ماجراهایی که طی چند ماه گذشته اتفاق افتاد

به هرصورت ماجراهایی که طی چند ماه گذشته اتفاق افتاد که باعث شد بنده از خدمتگذاری شما عزیزان به هرصورت، که این توفیق ازم گرفته بشه و فاصله ای بیفته، خُب از یه سمت این جدایی مطلوب نبود، نه برای من، نه قطعا برای شما دوستان عزیز، اما درسهای بزرگی گرفتیم و خودش یک میدان آزمایشی برای همه ما بود.
دوستانی که میخواستن ضربه بزنن ضربه زدن، دوستانی که میخواستن ... (خیلی مچکر) ...
اگر کسانی میخواستن قطع بکنن، قطع کردن و دوستانی که ... (صدای بچه: استاد ... صدای خنده حضار)
دوستانی که پشت در میکده به شور و شوق افتادن و خم می هم بجوش آمد و منتظر بودن که در واقع این می آماده بشه و جامی از این می و شراب رحمت الهی بنوشند، مشتاق تر شدند، یعنی در واقع یه میدان آزمایشی شد که خُب لازمه این حرکت بود. و عدو شود سبب خیر، در واقع ما همدیگه رو پیدا کردیم. در واقع ما متوجه شدیم که چگونه باید همدیگه رو داشته باشیم، شاید اگه این جریان اتفاق نمی افتاد، ما صرفا، بصورتی سطحی تر به ماجرا نگاه میکردیم، اما این مدت به ما کمک کرد تا بدونیم که مفاهیم معرفتی و الهی باید عمیقتر به اون نگاه کرد و باید جزء زندگیمون باشه و جزء وجودمون باشه، که الان من احساس می کنم که همینطوری شده و محور وجودی ما که توی مباحث ترم 9 و اینا هست، تو بحث موسیقی هست، این بحث، حالا بحث های مختلفی اینا رو داریم، این ماجراها باید تا اون حد پیش بره و جزو لاینفک وجود ما بشه.
دیدار با استاد، کرج 88