۱۳۹۲-۱۲-۲۰

وادی سرگردانی !

وادی سرگردانی !

عام آزاد هستند، اما ما دیگر آزاد نیستیم.
ما ممکن است دست به آسمان دراز کنیم و ممکن است ظاهرآن هم یکی باشد اما کار ما فرق می کند، ما در این حالت داریم ارتباط می گیریم.

بنابراین ذهن بی ذهنی آن معیارها را بهم ریختدر واقع یک جوری شده که ما هم می دانیم هم نمی دانیم، یعنی وادی سرگردانی !

قبلا به خودمان مطمئن بودیم و فکر می کردیم کارمان درست است،
اما الان نمی توانیم لب باز کنیم و نمی توانیم یک کلمه بگوئیم:

تا بدان جا رسید دانش من
که بدانم که همی نادانم

این مقدمه بزرگی است
چون وقتی فکر می کنیم بلد هستیم، آن علم حجاب می شود:

تو خود حجاب خویشتنی حافظ از میان برخیز
خوش آن کسی که در این پرده بی حجاب رود

حالا وقتی وارد این پرده می شویم، تمام این ماجراها کنار می رود.
ما هم می دانیم خدا چیست هم نمی دانیم و ...
وقتی در این گستردگی قرار می گیریم،
ذهن ما که شاهد تر شده بهتر می تواند از این موقعیت استفاده کند.
دوباره نمی رود مسائل سابق را طرح کند و بیان کند.
از موقعیت استفاده درست رابه عمل می آورد.
این حلقه ها مقدمه همدیگر هستند و دارند شرایط را فراهم می کنند.

دوره 7 - استاد طاهری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر