بحث نظر
تئوري و تز ما " نظر " است ؛ عرفان است و نظر بازي بحث « ما خاک را به نظر کيميا کنيم ... » است ؛
نگفته با عملکردي يا تشکيلاتي اين کار انجام شـود .
ما دقيقاُ بايد آن راه را برويم ,مگر ما رهــــرو کمال نيستيم ؟
اين ها براي ما گذاشته شده تا از دنياي عرفان جدا نشويم بلکه روز به روز بيشتر در دلش برويم. راهي را برويم کــــــه
حداقل " نظر " را درک کرده باشيم .
نمي شود کسي در عرفان باشـد و نظر را درک نکرده باشد!
اگـــــر نظر را درک کنيم و راه بيفتد مشکل ما حل مي شود.
اصل کار عرفان با نظر است .
اهميت موضوع :
يعني از نظر به باور برسيم ؛از باور به ايمان ؛ از ايمان به يقين ؛
و از يقين به ستايش مي رسيم . آنگاه کــه به ستايش برسيم به « حق اليقين* » رسيديم . لـذا ستايش قابل تعريف نيست
( همه وجود ما يک تشعشع خاصي پيدا مي کند,شکوفايي عجيبي ايجاد مي کند)
وقتي در انتها دَرِ ستايش باز شد ؛ دوباره يک لوپ مي شود و برمي گردد به " نظر " ؛ اين مرتب خودش خودش را تکميل و ساپورت مي کند .
.......... ستايش ......................................................
............... يقين ....................................................
.................... ايمان ..............................................
......................... باور ..........................................
.............................. نظر ....................................
........ اين مراحل سير کمال است ..........
لذا از نظر به ستايش مي رسيم و اين يک لوپي مي شود که دوباره نظر را ساپورت مي کند و وقتي برمي گردد به نظر ؛ نظر بعدي شما کارسازتر و دقيق تر است.
نظر در واقع ارتباط با ذهن اشتراکي است .
" در نظر بازي ما بي خبران حيرانند "
_ نظر در واقع از ذهن اشتراکي جاري مي شود ؛ شعور روي آن اثر مي کند ؛
از ذهن من به ذهن او و به هوشمندي و اجرا .
""" يعني از ذهن من به ذهن اشتراکي و به هوشمندي و اجرا . """
تعريف نطر : ارتباط با ذهن اشتراکي که از ذهن من شروع مي شود را مي گوييم , نظر .
" ما خاک را به نظر کبميا کنيم ... صد درد را به گوشه چشمي دوا کنيم "
خاک = انسان
کيميا = هنر ارتقاع کيفي انسان (عرفان )
پس مي توان تعريف نظر را اين گونه بيان کرد که :
ارتباط ذهن نظر باز که ما باشيم با ذهن اشتراکي کيهاني مي شود , نظر .
زمان نظر چقدر است ؟ چيزي حدود صفر ثانيه .
تجارب : براي شما sms مي آيد فقط نوشته تشعشع +
يا يک کاغذ به دست شما مي رسد فقط نوشته شده " کمک "
يا فردي از شما کمک مي خواهد ولي شما حتي نام او را هم نمي دانيد
در اين موارد نظر شما کار خودش را انجام مي دهد و اصل مطلب مي شود نظربازي.
از موارد نظر يک طرفه : مثلا شما فردي را در خيابان مي بينيد که بيمار است ؛
يا مثلا عصا در زير بغل دارد ؛ نظر شما ( چون نظر شما مثيت است ) روي آن فرد بدون اطلاع فرد اعلام مي گردد.
ترم 6 _ جلسه دوم _ تايم آخر _ استاد جان
تئوري و تز ما " نظر " است ؛ عرفان است و نظر بازي بحث « ما خاک را به نظر کيميا کنيم ... » است ؛
نگفته با عملکردي يا تشکيلاتي اين کار انجام شـود .
ما دقيقاُ بايد آن راه را برويم ,مگر ما رهــــرو کمال نيستيم ؟
اين ها براي ما گذاشته شده تا از دنياي عرفان جدا نشويم بلکه روز به روز بيشتر در دلش برويم. راهي را برويم کــــــه
حداقل " نظر " را درک کرده باشيم .
نمي شود کسي در عرفان باشـد و نظر را درک نکرده باشد!
اگـــــر نظر را درک کنيم و راه بيفتد مشکل ما حل مي شود.
اصل کار عرفان با نظر است .
اهميت موضوع :
يعني از نظر به باور برسيم ؛از باور به ايمان ؛ از ايمان به يقين ؛
و از يقين به ستايش مي رسيم . آنگاه کــه به ستايش برسيم به « حق اليقين* » رسيديم . لـذا ستايش قابل تعريف نيست
( همه وجود ما يک تشعشع خاصي پيدا مي کند,شکوفايي عجيبي ايجاد مي کند)
وقتي در انتها دَرِ ستايش باز شد ؛ دوباره يک لوپ مي شود و برمي گردد به " نظر " ؛ اين مرتب خودش خودش را تکميل و ساپورت مي کند .
.......... ستايش ......................................................
............... يقين ....................................................
.................... ايمان ..............................................
......................... باور ..........................................
.............................. نظر ....................................
........ اين مراحل سير کمال است ..........
لذا از نظر به ستايش مي رسيم و اين يک لوپي مي شود که دوباره نظر را ساپورت مي کند و وقتي برمي گردد به نظر ؛ نظر بعدي شما کارسازتر و دقيق تر است.
نظر در واقع ارتباط با ذهن اشتراکي است .
" در نظر بازي ما بي خبران حيرانند "
_ نظر در واقع از ذهن اشتراکي جاري مي شود ؛ شعور روي آن اثر مي کند ؛
از ذهن من به ذهن او و به هوشمندي و اجرا .
""" يعني از ذهن من به ذهن اشتراکي و به هوشمندي و اجرا . """
تعريف نطر : ارتباط با ذهن اشتراکي که از ذهن من شروع مي شود را مي گوييم , نظر .
" ما خاک را به نظر کبميا کنيم ... صد درد را به گوشه چشمي دوا کنيم "
خاک = انسان
کيميا = هنر ارتقاع کيفي انسان (عرفان )
پس مي توان تعريف نظر را اين گونه بيان کرد که :
ارتباط ذهن نظر باز که ما باشيم با ذهن اشتراکي کيهاني مي شود , نظر .
زمان نظر چقدر است ؟ چيزي حدود صفر ثانيه .
تجارب : براي شما sms مي آيد فقط نوشته تشعشع +
يا يک کاغذ به دست شما مي رسد فقط نوشته شده " کمک "
يا فردي از شما کمک مي خواهد ولي شما حتي نام او را هم نمي دانيد
در اين موارد نظر شما کار خودش را انجام مي دهد و اصل مطلب مي شود نظربازي.
از موارد نظر يک طرفه : مثلا شما فردي را در خيابان مي بينيد که بيمار است ؛
يا مثلا عصا در زير بغل دارد ؛ نظر شما ( چون نظر شما مثيت است ) روي آن فرد بدون اطلاع فرد اعلام مي گردد.
ترم 6 _ جلسه دوم _ تايم آخر _ استاد جان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر