ما در اطلاعات غوطه ور هستیم و اطلاعات هستی در همه جا و در هر ذره نهفته است. در کتاب عالم هستی(کیهان) یا کتاب آیات آشکار الهی که همان پهنه ی بیکران آسما نها و زمین است، همه ی این اطلاعات نوشته شده است و برای بشر خواندن این کتاب و نفوذ در اطلاعات آن لازم است. نفوذ و کشف رمز نوشته های مکتوب این کتاب،حرکت انسان را ارزشمند کرده است.
بخشی از این اطلاعات با استفاده از یک یا چند دسته از اطلاعات معلوم به دست می آید و کشف میشود (کشف تجربی و استدلالی)؛ اما گاهی انسان به پاره ای از اطلاعات دست می یابد که پیشتر، از آن اطلاعی نداشته است و بدون استدلال و تکیه بر مشاهدات تجربی و آزمایشگاهی به آن میرسد. این دسته از اطلاعات، در یک لحظه کشف میشود و کشف شدن آن به این معنا است که از قبل وجود داشته است؛ نه این که در آن لحظه خلق شده باشد. با این حال، دستیابی به آن مستقیم است و حاصل از تحلیل و بررسی وبر اساس دانسته های دیگر نیست.
انسان در اطلاعات هستی غوطه ور است؛ اما دیواره ای مانع از دسترسی مستقیم او به این اطلاعات می گردد؛ اما هر بار که با جرقه ای ذهنی به اطلاعاتی دسترسی پیدا میکند،به نحوی در این دیواره نفوذ یافته است. نفوذ انسان به این دیواره (حائل بین او و اطلاعات هستی) بسیار مشکل است ولی در صورت نفوذ، جاری شدن اطلاعات به سوی او بسیار راحت صورت می گیرد.
به بیان دیگر، خلق، پیدایش و زایش علم، با گذر از دیواره ای رخ میدهد که عبور از آن، شبیه عبور از دیوار صوتی است و با بررسی را ههای عبور از این دیواره و نفوذ درکتاب هستی شاید در آینده ای نه چندان دور بتوان راهکارهای نوینی برای دستیابی به اطلاعات هستی یافت.
اساس علم و پیدایش آن، نفوذ در این اطلاعات است. این نحوه ی دستیابی به اطلاعات را که پایه و اساس علم بشر است، در اصطلاح، «الهام » نامیده اند. اگر این دیواره ی میان انسان و اطلاعات هستی نبود، او در همان ثانیه ی اول زندگی، همه ی اطلاعات هستی رادریافت میکرد و به یکباره، همه ی معمای هستی برایش حل می شد و دیگر نیازی نبودکه به دنبال چنین فهمی باشد و برای وصول به آن اشتیاقی به خرج دهد.
بشر از طریق «الهام » که پایه و اساس علم محسوب میشود، به مجموعه ای از علوم دست یافته است که از قبل نمی دانسته و امکان دیگری هم برای دانستن آن نداشته است؛ یعنی با تفکر هم آن را به دست نیاورده است. تفکر وقتی انسان را به نتیجه ی علمی میرساند که اطلاعات لازم و روابط مربوط به آن را در اختیار داشته باشد؛ اما وقتی از آن هیچگونه اطلاعی نداشته نباشد، نمیتواند آن را با تفکر کشف کند.
بشر و برخورداری از الهام
استاد محمد علی طاهری
بخشی از این اطلاعات با استفاده از یک یا چند دسته از اطلاعات معلوم به دست می آید و کشف میشود (کشف تجربی و استدلالی)؛ اما گاهی انسان به پاره ای از اطلاعات دست می یابد که پیشتر، از آن اطلاعی نداشته است و بدون استدلال و تکیه بر مشاهدات تجربی و آزمایشگاهی به آن میرسد. این دسته از اطلاعات، در یک لحظه کشف میشود و کشف شدن آن به این معنا است که از قبل وجود داشته است؛ نه این که در آن لحظه خلق شده باشد. با این حال، دستیابی به آن مستقیم است و حاصل از تحلیل و بررسی وبر اساس دانسته های دیگر نیست.
انسان در اطلاعات هستی غوطه ور است؛ اما دیواره ای مانع از دسترسی مستقیم او به این اطلاعات می گردد؛ اما هر بار که با جرقه ای ذهنی به اطلاعاتی دسترسی پیدا میکند،به نحوی در این دیواره نفوذ یافته است. نفوذ انسان به این دیواره (حائل بین او و اطلاعات هستی) بسیار مشکل است ولی در صورت نفوذ، جاری شدن اطلاعات به سوی او بسیار راحت صورت می گیرد.
به بیان دیگر، خلق، پیدایش و زایش علم، با گذر از دیواره ای رخ میدهد که عبور از آن، شبیه عبور از دیوار صوتی است و با بررسی را ههای عبور از این دیواره و نفوذ درکتاب هستی شاید در آینده ای نه چندان دور بتوان راهکارهای نوینی برای دستیابی به اطلاعات هستی یافت.
اساس علم و پیدایش آن، نفوذ در این اطلاعات است. این نحوه ی دستیابی به اطلاعات را که پایه و اساس علم بشر است، در اصطلاح، «الهام » نامیده اند. اگر این دیواره ی میان انسان و اطلاعات هستی نبود، او در همان ثانیه ی اول زندگی، همه ی اطلاعات هستی رادریافت میکرد و به یکباره، همه ی معمای هستی برایش حل می شد و دیگر نیازی نبودکه به دنبال چنین فهمی باشد و برای وصول به آن اشتیاقی به خرج دهد.
بشر از طریق «الهام » که پایه و اساس علم محسوب میشود، به مجموعه ای از علوم دست یافته است که از قبل نمی دانسته و امکان دیگری هم برای دانستن آن نداشته است؛ یعنی با تفکر هم آن را به دست نیاورده است. تفکر وقتی انسان را به نتیجه ی علمی میرساند که اطلاعات لازم و روابط مربوط به آن را در اختیار داشته باشد؛ اما وقتی از آن هیچگونه اطلاعی نداشته نباشد، نمیتواند آن را با تفکر کشف کند.
بشر و برخورداری از الهام
استاد محمد علی طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر