تعریف "دعا " :
دعا تعریف دارد ، بعضی دعاها کفر است.
بعضی دعاها نسبت دادن بی عدالتی به خداوند
است ، بعضی از دعا ها توهین است و دعا در عرفان هم برای خود تعریفی دارد.
مثلا فرض کنید دو تا تیم فوتبال می خواهند
مسابقه دهند ، چه چیزی تعیین می کند که کدام تیم برنده بشود ؟ لیاقت آنها .
لیاقت در تیم فوتبال چیست؟ میبینیم که آنجا
ایثار است ، یعنی یک نفر توپ آمده زیر پایش دم دروازه ، خودش می تواند گل بزند
میدهد یکی دیگر ،میزند ، اینجا ایثار است و
"لیاقت یعنی کار جمعی ، قابلیت کار با
جمع را داشتن ، نه انفرادی ، نه حرکت انفرادی ."
مثلا فرض کنید یک تیمی دروازه بانش هم می
خواهد توپ را بردارد برود گل بزند و بشود آقای گل ، خوب این تیم نمی تواند موفق
باشد ،
تیمی که در آن روحیه ایثار و کار جمعی نیست
، روحیه ی خودنمایی ولی هست ، اینکه می گوییم لیاقت دارد یعنی روحیه ی خودنمایی
دیگر در آن از بین رفته است و می خواهد
تیمش برنده شود و نه اینکه خودش مطرح بشود.
پس لیاقت تعریف پیدا می کند ، کدام تیم
باید برنده شود ؟ تیمی که لیاقت دارد ! اگر از دریچه ی دید خدا ، بر فرض محال ،
نگاه کنیم ، عدالت او چه حکم می کند ؟ اگر ما جای خدا بودیم چه کار می کردیم ؟
اگر ما هم جای او بودیم همین نظر را داشتیم
که تیمی برنده شود که لایق تر است .
در کنکور چه کسی باید قبول شود ؟ آنکس که
بیشتر زحمت کشیده است ، آنکس که لایق تر است !
خوب حالا ما بیاییم بگوییم : بار الها این
تیم فوتبال ما را برنده کن !
شما از بالا نگاه کنید چه تصوری می کنید ؟
او می گوید که بابا این اصولا عدالت را نفهمیده است هنوز ! از من تقاضای بی عدالتی
دارد !
بعضی جاها خواسته ی ما جنبه ی بی عدالتی
دارد .
بعضی جاها اشکالات دیگری دارد ، در دوره ی
2 هم اساسا" گفتیم
بعضی جاها ما خدا را "وسیله"
کرده ایم. وسیله ی همان مقاصد خودمان ، من می خواهمش و چون می خواهم مسیر من را
هموار کند.
پس خداوند وسیله ای است برای پوشاندن ضعف
ما ، وسیله ای برای اینکه من به مقاصدم برسم ، این خدای ساختگی ماست.
خدای واقعی چیست ؟
گر یار منید ترک طاعات کنید (خیام)
کدام طاعات ؟ طاعاتی که خدایش این است
!طاعاتی که خدایش قلابی است !طاعاتی که خدایش وسیله است ! میگه ول کنید ، وقت
خودتان را
تلف نکنید !
پس دعا تعریف دارد :
در دنیای عرفان که می آییم ، دنیای کیفیت
است ، بالاترین کیفیت را می خواهد . دعای دنیای عرفان این است :
حیف باشد از او ، غیر از او تمنایی کرد ..
هر کس چیزی غیر از او بخواهد ضرر کرده است ،
هر کس از در تو حاجتی می خواهد
من آمده ام ز تو ، تو را می خواهم (خواجه
عبدالله انصاری)
( بخشی از آموزه های استاد محمد علی طاهری
در دوره ی 3 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر