چرا بعضی ها اشتیاق شان خیلی زیاد است؟ چکار بکنیم اشتیاقمان برای کسب کمال بیشتر شود؟
سوال: چرا بعضی ها اشتیاق شان خیلی زیاد است؟ چکار بکنیم اشتیاقمان برای کسب کمال بیشتر شود؟
پاسخ استاد: شده شما طالب یک چیزی باشید؟ یک چیزی دیدید طالبش شدید، یک کفش یا ... مثال عرفانی نمی زنم، یک وسیله خانه، دیدید و پسندیدید و حالا پول هم به اندازه ی کافی اون لحظه نبوده برای خرید، می بایستی یک هفته ای تلاش می کردید تا این پول جور می شد و در این هفته با چه اشتیاقی موضوع را دنبال کردید، در ترم قبل (دوره 2) اگر یادتان باشد یک نمودار کشیدم راجع به اندیشه ی کل صحبت کردیم و گفتیم اگر ما یک ماشین قرار باشد بخریم چقدر اشتیاق داریم ولی راجع به اندیشه کل چقدر، حالا شما این کفش را می خواهید بخرید الان پول همراهتان نیست باید برید منزل پول را بیاورید و بخرید، حالا امروز می رسید یا می افتد برای فردا، تمام لحظاتی که این پول را رفتید برداشتید آوردید و این کفش را خریدید، اون لباس را خریدید چه اشتیاقی داشتید. اگر یک چنین اشتیاقی برای معرفت به خرج بدهیم، شاید مشکل مان حل بشود.
حالا موضوع اینکه چرا تفاوت اشتیاق در افراد وجود دارد، گفتیم که نوزادها با سرمایه های اشتیاقی مختلف بدنیا آمدند، اصلاً با کنجکاوی مختلفی بدنیا آمدند، این را قبول دارید که بچه ها کنجکاویشان با هم فرق می کند، ذوق و شوقشان با هم فرق می کند و سایر مسائل شان، لذت طلبی شان، عجول بودنشان، اینها همه با هم فرق می کند، خوب این یک سرمایه اولیه است که یک زندگی قبل یک ماحصل داریم شده این، الان هم ماحصلی داریم، می شود یک چیز دیگر، این سرمایه را داریم ولی نه اینکه اگر برای یکی کم است اینجا جای جبران نباشد، جای جبران هست. الان خودمان را یک محک بزنیم می بینیم که می توانیم نقایصی را جبران کنیم. اگر مشتاق نیستیم، طلب مان را یعنی اون خواستمان را کمی بیشتر بکنیم، اون اشتیاق می آورد و اگر بحث اشتیاقمان زیاد نیست برای اینکه هنوز زیاد طالب نیستیم. طالب یک موقع باری به هر جهت می گوید بد نیست، اگر بشود بد نیست، این هم خواستن است. ولی یک موقع می گوئیم ما می خواهیم، باید بگیریم، باید به ما بدهند، خوب این دوتا خواستن است ولی یک فرقی با همدیگر دارند، پس می شود.
CD صوتی _ دوره 3 _ جلسه 3 _ زنگ 2
استاد محمد علی طاهری
سوال: چرا بعضی ها اشتیاق شان خیلی زیاد است؟ چکار بکنیم اشتیاقمان برای کسب کمال بیشتر شود؟
پاسخ استاد: شده شما طالب یک چیزی باشید؟ یک چیزی دیدید طالبش شدید، یک کفش یا ... مثال عرفانی نمی زنم، یک وسیله خانه، دیدید و پسندیدید و حالا پول هم به اندازه ی کافی اون لحظه نبوده برای خرید، می بایستی یک هفته ای تلاش می کردید تا این پول جور می شد و در این هفته با چه اشتیاقی موضوع را دنبال کردید، در ترم قبل (دوره 2) اگر یادتان باشد یک نمودار کشیدم راجع به اندیشه ی کل صحبت کردیم و گفتیم اگر ما یک ماشین قرار باشد بخریم چقدر اشتیاق داریم ولی راجع به اندیشه کل چقدر، حالا شما این کفش را می خواهید بخرید الان پول همراهتان نیست باید برید منزل پول را بیاورید و بخرید، حالا امروز می رسید یا می افتد برای فردا، تمام لحظاتی که این پول را رفتید برداشتید آوردید و این کفش را خریدید، اون لباس را خریدید چه اشتیاقی داشتید. اگر یک چنین اشتیاقی برای معرفت به خرج بدهیم، شاید مشکل مان حل بشود.
حالا موضوع اینکه چرا تفاوت اشتیاق در افراد وجود دارد، گفتیم که نوزادها با سرمایه های اشتیاقی مختلف بدنیا آمدند، اصلاً با کنجکاوی مختلفی بدنیا آمدند، این را قبول دارید که بچه ها کنجکاویشان با هم فرق می کند، ذوق و شوقشان با هم فرق می کند و سایر مسائل شان، لذت طلبی شان، عجول بودنشان، اینها همه با هم فرق می کند، خوب این یک سرمایه اولیه است که یک زندگی قبل یک ماحصل داریم شده این، الان هم ماحصلی داریم، می شود یک چیز دیگر، این سرمایه را داریم ولی نه اینکه اگر برای یکی کم است اینجا جای جبران نباشد، جای جبران هست. الان خودمان را یک محک بزنیم می بینیم که می توانیم نقایصی را جبران کنیم. اگر مشتاق نیستیم، طلب مان را یعنی اون خواستمان را کمی بیشتر بکنیم، اون اشتیاق می آورد و اگر بحث اشتیاقمان زیاد نیست برای اینکه هنوز زیاد طالب نیستیم. طالب یک موقع باری به هر جهت می گوید بد نیست، اگر بشود بد نیست، این هم خواستن است. ولی یک موقع می گوئیم ما می خواهیم، باید بگیریم، باید به ما بدهند، خوب این دوتا خواستن است ولی یک فرقی با همدیگر دارند، پس می شود.
CD صوتی _ دوره 3 _ جلسه 3 _ زنگ 2
استاد محمد علی طاهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر