ايجاد جاذبه براي نسل جوان(دو)
در دنیای پر جاذبه امروز اگر ما نتوانیم موسیقی ارائه دهیم، جوان دنبال موسیقی غربی ميرود و تعارفی هم در آن نیست...... اگر نتوانیم معرفت ارائه بدهیم او دنبال مکاتب دیگر ميرود که رفتهاند. .......اگر نتوانیم بگوييم از سنتهايمان چه ميخواهيم، چه ميگوييم، منظورمان چيه، و هدفمان چیست؟ و نتوانیم آن معرفت را زنده کنیم، خواه ناخواه اجتناب ناپذير است كه در دنياي پر جاذبه امروز جوان ترجیح ميدهد که پای اینترنت و ماهواره بنشیند و برای چه بیايد در خیابان؟ ......این در همه رشتههاي هنري و در همه زمینههای فرهنگی به طور کلي در همه زمينهها صادق است.
نسل جدید مثل يك کوزه خالی است که هر کسی زودتر آن را پر کُند برده است...... و متأسفانه ما آخر سر ميرسيم،....... زمانی ميرسیم که ديگر پر شده است...... با فرهنگ اينجا و آنجا، و چیزي در دست ما نیست. ......و حالا ميخواهیم آن را تغییر بدهیم،........ تغييرات مقداري مشكل است، نميگويم غير ممكن است ولي مشکل است .......و نياز به يك كار فرهنگي عميقي داريم........ «گناهش گردن ماست»، ........جوان چه ميداند، او دارد ميرود و کوزهای است که در معرض پر شدن است........ وقتی من موسیقی ندارم به او ارائه بدهم او جذب يك مسئله ديگر ميشود....... او خوراک ميخواهد، ......بعد از اینکه کار از کار گذشت ما داد ميزنيم...... «آي موسيقي اينجوري است، آي موسيقي آنجوري است» دير شده است...... و بايستي از ابتدا به ساكن ما قدم به قدم با او جلو بياييم.
ترم پنجم، جلسۀ ششم، تصویری
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی
در دنیای پر جاذبه امروز اگر ما نتوانیم موسیقی ارائه دهیم، جوان دنبال موسیقی غربی ميرود و تعارفی هم در آن نیست...... اگر نتوانیم معرفت ارائه بدهیم او دنبال مکاتب دیگر ميرود که رفتهاند. .......اگر نتوانیم بگوييم از سنتهايمان چه ميخواهيم، چه ميگوييم، منظورمان چيه، و هدفمان چیست؟ و نتوانیم آن معرفت را زنده کنیم، خواه ناخواه اجتناب ناپذير است كه در دنياي پر جاذبه امروز جوان ترجیح ميدهد که پای اینترنت و ماهواره بنشیند و برای چه بیايد در خیابان؟ ......این در همه رشتههاي هنري و در همه زمینههای فرهنگی به طور کلي در همه زمينهها صادق است.
نسل جدید مثل يك کوزه خالی است که هر کسی زودتر آن را پر کُند برده است...... و متأسفانه ما آخر سر ميرسيم،....... زمانی ميرسیم که ديگر پر شده است...... با فرهنگ اينجا و آنجا، و چیزي در دست ما نیست. ......و حالا ميخواهیم آن را تغییر بدهیم،........ تغييرات مقداري مشكل است، نميگويم غير ممكن است ولي مشکل است .......و نياز به يك كار فرهنگي عميقي داريم........ «گناهش گردن ماست»، ........جوان چه ميداند، او دارد ميرود و کوزهای است که در معرض پر شدن است........ وقتی من موسیقی ندارم به او ارائه بدهم او جذب يك مسئله ديگر ميشود....... او خوراک ميخواهد، ......بعد از اینکه کار از کار گذشت ما داد ميزنيم...... «آي موسيقي اينجوري است، آي موسيقي آنجوري است» دير شده است...... و بايستي از ابتدا به ساكن ما قدم به قدم با او جلو بياييم.
ترم پنجم، جلسۀ ششم، تصویری
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر