَا کَشَیْ‏ءٍ خَارِجٍ مِنْ شَیْ‏ءٍ- سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَکَذَا وَ لَا هَکَذَا غَیْرُهُ وَ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ مُبْتَدَأ
الکافی  جلد ‏1، صفحه 85 و 86    باب أنه لا یعرف إلا به
از امیر المؤمنین (ع) سؤال شد که پروردگارت را بچه شناختى؟ فرمود: بآنچه خودش خود را برایم معرفى کرده. عرض شد: چگونه خودش را بتو معرفى کرده؟ فرمود: هیچ صورتى شبیه او نیست و بحواس درک نشود و بمردم سنجیده نشود، در عین دورى نزدیکست و در عین نزدیکى دور (با آنکه از رگ گردن به بندگانش نزدیکتر است، بندگان در نهایت پستى و او در نهایت علو است) برتر از همه چیز است و گفته نشود چیزى برتر از اوست، جلو همه چیز است و نتوان گفت جلو دارد (پس بودنش بمعنى تقدم رتبه و علت بودن اوست نه جلو بودن مکانى) در اشیاء داخل است نه مانند داخل بودن چیزى در چیزى (بلکه بمعنى احاطه علم و تدبیر و فیضش باجزاء ممکنات) از همه چیز خارجست نه مانند چیزى که از چیزى خارج باشد (بلکه بمعنى شباهت نداشتنش بهیچ چیز) منزه است آنکه چنین است و جز او چنین نیست، و او سر آغاز همه چیز است.
اصول کافى-ترجمه مصطفوى    جلد ‏1، صفحه    115

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ وَ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏ مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدْ کَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَى فَقَدْ کَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَکَ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِیقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَیْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِی وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَیْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِی سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِیَتِهِ فَأُولَئِکَ أَصْحَابُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع حَقّاً وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا
ترجمه :
امام صادق (ع) فرمود: کسى که خدا را از روى خیال خود پرستد کافر است، کسى که تنها نام خدا را بدون صاحب نام پرستد کافر است کسى که نام و صاحب نام را با هم پرستد مشرک است، کسى که صاحب نام را پرستد و با صفاتى که خود را بآن ستوده نامها را هم بر آن تطبیق کند و دل بدان محکم کند و در نهان و آشکارش بزبان آورد اینها اصحاب حقیقى امیر المؤمنین (ع) میباشند
اصول کافى-ترجمه مصطفوى جلد 1، صفحه 116 و 117

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ‏ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ وَ اشْتِقَاقِهَا اللَّهُ مِمَّا هُوَ مُشْتَقٌّ قَالَ فَقَالَ لِی یَا هِشَامُ اللَّهُ مُشْتَقٌّ مِنْ إِلَهٍ وَ الْإِلَهُ یَقْتَضِی مَأْلُوهاً وَ الِاسْمُ غَیْرُ الْمُسَمَّى فَمَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَى فَقَدْ کَفَرَ وَ لَمْ یَعْبُدْ شَیْئاً وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ کَفَرَ وَ عَبَدَ اثْنَیْنِ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى دُونَ الِاسْمِ فَذَاکَ التَّوْحِیدُ أَ فَهِمْتَ یَا هِشَامُ قَالَ فَقُلْتُ زِدْنِی قَالَ إِنَّ لِلَّهِ تِسْعَةً وَ تِسْعِینَ اسْماً فَلَوْ کَانَ الِاسْمُ هُوَ الْمُسَمَّى لَکَانَ کُلُّ اسْمٍ مِنْهَا إِلَهاً وَ لَکِنَّ اللَّهَ مَعْنًى یُدَلُّ عَلَیْهِ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ وَ کُلُّهَا غَیْرُهُ یَا هِشَامُ الْخُبْزُ اسْمٌ لِلْمَأْکُولِ وَ الْمَاءُ اسْمٌ لِلْمَشْرُوبِ وَ الثَّوْبُ اسْمٌ لِلْمَلْبُوسِ وَ النَّارُ اسْمٌ لِلْمُحْرِقِ أَ فَهِمْتَ یَا هِشَامُ فَهْماً تَدْفَعُ بِهِ وَ تُنَاضِلُ بِهِ أَعْدَاءَنَا وَ الْمُتَّخِذِینَ مَعَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ غَیْرَهُ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَقَالَ نَفَعَکَ اللَّهُ بِهِ وَ ثَبَّتَکَ یَا هِشَامُ قَالَ هِشَامٌ فَوَ اللَّهِ مَا قَهَرَنِی أَحَدٌ فِی التَّوْحِیدِ حَتَّى قُمْتُ مَقَامِی هَذَا
الکافی    جلد ‏1   صفحه  87     باب المعبود
ترجمه :
هشام بن حکم گوید از حضرت صادق راجع باسماء خدا و اشتقاق آنها پرسیدم که اللَّه از چه مشتق است؟ فرمود: از «الاه» و اله مألوهى (آنکه پرستشش کنند) لازم دارد و نام غیر صاحب نام است، کسى که نام را بدون صاحب نام پرستد کافر است و چیزى نپرستیده، و هر که نام و صاحب نام را پرستد کافر است و دو چیز پرستیده و هر که صاحب نام را پرستد نه نام را این یگانه‏پرستى است، اى هشام فهمیدى عرضکردم: بیشتر بفرمائید. فرمود: خدا را نود و نه نام است؟ اگر هر نامى همان صاحب نام باشد باید هر کدام از نامها معبودى باشند، ولى خدا خود معنائى است که این نامها بر او دلالت کنند و همه غیر خود او باشند، اى هشام کلمه خبز (نان) نامى است براى خوردنى و کلمه ماء (آب) نامى است براى آشامیدنى و کلمه ثوب (لباس) نامى است براى پوشیدنى و کلمه نار (آتش) نامى است براى سوزنده، اى هشام طورى فهمیدى که بتوانى دفاع کنى و در مبارزه با دشمنان ما و کسانى که همراه خدا چیز دیگرى پرستند پیروز شوى، عرض کردم آرى، فرمود: اى هشام خدایت بدان سود دهد و استوارت دارد. هشام گوید:
از زمانى که از آن مجلس برخاستم تا امروز کسى در مباحثه توحید بر من غلبه نکرده است.
اصول کافى-ترجمه مصطفوى جلد 1،  صفحه 117
   
عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ‏ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع أَ کَانَ اللَّهُ وَ لَا شَیْ‏ءَ قَالَ نَعَمْ کَانَ وَ لَا شَیْ‏ءَ قُلْتُ فَأَیْنَ کَانَ یَکُونُ قَالَ وَ کَانَ مُتَّکِئاً فَاسْتَوَى جَالِساً وَ قَالَ أَحَلْتَ یَا زُرَارَةُ وَ سَأَلْتَ عَنِ الْمَکَانِ إِذْ لَا مَکَان‏
الکافی   جلد ‏1   صفحه 90     باب الکون و المکان
ترجمه :
زراره گوید بحضرت باقر (ع) عرضکردم: آیا خدا بوده و چیزى نبوده فرمود: آرى خدا بوده چیزى نبوده، گفتم: پس کجا بوده؟ حضرت تکیه کرده بود، راست نشست و فرمود: سخن محالى گفتى اى زراره، چون از مکان لا مکان پرسیدى.
اصول کافى-ترجمه مصطفوى    جلد ‏1 صفحه 122
  
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ‏ سَأَلْتُهُ عَنِ اللَّهِ هَلْ یُوصَفُ فَقَالَ أَ مَا تَقْرَأُ الْقُرْآنَ قُلْتُ بَلَى-
الکافی، ج‏1، ص: 99
قَالَ أَ مَا تَقْرَأُ قَوْلَهُ تَعَالَى- لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَتَعْرِفُونَ الْأَبْصَارَ قُلْتُ بَلَى قَالَ مَا هِیَ قُلْتُ أَبْصَارُ الْعُیُونِ فَقَالَ إِنَّ أَوْهَامَ الْقُلُوبِ أَکْبَرُ مِنْ أَبْصَارِ الْعُیُونِ فَهُوَ لَا تُدْرِکُهُ الْأَوْهَامُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَوْهَام‏
الکافی    جلد ‏1، صفحه 98 و 99    فی قوله تعالى لا تدرکه الأبصار و هو یدرک الأبصار
ترجمه :
ابو هاشم گوید: بامام رضا (ع) عرض کردم: میتوان خدا را توصیف نمود؟ فرمود: مگر قرآن نمیخوانى؟ عرض کردم: چرا فرمود: مگر نخوانده‏ئى گفته خداى تعالى را «أبصار درکش نکنند و او ابصار را درک کند» گفتم: چرا، فرمود: میدانید ابصار چیست؟ گفتم دیدن بچشمها، فرمود:
خاطرات دلها از بینائى چشمها قویتر است، خاطرات او را درک نکنند و او خاطرات را درک کند.
اصول کافى-ترجمه مصطفوى    جلد 1، صفحه 133 

مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ‏ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع- لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ فَقَالَ یَا أَبَا هَاشِمٍ أَوْهَامُ الْقُلُوبِ أَدَقُّ مِنْ أَبْصَارِ الْعُیُونِ أَنْتَ قَدْ تُدْرِکُ بِوَهْمِکَ السِّنْدَ وَ الْهِنْدَ وَ الْبُلْدَانَ الَّتِی لَمْ تَدْخُلْهَا وَ لَا تُدْرِکُهَا بِبَصَرِکَ وَ أَوْهَامُ الْقُلُوبِ لَا تُدْرِکُهُ فَکَیْفَ أَبْصَارُ الْعُیُون
الکافی    ج‏1    99     فی قوله تعالى لا تدرکه الأبصار و هو یدرک الأبصار
ترجمه : 
ابو هاشم گوید: بحضرت جواد (ع) آیه «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ» را عرض کردم، فرمود: اى ابا هاشم خاطره دلها دقیقتر از بینائى چشمهاست، زیرا تو گاهى با خاطره دلت سند و هند و شهرهائى که بآنها نرفته‏اى درک میکنى ولى با چشمت درک نمیکنى، خاطره دلها خدا را درک نکنند تا چه رسد ببینائى چشمها.
اصول کافى-ترجمه مصطفوى  جلد 1، صفحه 133

محَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ‏ قَالَ لِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّ اللَّهَ لَا یُوصَفُ بِمَحْدُودِیَّةٍ عَظُمَ رَبُّنَا عَنِ الصِّفَةِ فَکَیْفَ یُوصَفُ بِمَحْدُودِیَّةٍ مَنْ لَا یُحَدُّ وَ لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیر
الکافی    جلد ‏1، صفحه 100     باب النهی عن الصفة بغیر ما وصف به نفسه تعالى
ترجمه :
ابو حمزة گوید: امام چهارم (ع) بمن فرمود: اى ابا حمزة: همانا خدا بهیچ محدودیتى توصیف نشود، پروردگار ما بزرگتر از وصف است، چگونه بمحدودیت وصف شود آنکه حدى ندارد بینائیها او را درک نکنند و او بینائیها را درک کند و او لطیف و آگاهست‏
اصول کافى-ترجمه مصطفوى    جلد ‏1، صفحه 135
  
مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ إِنَّ اللَّهَ لَا یُوصَفُ وَ کَیْفَ یُوصَفُ وَ قَدْ قَالَ فِی کِتَابِهِ- وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ‏ فَلَا یُوصَفُ بِقَدَرٍ إِلَّا کَانَ أَعْظَمَ مِنْ ذَلِک‏
الکافی    جلد ‏1 صفحه 103     باب النهی عن الصفة بغیر ما وصف به نفسه تعالى
ترجمه :
امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خدا را توصیف نتوان کرد چگونه توان توصیفش نمود که در کتابش فرماید: (91 سوره 6) خدا را چنان که شأن اوست نشناختند، پس خدا با هیچ مقیاسى توصیف نشود جز آنکه بزرگتر از آنست.
اصول کافى-ترجمه مصطفوى    جلد ‏1 صفحه 138

چهارمين وبلاگ دكتر سروش عازمي خواه


به نام بي نام او

با لطف و عنايت الهي چهارمين وبلاگ دكتر سروش عازمي خواه عزيز آغاز به كار كرد. در اين وبلاگ قصد بر بيان سخنان ناگفته و پژوهش ها مي باشد. ضمن آرزوي موفقيت براي ايشان اعلام مي نماييم براي بهره مندي از مطالب ايشان مي توانيد از قسمت پيوندهاي سايت وارد وبلاگ ايشان شويد.
در پايان به اطلاع تمامي بزرگواراني كه فضاهايي را معرفي نموده اند اعلام مي داريم، انشاالله در اولين فرصت ممكن پس از اطلاع رساني رسمي، فضاهاي شما بزرگواران در اختيار استفاده ي تمامي مشتاقان قرار خواهد گرفت. تنها دليل عدم اطلاع رساني در حال حاضر، توقف موقت فعاليت ها مي باشد.
http://shamseman3.persianblog.ir/

با تشكر و به اميد آزادي استاد عشق
مديريت سايت رهروان عرفان حلقه

چهارمين وبلاگ دكتر سروش عازمي خواه


به نام بي نام او

با لطف و عنايت الهي چهارمين وبلاگ دكتر سروش عازمي خواه عزيز آغاز به كار كرد. در اين وبلاگ قصد بر بيان سخنان ناگفته و پژوهش ها مي باشد. ضمن آرزوي موفقيت براي ايشان اعلام مي نماييم براي بهره مندي از مطالب ايشان مي توانيد از قسمت پيوندهاي سايت وارد وبلاگ ايشان شويد.
در پايان به اطلاع تمامي بزرگواراني كه فضاهايي را معرفي نموده اند اعلام مي داريم، انشاالله در اولين فرصت ممكن پس از اطلاع رساني رسمي، فضاهاي شما بزرگواران در اختيار استفاده ي تمامي مشتاقان قرار خواهد گرفت. تنها دليل عدم اطلاع رساني در حال حاضر، توقف موقت فعاليت ها مي باشد.

با تشكر و به اميد آزادي استاد عشق
مديريت سايت رهروان عرفان حلقه

هدیه به دوستان


هدیه به دوستان امانتدار مجموعه که حتی در خواندن اشعار نیز امانتدارند