روح هادي و وابستگي ها!
وقتي مي رويم به زندگي بعدي جسم جا مي ماند و كالبد ذهني مي رود به زندگي بعدي. كالبد ذهني تحت تاثير دو تا نيرو است، روح و وابستگي هاي مثبت و منفي. اين وابستگي ها ما را بر مي گرداند به زندگي گذشته. خوب گفتيم قرار بود اگر ما جسم را كه عامل وابستگي است نداشته باشيم، در زندگي بعد حرفي براي گفتن داشته باشيم، ولي مي بينيم كه اصلا اينطوري نيست.
يك كالبد ذهني را كه احضار مي كنيد، مي گويد ما الان در يك ضيافتي هستيم، در يك بزمي هستيم، در يك باغي هستيم و كباب داريم مي خوريم و ... و مي بينيم دوباره صحبت از كباب است و شراب و ... الان كه ديگر جسم ندارد، زندگي بعد كه ديگر كباب نيست، مكان نيست، باغ نيست و...پس اينها از كجا آمده؟
ذهن او دارد مي سازد و وقتي در مورد او تحقيق مي كنيم مي بينيم بله، در زندگي زميني آدم خوش گذراني بوده، اهل كباب و ... و الان هم دارد وابستگي های خود را ادامه مي دهد، چون اينجا محروم بوده و امكاناتش را نداشته، اونجا دارد وابستگي هايش را پاسخ مي گيرد چون هر چه كه تصور كند برايش زنده است.
روح كارش اين است كه به كالبد ذهني پالس مي دهد كه بالا را نگاه كن ولي نگاه نمي كند. پس مي بينيم در برزخ هم برو بيا دارد و بساط كباب دارد. و از او مي پرسند خوب حالا چي؟ باز جرزني مي كند و مي گويد تا تصور كردم اينجوري شد و تا آمدم آزمايش كنم زمان گذشت، مي گويند خوب حالا بيا، گفتي زمان محدود بود، حالا بيا به لا مكان و لا زمان ببينيم چه كار مي كني !
دوره ٢ - جلسه ٤ - زنگ ٢
استاد محمد علی طاهري
وقتي مي رويم به زندگي بعدي جسم جا مي ماند و كالبد ذهني مي رود به زندگي بعدي. كالبد ذهني تحت تاثير دو تا نيرو است، روح و وابستگي هاي مثبت و منفي. اين وابستگي ها ما را بر مي گرداند به زندگي گذشته. خوب گفتيم قرار بود اگر ما جسم را كه عامل وابستگي است نداشته باشيم، در زندگي بعد حرفي براي گفتن داشته باشيم، ولي مي بينيم كه اصلا اينطوري نيست.
يك كالبد ذهني را كه احضار مي كنيد، مي گويد ما الان در يك ضيافتي هستيم، در يك بزمي هستيم، در يك باغي هستيم و كباب داريم مي خوريم و ... و مي بينيم دوباره صحبت از كباب است و شراب و ... الان كه ديگر جسم ندارد، زندگي بعد كه ديگر كباب نيست، مكان نيست، باغ نيست و...پس اينها از كجا آمده؟
ذهن او دارد مي سازد و وقتي در مورد او تحقيق مي كنيم مي بينيم بله، در زندگي زميني آدم خوش گذراني بوده، اهل كباب و ... و الان هم دارد وابستگي های خود را ادامه مي دهد، چون اينجا محروم بوده و امكاناتش را نداشته، اونجا دارد وابستگي هايش را پاسخ مي گيرد چون هر چه كه تصور كند برايش زنده است.
روح كارش اين است كه به كالبد ذهني پالس مي دهد كه بالا را نگاه كن ولي نگاه نمي كند. پس مي بينيم در برزخ هم برو بيا دارد و بساط كباب دارد. و از او مي پرسند خوب حالا چي؟ باز جرزني مي كند و مي گويد تا تصور كردم اينجوري شد و تا آمدم آزمايش كنم زمان گذشت، مي گويند خوب حالا بيا، گفتي زمان محدود بود، حالا بيا به لا مكان و لا زمان ببينيم چه كار مي كني !
دوره ٢ - جلسه ٤ - زنگ ٢
استاد محمد علی طاهري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر