سوال:
من يكي از دوستانم بشدت افسرده و عصبي است رفتم تشعشع دفاعي دادم همه موارد را دادم ولي ايشان خوابش برد هيچي نشد، گفتم شايد من نتوانستم...
پاسخ:
اشكالش چيه؟ آيا ما به هر كس تشعشع دفاعي بدهيم بايد يكدفعه.... نه ما گفتيم % ۹۰ موضوعشان سرپايي است، % ۱۰ كه مشكل ساز است و از اين % ۱۰ هم، يعني در ۱۰۰ نفر ۹۰ نفر هيچي، مي ماند ۱۰ نفر، از آن ۱۰ نفر هم، ۸- ۹ نفرشان يك تظاهراتي دارد و حل و فصل مي شود و يك نفرش است كه موضوع بيخ پيدا مي كند. اگر قرار باشد هر ۱۰۰ نفر اين جوري شود، بيچاره مي شويم، زندگي مان سياه مي شد تا آن را هم ردش مي كرديم. ولي الان كيس هاي حادمان را بشماريم (يك در ده هزار) هم نيستند. يعني واقعا هزاران نفر رد مي شوند ما شايد از هر هزار نفر كِيس، يك نفر خيلي حاد است، يعني به نسبت كساني كه كار مي شود يك در هزار موضوعشان يك خرده بيخ پيدا كرده و زمان مي برد و اذيت و آزار و اين ها و ما مي بينيم ارزشمند است، هزار نفر را نجات بدهيم يقه مان بيفتد گير يك نفر. واقعيتش همين طوري است، يعني آن كسي كه با يك نفر كار مي كند واقعا بايد آن گذشت را داشته باشد، چون وقت و بي وقت و شب و نصفه شب، او مي گويد «آي اين جور شدم، واي آن جور شدم...» و اين ارزشمند است كه ما هزار نفر را رد كنيم يك نفر يقه مان را بگيرد عيب ندارد، ما يك جوري باهاش كنار مي آييم و اين مسئله را رد مي كنيم.
دوره ی دو استاد محمد علی طاهری
من يكي از دوستانم بشدت افسرده و عصبي است رفتم تشعشع دفاعي دادم همه موارد را دادم ولي ايشان خوابش برد هيچي نشد، گفتم شايد من نتوانستم...
پاسخ:
اشكالش چيه؟ آيا ما به هر كس تشعشع دفاعي بدهيم بايد يكدفعه.... نه ما گفتيم % ۹۰ موضوعشان سرپايي است، % ۱۰ كه مشكل ساز است و از اين % ۱۰ هم، يعني در ۱۰۰ نفر ۹۰ نفر هيچي، مي ماند ۱۰ نفر، از آن ۱۰ نفر هم، ۸- ۹ نفرشان يك تظاهراتي دارد و حل و فصل مي شود و يك نفرش است كه موضوع بيخ پيدا مي كند. اگر قرار باشد هر ۱۰۰ نفر اين جوري شود، بيچاره مي شويم، زندگي مان سياه مي شد تا آن را هم ردش مي كرديم. ولي الان كيس هاي حادمان را بشماريم (يك در ده هزار) هم نيستند. يعني واقعا هزاران نفر رد مي شوند ما شايد از هر هزار نفر كِيس، يك نفر خيلي حاد است، يعني به نسبت كساني كه كار مي شود يك در هزار موضوعشان يك خرده بيخ پيدا كرده و زمان مي برد و اذيت و آزار و اين ها و ما مي بينيم ارزشمند است، هزار نفر را نجات بدهيم يقه مان بيفتد گير يك نفر. واقعيتش همين طوري است، يعني آن كسي كه با يك نفر كار مي كند واقعا بايد آن گذشت را داشته باشد، چون وقت و بي وقت و شب و نصفه شب، او مي گويد «آي اين جور شدم، واي آن جور شدم...» و اين ارزشمند است كه ما هزار نفر را رد كنيم يك نفر يقه مان را بگيرد عيب ندارد، ما يك جوري باهاش كنار مي آييم و اين مسئله را رد مي كنيم.
دوره ی دو استاد محمد علی طاهری
دقیقا همینه. پاینده باشه استاد که کاش میشد از همه عمر من کم بشه و به جاودانگی استاد اضاف شه که بشریت تشنه همچین کسانی هست. +1
پاسخحذف