۱۳۹۳-۰۹-۲۲

بحث بخشش(دو)

بحث بخشش(دو)
بخشش در هر موردی مي‌تواند باشد، مثلاً يكي پشت سرمان حرف زده، ......پول‌مان را خوردند،..... ما را ناراضی کردند....... و چیزهایی از این قبیل که ما با هم حساب و کتاب مفصلی داریم. ......همه تجربه بخشش ظاهري را داريم؟ چي شده كه اين كار را كرديم؟ از ما خواستند؟ مثلاً گفتند «داريم مي‌رویم مکه ما را حلال کنید»...... یا در یک مهمانی یا یک عزا همدیگررا دیدیم بعد از سلام‌وعلیک طرف گفته «ما را حلال کن» ما هم گفتیم «باشه حلال كرديم» بعد که آمديم خانه مي‌بینیم «ای بابا آنجا در مهمانی بود و من احساساتی شدم! عجب کاری کردم!» و تازه حرص فرد مضاعف مي‌شود و مي‌زند توی سر خودش که چرا آنجا گفتم بخشيدم؟!! کاش مي‌گفتم نه نمي‌بخشمت! ولی خوب آنجا جو آدم را مي‌گیرد و جو زده شديم.
عاملی که ما کسی را نمي‌بخشیم و یا کسی ما را نمي‌بخشد این است که..... ما یک کمند نامرئی را دور گردن فرد انداختیم و گردنش را گرفتیم و او در بند ماست .....و در مورد ما هم همین‌طور است.
حالا آن کسی که کمند انداخته و او را گرفته، هم خودش علاف است هم ما علافیم، چون دو نفر بایستی همدیگر را نگه دارند. .......بحث بخشایش مثل کمند است، اين كمند است كه ما همديگر را نگه داشتيم، نه او رهاست نه من رهايم جفت‌مان گیریم .....یعنی هر دو طرف گیرند.
منتها اين کمند نامرئی است فرقی نمي‌کند؛ به ظالم‌ترین آدم!.... شما يك كمندي انداختي و او را گرفتي .......یا یک کسی که ظلم کوچکی کرده طناب انداختیم و او را هم گرفتیم........ ولي آیا من باید بایستم اينجا و او را نگه دارم یا نه؟ ماجرای رهرو، ....کارما، ....قانون بازتاب، .....هیچ کس از این ماجرا خلاصی پیدا نمي‌کند، چه ما کمند را بگیریم، چه كمند را نگیریم .....کسی از این ماجرا خلاص پیدا نمي‌کند «عدالت» كار خودش را مي‌كند ....و قانونمندی خودش را دارد.
ترم پنجم، جلسۀ ششم، تصویری
محمد علی طاهری، عرفان کیهانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر