از نشانه هاي آشكار شدن محور وجودي !
نايِ ناچيز :
ابرهاي تيره آمد، خويشتن انديشه کن
يا بريزان جامه، يا فکري به مرگ ريشه کن
بار ديگر دام عاشق، بر کلافِ مبهم است
دانش رندي بياور، نو شناسي پيشه کن
بس شعور ذره، از کُل بي خبر
متحد با ذره ها، فکر تراش و تيشه کن
منزل پيشين، درختي در ميان جنگلي
رجعتي برحلقه ي گمگشته ي در بيشه کن
انتظار لحظه اي، در بي قراري هاي ناب
کاشف مِي باش و دل را شيشه کن
تا سحر غمازه گردان و چموشان ميچمد
هوشمندي را پناهِ ديده ي پوشيده کن
راه عاشق تار و بي دل خون جگر
خون خوري رسمِ خوراک و توشه کن
وقت بوران است و امواج مهيب
پوششِ رگ را، به جانت پوشه کن
رگ
همراه جناب Rag Art بسيار گرامي
نايِ ناچيز :
ابرهاي تيره آمد، خويشتن انديشه کن
يا بريزان جامه، يا فکري به مرگ ريشه کن
بار ديگر دام عاشق، بر کلافِ مبهم است
دانش رندي بياور، نو شناسي پيشه کن
بس شعور ذره، از کُل بي خبر
متحد با ذره ها، فکر تراش و تيشه کن
منزل پيشين، درختي در ميان جنگلي
رجعتي برحلقه ي گمگشته ي در بيشه کن
انتظار لحظه اي، در بي قراري هاي ناب
کاشف مِي باش و دل را شيشه کن
تا سحر غمازه گردان و چموشان ميچمد
هوشمندي را پناهِ ديده ي پوشيده کن
راه عاشق تار و بي دل خون جگر
خون خوري رسمِ خوراک و توشه کن
وقت بوران است و امواج مهيب
پوششِ رگ را، به جانت پوشه کن
رگ
همراه جناب Rag Art بسيار گرامي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر