الان فرضا درون بدن ما صد تریلیون سلول هست، که هر سلولی دارد کار خودش را انجام می دهد! ولی این بدون ارتباط با دیگران معنا دارد؟ اگر از خود سلول بپرسید، ممکن است فقط خودش را ببیند! یک سلول ناآگاه فکر میکند که فقط خودش است! یه آدم ناآگاه نیز فکر میکند که فقط خودش است؛ نمیداند که یک پیکرۀ واحده یی هست! حالا اگر شما بیفتید مثل این است که من افتادم! و یه جامعه یی که یک معتاد پیدا میکند همه باید ضررش را بدهند, همه باید تاوانش را بدهند! و بالعکس وقتی که مثلا یک نویسندۀ خوب توی یک جامعه ای پیدا می شود، یه شاعر خوب پیدا میشود مثلا حافظ که پیدا شده منافع وجودش، به همه رسیده است. بنابراین در بحث نجات، این نیست که من فقط خودم را بسازم! بقیه هم حقی دارند که به گردن ما می افتد و در قالب زکات باید آن را بپردازیم، زکات آگاهی! این است که هیچ کسی نمیتواند کنار بکشد…
مطلبی که در ادامه می خوانید فایل نوشتاری گفت و گوی تلفنی با استاد محمد علی طاهری است که با تلاش تعدادی از همراهان عرفان کیهانی به تازگی در وبلاگ «شیخ صنعان» منتشر شده است. در این گفت و گوی تلفنی استاد محمد علی طاهری به تعدادی از سوالات همراهان عرفان کیهانی پاسخ داده است. این گفت و گو حاوی مطالب مهمی است که مطالعه آن به همراهان عرفان کیهانی توصیه می شود. برای شنیدن فایل صوتی این گفت و گو به این «لینک» مراجعه نمایید.
- استاد محمد علی طاهری: … به ذره ای از معرفت اون [حضرت] دست پیدا کنیم و امیدواریم که بتونیم در راه معرفی هوشمندی و شعور الهی در مسیر خداشناسی عملی گامهای مؤثری برداریم. همانگونه که تا این لحظه با مجاهدت شما دوستان عزیز تونستیم موفق باشیم و در این راه شرط امانتداری رو رعایت کنیم. من درخدمت دوستان هستم که از فرصت کوتاهی که داریم اونطور که صلاح میدونید استفاده بکنیم.
- استاد! سؤال اولمون اینه که: لطفا درمورد نحوه قرار گرفتن کالبدهای مختلف در دوره جنینی، بعد از تشکیل کالبد فیزیکی توضیح فرمایید.
- استاد محمد علی طاهری: بله! در واقع به محض تشکیل اولین بخش از نطفه، کالبدها تشکیل میشن و منتها مراحل تکاملی و اینکه در مسیر استفاده قرار بگیرند متفاوته. مثلا فرض کنید که از همون ابتدا مدیریت بدن و سلول کارش رو آغاز میکنه یا کالبد اختری کارش رو آغاز میکنه، ولی فرضاً چیدمان اطلاعات که در کالبد ذهن است و منجر به فکرسازی میشه، این تا بعد از تولد هیچگونه فعالیتی نداره و بعد از تولد است که این بخش بتدریج اونم نه اطلاعات، چون تا ماههایی در واقع باز چیدمان اطلاعات نیست یعنی نوزاد فکری نمیسازه و بتدریج بخشهایی شروع میکنن به کشف اطلاعاتی و در مراحل بعدی پردازش این اطلاعات آغاز میشه، یعنی در واقع با تشکیل نطفه خیلی از قسمتها بالقوه وجود داره ولی تا به فعل در بیاد طول میکشه خیلی طول میکشه.
- استاد! در مورد مسترهایی که یوگا کار میکنن، هم مستری دارن میکنن هم یوگا دارن کار میکنن، تا چه حد اینا میتونن باهم قاطی بشن و تا چه حد این در واقع نسبت به اون شرایطی که ما فعلا داریم این قضیه به صلاحمون هست، که بکنیم اصلاً؟ یا نکنیم؟
- استاد محمد علی طاهری: البته ما یوگا رو به عنوان یک ورزش در حاشیه کارمون میتونیم داشته باشیم، ولی به عنوان اینکه در خصوص با اون طی یک مراحلی بتونیم مدیتیشنهایی مثل چیزایی به این صورت بشیم خب طبیعتا برامون ایجاد مشکل میکنه و یا اینکه از اینجا قاطی اونجا بکنیم، به طوریکه افراد ممکنه فکر بکنند این مربوط به یوگاست که خب، اون شرط امانتداری از دست رفته، و خلاصۀ کلام تا حد امکان اینا با هم قاطی نشه مسلماً بهتره چون افرادی رو که ما باهاشون رو در رو میشیم ممکنه به خودی خود تشخیص ندن این از کدوم بخشه. مخصوصا اگر کسی بخواد هم یوگا درس بده هم عرفان کیهانی درس بده مسلماً، باصطلاح، یه تداخلهایی پیش میاد. مخصوصاً از شاگردها، یکدفعه میبینید که ضمن یک حرکت یوگا، در معرض مثلا ارتباط شعور کیهانی هم هستن و اینو به حساب اونجا میذارن. خب اونا نتیجه کاری میگیرن، اونا به یه چیزایی دست پیدا میکنن که ممکنه قاطی بشه، ولی اصل ماجرا، کارمای اصلی اون برای ماست، که اون شرط امانتداری رعایت نشده! و من خب خودم افراد زیادی دیدم که بهم ریخته شدن وحالا چقدر طول کشیده تا تونستیم مشکلاتشون رو حل و فصل کنیم! این مشکلات در یکی میبینید فوراً ظاهر میشه، در یکی ممکنه چند سال طول بکشه ظاهر بشه، و این دلیل نمیشه که اگر یه وقتی ما یکی رو دیدیم داره اینکار رو میکنه بگیم: خب بیا! داره انجام میده! این ممکنه شش ماه دیگه دچار مشکل بشه، ممکنه سه ماه دیگه، ممکنه یک سال دیگه! بنابراین ما اون اصلی رو که داریم «اصل وحدت راه»، راهها نباید با هم قاطی بشه چون پشت هر راهی، فلسفه خاص خودش خوابیده، و اون دیدگاههای خاص خودش هست. مثلا توی یه راه میبینید که به تناسخ اعتقاد داره، درست مثلا برعکس، توی راه ما که اصلاً اعتقاد نداره، در یک راه میبینید با موجودات غیرارگانیک دارن کار میکنن، در ما میبینید که داریم کاملا دفع میکنیم. بنابراین افراد وقتی میان اینا رو میخوان وارد بکنن، بدون توجه به مسأله، فکر میکنن که یه معجون میخوان درست کنن، و فکر میکنن که قبلا به فکر کسی نرسیده، درحالی که همه اینها تجربه شده، همه اینها طی سالها انجام شده و ما بهتره اون شرط امانتداری رو داشته باشیم و از درست کردن این معجونها خودداری بکنیم. ولی در حد ورزش هیچ مشکلی نیست، افراد میتونن هر جور ورزشی در حاشیه کارشون داشته باشن بدون اینکه با فلسفه اون ورزش بخوان برخوردی داشته باشن یا بخوان داخل مراحلی مثل انواع مدیتیشنها و ذکر و مانترا و اینها بشن.
- استاد! سؤال بعدی اینه که توی سرفصلهای ترم هشت ارتباط سلام رو داریم؟ یکی هم ارتباط لاتضادی داریم توی ترم هشت یا نه؟
- استاد محمد علی طاهری: بله، ببینید، اینها هست، خب؟ منتها بعضا میبینید که ادغامه، و باصطلاح، افراد میتونن اینها رو داشته باشن، اون بحث لا تضادی، درواقع یه تجربه کوچکی هست که ما در یه شرایطی قرار میگیریم که در واقع احساس می کنیم که هیچ نوع تضادی حاکم نیست برای لحظاتی برای حالا یک تایم خیلی محدودی. بعد که از ارتباط می آییم بیرون دوباره با تضاد سر وکار داریم. به اون مفهوم نیست که ما تضاد رو از دست میدیم، هیچ وقت ما تضاد رو از دست نمیدیم، فقط یه درکی است که اینکه تضادی باصطلاح نباشه چه جوریه؟
- بله! متشکرم!
- خواهش میکنم!
- استاد! درمورد جهانهای موازی یه توضیحی بفرمایین وهمچنین درمورد اینکه در همفازی کالبدی، چون یه عده از مسترامون، راجع به این قضیه اتفاق نظر، در واقع، ندارن. همفازی کالبدی رو یه عده از مسترامون فرمودن که فقط سر کلاس، ارتباطش هست که من بعدا از شما پرسیدم شما فرمودین که در بیرون هم مثلا تو خونشون هم میتونن که در ارتباط باشن!
- استاد محمد علی طاهری: بله! این بحث جهانهای موازی رو فکر میکنم که الان ازش بگذریم چون باز بحث مفصلیه و واقعا باید یه جوری یه بار حضورا یا براش شکل تهیه بکنیم که با استفاده از شکل و تصاویری، واقعا افراد رو متوجه قضیه بکنیم، چون اینطوری به صورت تلفنی یه خرده مشکله، اگه لطف بکنید اجازه بدید ببینیم که چه فکری براش بکنیم، حتی یک بحث آموزشی جداگانه ای رو براش تهیه بکنیم که در اون، از شکل و اینها استفاده بکنیم دوستان در جریان قرار بگیرن.
اما درمورد همفازی کالبدی، ما اگر سر کلاس هستیم که خب طبق معمول، چشمهای باز، داریم نگاه میکنیم و اون ماجراها رو، یک تیر و چند نشان، دنبال میکنیم. اما اگر در منزل هستیم، با چشم بسته. خب؟ چون اگه چشم باز باشه، با چیزای دیگه بخواهیم همفاز بشیم، اونوقت ممکنه که تداخلهایی رخ بده، ولی توی کلاس هیچ مشکلی نخواهد بود حفاظتهای لازم هست، خب؟ بیرون از کلاس با هیچ کسی، مخصوصا افراد و با اشیاء و غیره و اینها هیچ کدوم اینکار رو نکنیم، که مبادا تداخلی رخ بده، این مسأله رو داریم. پس هم در منزل هم در کلاس میتونیم این رو انجام بدیم، با همین شرطی که خدمتتون عرض کردم.
- استاد! با پایان نامه چطور؟ همفازی کالبدی، اون ارتباطی که با پایان نامه بچه ها دارن برقرار میکنن؟
- استاد محمد علی طاهری: بله! اون اصلاً، اون یه چیز دیگه ایه، اون در واقع یه ارتباط شعوریه، خب؟ الان که دیگه داریم با مسایل آشنا میشیم متوجه میشیم این ارتباط شعوری یه جا به اون صورته و یک جایی، نمیدونم با برگردون کردنه، نمیدونم جاهای مختلف چیزایی داریم، خب؟ و در واقع اونجا یک ارتباط شعوری ما با پایان نامه میگیریم کما اینکه، با کتابمون هم میتونیم همین کار رو داشته باشیم. با این کتاب حالا، میتونیم با چشم بسته، ببینیم چه جریانی رو جاری میکنه، خب؟ ببینیم این جریانی رو که مثلا دستمون بگیریم چشممون رو ببندیم، ببینیم که این، چه جریانی رو جاری میکنه؟ و درمورد پایان نامه همینطور، و حالا یه تستهایی داده بودیم، این تستها که مثلا فرض کنید که طرف ندونه، یعنی فرد ندونه داخل یه پاکتی چیه، ما اینو بذاریم داخل اون پاکت ببینیم ازش چی دریافت میکنن؛ حتی باهاش کار درمانی انجام بدیم، این البته فقط یه تسته ها! یعنی این به اون معنا نیست که ما بیاییم و جذب این مسأله بشیم، این فقط یه تسته که باهاش سر و کار داریم و برای اینکه، بهتر یه سری از مفاهیم رو در مورد بحثهای شعوری درک بکنیم این آزمونش رو ما داده بودیم. بله!
- استاد! دوستانمون در رابطه با اون اسکن ترم هشت، اسکن لاتضادی، اون باصطلاح اسکن مشخصی داره یا نداره؟ اونو تاکیداً میخواستن شما یک بار هم بفرمایید.
- استاد محمد علی طاهری: بله! میتونیم هم چیز داشته باشیم هم اینکه در ضمن یه سری ارتباطها مثل ارتباطهای بی نام، خب؟ ارتباطهای بی نامی که پیش میاد، میتونه توی اون هم اتفاق بیفته، و میتونه مشخصا هم، باز، باشه! مسأله ای نداره، خب؟
- ببخشید استاد! عرضمون این بود که توی جلسۀ چهار ترم هشت، یه ارتباط داشتیم فرموده بودین تقریبا لاتضادی، اسم مشخصی نداره، ولی جلسه ششم لازمان، لامکان، لاتضاد داریم ما!
- استاد محمد علی طاهری: [...] ما سر و کار پیدا کنیم به دلیل اینه که بیرون، حالا ما خودمون، چون ارتباط رو میگیریم درکش میکنیم، ولی بیرون وقتی میشنوند ارتباط لاتضادی و اینا، یه خرده قاطی میکنن، یجوری نمیتونن بفهمند، یا بعضا تمسخر میکنند. بنابراین ما زیاد نمیخواهیم با اسامی سر و کار پیدا بکنیم. همین که فقط ما تجربه بکنیم، زیاد با اسامی چیز نکنیم! مخصوصا اسامی وقتی میگیم: بی نام ارتباط بی نام، زیاد روی اسمش کار نداشته باشیم. اولا میخواهیم بدون اینکه افراد اسمش رو بدونن تجربه کنند ببینن چیه؟ ثانیا به همین دلیل که خدمتتون توضیح دادم نمیخواهیم زیاد با اسامی زیاد سر و کار پیدا بکنیم.
-درسته!
- استاد! یکی دیگه از سؤالامون اینه که آیا من معنوی جزو ملائک است یا جزو کارگزاران؟
- استاد محمد علی طاهری: ببینید ما! برای اینکه جزو ملزومات حرکته، خب؟ جزو زوجه و جزو ملزومات حرکته، اون بخشهایی که دارن به ما کمک میکنن که ما این تجارب رو کشف بکنیم مثل مثلا برنامه فطرت، مثل همین برنامه من معنوی، مثل برنامه روح مثل این چیزایی که هست، در واقع ملزومات این حرکته که آدم بتونه در این چرخه، اون تجارب رو کسب بکنه، یعنی اگر اینا نباشن، کسب اون تجارب ممکن نیست. خب؟ آره!
- استاد سؤال بعدی اینه که، بچه ها میگن که وقتی آدم رفت و به «الست بربکم» خواست جواب بده، اگه که جواب نداد، و دوباره وارد حلقه جهان دوقطبی شد اون ماجرا همون ماجرای تسلسل میشه؟
- استاد محمد علی طاهری: بله! بله!
- اون رو یه مقدار توضیح بدین بیزحمت!
- استاد محمد علی طاهری: بله! به هرحال ببینید، از این نظر که ما درجواب «الست»، «نه» گفته باشیم، البته «بله» رو گفتیم، چرا؟ چون در صفر ثانیه، بی نهایت بار، دور زدیم و بالاخره گفتیم! بنابراین همه گفتن. خب! اما به طور مجزا اگر در نظر بگیریم، وقتی که «نه» گفته بشه دوباره همون ماجرا، روز از نو روزی از نو، در یک سیکل تکرار میشه، دوباره بحث شجره پیش میاد، دوباره بحث تضاد پیش میاد و دوباره همۀ اون قضیه از نو تکرار میشه، خب؟ درواقع این چرخه، دوباره تکرار میشه!
- استاد! همون چرخه هست یا حلقه دیگری ساخته میشه؟
- استاد محمد علی طاهری: نه! در آن چرخه هیچ چیزی دوباره تکرار نمیشه! اون چرخه، چرخۀ جدید، دوباره برای خودش ماجرای جدیدی داره، اینطور نیست که همون چرخه تکرار بشه ما دوباره برگردیم تو همون! اون نیست! این زمین میدونید تا یه مدتی بعد از بین میره، این دیگه همچین زمینی نیست … ! دوباره باید یک ماجرایی … آیا دوباره زمین به همین شکله؟ به همین صورته؟ دوباره آیا ما به همین هیبت میاییم؟ یا هیبتمون تغییر میکنه فرق میکنه؟ «اون نقشمون» یکی است! ولی نکته اینه که مرکبها تفاوت خواهند کرد، و محلها، مکانها، اینا همه، تغییراتی بنیادی خواهد داشت، تغییرات اساسی خواهد داشت، چون میدونید که! تا صور اسرافیل و اینا همۀ این چیزها از بین میره، همۀ زمین و همه از بین میره! وقتی منظومه شمسی ازبین میره، خب پس طبیعتا وقتی ما دوباره بیاییم، دیگه این زمین نیست، باید زمین دیگری و زمینۀ دیگری و بستر حرکت دیگری باید آماده باشه!
- استاد! دانش کمال حلقه یی که طی کردیم و رسیدیم به «الست بربکم»، توی حلقۀ بعدی تأثیر داره؟ کل دانش کمالش؟
- استاد محمد علی طاهری: نخیر! دوباره روز از نو روزی از نو! دوباره ما بالقوه همه چی هستیم بالفعل نیستیم! دوباره «عَلَّمَ آدمَ الأسماءَ کُلَّها». این بالقوه است، باید بیاد به بالفعل تبدیل بشه، دوباره روز از نو روزی از نو، و ما چیزی یادمون نمیاد! خب؟ دوباره این چرخه در صفر ثانیه دیده میشه بالا، ولی ما تا دورش بزنیم، خب! برای ما خیلی مراحل رو در پیش خواهد داشت. دوباره لوح محفوظ! دوباره روز از نو روزی از نو!
- خدمت استاد سلام عرض کردم! ببخشید استاد! منظور من این هست از این سؤال که ببینم دوباره تولدی صورت میگیره؟ شروع تولدی جدید هست؟ یا همون مرکبی که فرمودین که جایگاهش عوض میشه، بعضیا به تناسخ اینو ربطش میدن!
- استاد محمد علی طاهری: اصلاً ارتباطی این مسأله به تناسخ نداره! الست میدونید تا اینجا چقدر فاصله داره! وچقدر مراحل طی شده تا ما اینجا اومدیم!؟ اصلاً ربطی به تناسخ نداره. تناسخ یعنی اینکه ما اینجا بمیریم و دوباره بیاییم یه جنینی رو انتخاب کنیم و یک نوزاد رو انتخاب کنیم بیاییم دوباره متولد بشیم. اصلاً اینطوری نیست! سیستمها که اینجوری نیست! ما باید بریم زندگی بعدی: لا مکان، بعد بریم لامکان و لازمان، بعد بریم مراحل بسیار طولانی طی بشه، بریم تا بالا، بعد دوباره از اونور برگشتیم پایین تا اینجا، کلی مراحل داره! اصلاً دیگه صحبت از تولد نیست اصلاً! صحبت از آدمه! دوباره آدم و دوباره بحث اینه که «إنّی جاعلٌ فی الارض خلیفۀ»، و دوباره بحث اساسیه! و با تناسخ اصلاً تفاوت بسیار فاحشی داره! متوجه شدین؟ تونستم برسونم؟
- بله استاد!
- استاد یه سؤال دیگه اینه که آیا نفوذ فرد زنده توی یه شخص دیگه ای اتفاق میفته؟ اگه که نفوذ انجام میگیره به چه شکلی و به چه صورتی انجام میگیره؟
- استاد محمد علی طاهری: بله این مسأله گزارش شده و عده یی ادعایش رو دارند! البته این نفوذ به عنوان همون در اختیار گرفتنِ باصطلاح افکار و اراده و مسائل دیگر اون طرفه! یعنی در واقع مثل مسخه در واقع! و این به عنوان اینکه یه نفر خودش حضور پیدا بکنه یعنی کالبد ذهنیش حضور پیدا بکنه در یکی، این یه مقداری نادره، ولی تو گزارشها هست! حالا در واقع دیگه چقدر باصطلاح، صحت داشته باشه، یا ایجاد یه توهمه که برای طرف ایجاد میکنن بیشتر! خب؟ بیشتر یه توهمه که برای فرد مقابل ایجاد میکنن که ما اونجا حضور داریم، این یه موضوع دیگه ایه! خب؟ ولی بیشتر همون مسخه، بیشتر ماجرای مسخ در بین هست.
- استاد! حالا به خانقاهها به عنوان یه مکان عمومی، تشعشع دفاعی داده میشه یا نه؟
- استاد محمد علی طاهری: به هرحال هر مکان عمومی، دیگه فرقی نمیکنه دیگه، حالا مساجد، نمیدونم! بیمارستانها، دبستانها، دبیرستانها، دانشگاهها، همه رو ما به عنوان اصل مکانهای عمومی میتونیم این کار رو انجام بدیم.
- سلام استاد! روزتون بخیر باشه! استاد! درمرحله یی که ما الان هستیم، خب معدل میگیریم حالا هفت میلیارد در اینجا انسانیم، با اون تعدادی که فوت کردند و اون تعدادی که هنوز به دنیا نیومدند حالا فرض میکنیم حدود صد میلیارد! آیا اون تعداد، همیشه توی همه مراحل ثابت بودند؟ یعنی از اون صفر قضیه همین مثلا صد میلیارد رو داشتیم؟ یعنی یه مسأله کیفیتیه یا اینکه به مرور بیشتر شده؟
- استاد محمد علی طاهری: این یه شکلی داره که در واقع یک مخروطیه، خب؟ یک مخروطیه، هر مرحله از زندگی ما مثل یک مخروط می مونه. مثلا فرض کنید که همین زندگی رو که ما روی کره زمین شروع کردیم از ابتدا یک نقطه بوده. یعنی در واقع ما که خب، هفت میلیارد که نبودیم که! حیات در قالب انسانی روی زمین شروع شده مگه ما چند نفر بودیم؟ درسته؟ روی زمین شروع شده، تعداد خیلی کمی بوده، این دوره نطفگی داره، دوره جنینی داشته، دوره نوزادی، بعد کودکی، نوجوانی، جوانی و میانسالی و کهنسالی. اینو داره. هرچی میاد جلوتر یه تغییراتی رو باصطلاح میکنه. ماقبلش هم همین بوده! نحوه اومدن هم همینه! یعنی درابتدا فرض کنید روی زمین مثلا ابتدا یک زوج تشکیل شده، خب؟ یه زوجی، حالا ماقبل نآندرتالها و انسانهای نخستینی که در حد حیوان بودند در اینجا شکل گرفته، فرض کنید ما یه زوج داشتیم و بعداً تکثیر پیدا کرده و بعد حالا اومده الان هفت میلیارده! خب؟ حالا بعداً چقدر میشه. نحوه اومدن از زندگی قبل به اینجا هم همینطوره. و بعد در واقع، مراحل قبل هم نحوۀ اومدنشون دوباره به اینجا، از میانسالی به میانسالی میاد، از جوانی به جوانی اینجا میاد، از نطفگی به نطفگی اینجا میاد. این خودش میشه یه کانال! یا در یک جهان موازی میبینید که ما که امروز در دوران میانسالی انسان اومدیم، در یک کانال دیگه، ما دوران مثلا فرض کنید نوجوانی هستیم! نوجوانیها رو ما تشکیل میدیم! در یک جهان موازیِ دیگه، میبینید ما کهنسالها رو تشکیل میدیم! در یکیش میبینید که نوزادها رو تشکیل میدیم! یعنی ما همه تجارب رو داریم در اصل! دقت فرمودین چطور شد؟
- استاد! الان اون کالبدهای ذهنی که نیومدن، آیا در مراحل اولیه هستن؟ یا مرحله قبلی هستن؟ یعنی هنوز تو اون مراحل قبلی الان دارن میان هنوز؟
- استاد محمد علی طاهری: مراحل قبلی اند دیگه! هنوز اینجا رو که تجربه نکردن که!
- یعنی همینجوری هی مدام داره از اون طرف میاد؟ یعنی جایی نمیرسیم که کالبد ذهن تموم بشه؟
- استاد محمد علی طاهری:… خب؟ حالا اون با بنیادشون می آیند اینجا؛ بنیاد، خودش میبینید که هیچ نوزادی مثل نوزاد دیگه نیست و اصلاً هم از این مسایل اینجا اطلاعات ندارن! فرق ما با بحث تناسخ در اینه؛ خب؟ در تناسخ، یه نوزاد که میاد، میگن قبلا اینجا رو تجربه کرده! ولی تو این موضوعی که ما داریم صحبت میکنیم نوزاد اینجا رو اصلاً تجربه نکرده! اصلاً نمیدونه اینجا چه خبره!
- پس استاد! به جایی میرسیم که کالبد ذهنها تموم بشن؟
- استاد محمد علی طاهری: ببینید! بحث این اتمام کالبد ذهنی، در واقع به گونه ای اینها برنامه هست و برنامه ریزی شده و در واقع اگر یک بخش هم بمونه، که می مونه قاعدتا! یعنی یه بخشی از ما، در واقع اصلاً این تجربه رو نمیکنه! اون هم جزو یکی از این چیزهاست. اون هم جزو یکی از این تجارب ماست، که اصلاً نیومد! و زمین نابود شد و از بین رفت، منظومه شمسی از بین رفت و این تجربۀ اینجا ناتموم موند! اونها یک راست می آیند تجربه لامکان. ما این تجربه رو هم داریم یعنی در واقع اجزایی خواهیم داشت که زمین رو تجربه نکردن! مثل همین نوزادی که تا به دنیا میاد میمیره. اون چه حکمی پیدا میکنه؟ خب؟ اون نوزاد اصلاً اینجا رو تجربه نکرده! ولی میره اونور، میره در لامکان، و از لامکان یه نگاهی میندازه، یه تجاربی رو از اون طرف نگاه میکنه و داره. ولی اینم جزو تجارب ما هست که اینجا رو عملا تجربه نکردیم! به صورت نگاهی که از اونور نگاه کردیم، ولی عملا تجربه اش نکردیم. درست شد؟ این هم یکی از تجارب ماست! چه در مورد گذشته چه در مورد اینجا و چه در مورد مراحل بعدی. این میتونه در واقع اتفاق بیفته. فاینال همۀ اینها در واقع در صور اسرافیل هست؛ در صور اسرافیل همه اونجا مصادف خواهد بود. همه اونجا هستن که دیگه، تفاوتی نمیکنه که کجا بودن، کی بودن، چی بودن!
- خیلی ممنون استاد! تا اینها رو حلاجی کنم طول میکشه!
- استاد محمد علی طاهری: بله بحث سنگینیه! اونم تلفنی ! امیدوارم تونسته باشم برسونم!
- استاد سؤال بعدیمون اینه که اونهایی که توی شبکه منفی هستن، ادعا میکنن که میتونن توی خواب، ما رو احضار بکنن واز ما یه سری اطلاعاتی بپرسن، حالا صحبت اینه که ما که توی خواب، توی ارتباط که نیستیم؛ حفاظهامون هست منتها توی خواب فعال هست؟ فعال نیست؟ اینها میتونن احضارمون بکنن؟ بکِشند …؟
- استاد محمد علی طاهری: ما اگر در خدمت شبکه(مثبت) باشیم، حین ماموریت باشیم، این کارها رو نمیتونن بکنن؛ برای همین هم ما اینقدر به امانتداری و رعایت اصول اصرار داریم! خب؟ که در واقع وقتی که ما محور وجودیمون، محور حرکتمون در خدمت شبکه مثبته. بنابراین هیچ کاری نمیتونن بکنن! ولی وقتی که متغیریم و اینور و اونور و … و بعد میخواهیم «منِ» خودمون رو جلال بدیم و میخواهیم «منِ» خودمون رو بزرگ کنیم اینها دیگه حین ماموریت به حساب نمی آییم! اون وقت این کارها رو که اینها با افراد عادی میتونن انجام بدهند و واقعاً هم انجام میدهند! انگار زنده دارن [احضار میکنن]، خب؟ یکی از این مباحثی هم که الان توی علوم غریبه هست احضار زنده است! یعنی کسی که زنده است، احضار خودش، حالا باصطلاح اونها، احضار کالبدش، و احضارهای مختلفی رو دارند! بنابراین ما لازمه که حتما این شرط امانتداری رو رعایت بکنیم تا در معرض این مسایل قرار نگیریم و نتونند روی ما این کارها رو بکنند.
- استاد! یه سؤال دیگه در مورد «اصلاح طبع نرم افزاری در بنیاد» در سایمنتولوژی، راجع به اونم یه توضیحی بفرمایین!
- استاد محمد علی طاهری: من الان یه اشاره ای کردم به بحث بنیاد. بنیاد رو ما از اونور میاریم، از قبل میاریم، خب؟ یعنی یک طبع نرم افزاری داریم! یک طبع سخت افزاری. طبع سخت افزاری اینجا شکل میگیره مربوط به فیزیک ماست، مربوط به جسم ماست! و وقتی یه نفر به دنیا میاد بعداً با توجه به هیکلش و فرمش میگن این تیپ مثلا دمویه؛ صفراویه؛ سوداویه؛ بلغمیه؛ یا تیپهایی که در هند تقسیم بندی میکنند: تیپهای کافا، واتا … یا تیپهایی که در روانشناسی تقسیم بندی میکنن در مورفولوژی به نام اندومورفی، مزومورفی، اکتومورفی! اینها از روی شکل و قیافۀ طرف مثلاً اگر یکی قد کشیده ای داره، مثلا میگن این مزومورفیه! یا مثلا اگر چهار ستونش پهنه و [...] اکتومورفیه! حالا به هرصورت اینها تیپ سخت افزاریه!
ولی اون چیزی که ما میگیم مربوط به رفتاره، مربوط به درونه! خب؟ اون تیپ نرم افزاری یکی از اجزای بنیاد هست! و اینی که میاد، نوزاد چه رفتاری داره، چه چیزهای اساسی درموردش هست مثلا سکون پذیره یا تحرک پذیر؟ میل طلب است یا مثلا برتری طلب یا نمیدونم عزلت طلب؟ یا همونجوری که گفتم سکون طلب است یا باصطلاح فعالیت طلب؟ نمیدونم چجور چیزی داره، اینها بنیادیه! و از همون ابتدا در نوزاد، اینها شکل غالب پیدا کرده! شکل غالبی داره! خب؟ مثلا شما میبینید یه نفر از همون بچگی نا آرامه! خب؟ بزرگ هم که میشه همونه، نه اینکه اصلاً تغییر نشه! ولی معمولا بنیاد افراد چون روی او کار نمیکنن ثابته! ولی ما میتونیم چیکار کنیم؟ ما میتونیم طبق تعریفهایی که داریم، بنیاد رو باصطلاح، روی آن اصلاحاتی انجام بدیم، به سمت تعادلی ببریم که تعریف میکنیم. خب؟ و اون رو تنظیم بکنیم، اونو به یه شکلی متعادلش بکنیم که از افراط و تفریط هایی در بیاد بیرون! خب؟ همونطور که مثلا در تیپهای کافا، واتا، پیتا در این دوشاکا در واقع اونها هم یه چیزی دارن که ما بیاییم اینو متعادل کنیم، خب؟ دیگه طرف باید حواسش باشه چی بخوره چی نخوره! همۀ ذهن فرد میشه چی بخوره چی نخوره! و تا اینکه اینو متعادل بکنه. ولی ما اینو هیچ وقت نمیگیم چی بخوریم چی نخوریم! چون اون افرادی که میخوان با خوردن در واقع به یک سری چیزهایی دست پیدا بکنن با خوردن، نخوردن! اینا همه ذهنیتشون دیگه میشه همین چی بخورن چی نخورن! مثلا خام گیاهخوارها مثلا گیاهخوارها؛ دیگه محور ذهنیش میشه این ماجرای خوردنه! آیا اینو خوردم؟ آیا اونو خوردم؟ و همش میشه اون مسأله! خب؟ ما این تضادها رو نرم افزاری تنظیم میکنیم و زیاد ذهنمون رو درگیر این نمیکنیم و در اختیار این مسأله نمیذاریم. درست شد؟ حالا همونطور که میدونید توی اصولی که در سایمنتولوژی و فرادرمانی داریم ما کارمون عمدتا نرم افزاریه یعنی باید یه کاری از درون انجام بدیم:
کاری ز درون جان تو میباید وز صرف شنیدن این گره نگشاید
ما باصطلاح تابع این نظر هستیم و حالا افراد که براشون این استارت خورده حتما گزارشهایی دارند. نمیدونم شما برخورد کردید یا نه؟ حتما گزارشهایی دارن و این گزارشها نشون میده یک تغییراتی درونی در باصطلاح رفتارهای اونها اتفاق افتاده، یه تعادلهایی ایجاد شده، خب؟ مثلا اگه خیلی سکون داشتند، خیلی ساکن بودند حالا یکدفعه میبینن میل به جابجایی درونشون ایجاد شده! یا اگه قبلا خیلی تحرک داشتند، خب؟ الان یه مقداری میل به سکون پیدا کردند؛ مثل همون بحث کارمندها و بحث اونهایی که دنبال کار تدارکات و کارهای پویا هستند؛ مثل رانندگی، مثل خلبانی، کارهایی که پویایی داره. مثلا با یه کارمندی که فقط پشت میز دوست داره بشینه، و این دو جور کاراکتر مختلفه.
- یکی هم استاد! این سؤال شده که، اونجا که میگن چرا تنها اومدی؟ برگرد با دیگران بیا بالا! اونجا کجاست؟ و طرف چگونه برمیگرده؟
- استاد محمد علی طاهری: ببینید! بحث اینجاست که الان فرضا توی بدن ما صد تریلیون سلول که هست، درسته هر سلولی داره کار خودشو میکنه! خب؟ ولی بدون ارتباط با دیگران معنا داره؟ ولی اگر از خود سلول بپرسین، ممکنه فقط خودشو ببینه! خب؟ یه سلول ناآگاه- مثاله البته! سلول که ناآگاهه، خودش هم شاید ندونه- و یک سلول ناآگاه فکر میکنه که فقط خودشه! الان یه آدم ناآگاه فکر میکنه که فقط خودشه؛ نمیدونه که یه پیکرۀ واحده یی هست! حالا اگه شما بیفتی مثل اینه که من افتادم! و یه جامعه یی که یه معتاد پیدا میکنه همه باید ضررش رو بدهند همه باید تاوانش رو بدهند! درسته؟ و بالعکس وقتی که مثلا یک نویسندۀ خوب توی یه جامعه یی پیدا میشه، یه شاعر خوب پیدا میشه مثلا حافظ که پیدا شده هممون داریم لذت میبریم! درسته؟ یعنی منافع وجودش، خب؟ به همه رسیده. خب؟ برای همین هم، توی بحث ولایت و بحث ولی، میگیم مثلا اینکه امیرالمومنین (ع) پیدا شده، همه بشریت داره ازش چی میکنه؟ بهره میبره و بهره برده! و گل سرسبد خلقت و اینها رو که میگیم از این زاویه است! خب؟ و یه ابن ملجم هم که پیدا شده، خب، باصطلاح، باعث سرافکندگیِ در واقع همۀ بشریته، خب؟ که یه خداپرست نادانی هم وجود داشته! و در واقع اینجوریه! هر نفری میتونه افتخار بشریت باشه! میتونه باعث سرافکندگی بشریت باشه! و در واقع اگر یکی سقوط کنه بقیه هم باید جبرانش رو باصطلاح داشته باشن! بنابراین اینجا توی بحث نجات، این نیست که من فقط خودمو بسازم! خب؟ من خودمو میسازم باید مراقب باشم شما هم سقوط نکنین! که نه تنها سقوط نکنین بلکه اگه چیزی میدونم به شما هم بدم! شما هم همینطور! این نیست که فقط شما خودتو باصطلاح، دستتو بذاری روی کلاه خودت، بگی من چی کار دارم! من که خودم الان بلدم! خب؟ « کُلُّکُم راعٍ وکُلُّکُم مسؤولٌ»! و درواقع، اینجوری نیست! مثل همون می مونه که بگیم منکه شکمم سیره، منکه بلدم، منکه درسمو خوندم، منکه…، خب بقیه چی میشن؟ بقیه هم یه حقی دارن که به گردن ما میفته! و در قالب زکات، الان ما باید زکاتمون رو بپردازیم، زکات آگاهی! خب؟ اینجوریه که هیچ کسی نمیتونه بکشه کنار! خب؟ حالا یک موقع در مورد ماله، میگیم: بیا آقا، من این پول رو دادم! ولی یک مواقعی درمورد آگاهی است! درمورد اون زکات خلقته! زکات علمه! زکات هوشه! زکات سواده! و این زکات آگاهی همینکه من، شما آگاه شدیم نسبت به دیگران مسؤولیت پیدا میکنیم که خب، اونها رو هم آگاه بکنیم. لذت بردیم بذاریم اونها هم لذت ببرن از این آگاهی! اگه خودمون بهره بردیم اونها هم بهره ببرن! اگر بگیم که: خب منکه لذت بردم دیگه حالا به من چه مربوط؟ این قضیه برامون کارمایی خواهد داشت! و باصطلاح اینه که پی نبردیم که ما سلول یک پیکره ایم! و در هر پیکره ببینید یک سلول خراب بشه، یک سلول سرطانی بشه، همه رو به خطر میندازه. درسته؟ یه نفر در یک جامعه یی معتاد بشه همه رو به خطر میندازه! قبوله؟ خب، بنابراین اینطوری هست که یک سلول باید بگه: خب من خودم که دارم چیز میکنم حالا در رابطه با بقیۀ بدن چه نقشی دارم؟ و باید خودش رو با بقیۀ بدن همفاز کنه! همراه کنه! وگرنه اگه تکثیرش بیشتر بشه میشه سرطانی! اگه تکثیرش کمتر بشه میشه تحلیل رفتن! و کل رو به خطر میندازه. بنابراین ما باید با کلّمون در چی باشیم؟ در ارتباط باشیم و همفاز باشیم! خب؟
-استاد! یه سؤالی هست که بچه ها نوشتند که چرا نمیشه حلقه یی مثل «اصلاح طبع نرم افزاری» رو برای بچه های کوچیک اعلام کرد؟ اونهایی که هنوز بچه اند و از همون بچگی باصطلاح، راحت میتونند خوب پرورش پیدا بکنن؟
- استاد محمد علی طاهری: خیلی از مسایل هست که مربوط به سیر و سلوک میشه یعنی مربوط به انتخاب میشه! شما انتخاب کردید که اصلاح کنید، خب؟ اگر هر بچه یی به دنیا بیاد، در دم اینش اصلاح بشه اونش اصلاح بشه، که این اصلاً ارزش نداره! این فاقد ارزشه! خب؟ ارزش در اینه که این بچه بزرگ بشه، خودش انتخاب کنه که مثلا فرادرمانگر بشه. حالا بعضیها در مورد فرادرمانی میگن مثلا به این بچه میگن لایۀ محافظ بدهیم، فلان کنیم بهمان کنیم! این ارزش نداره! ارزش در اینه که بزرگ بشه، یا مسخره بکنه یا انتخاب بکنه بگه میخوام! و خودش در واقع طالب باشه! «طالب بودن و طلب» خودش یکی از مهمترین وادیهاست! و هدف این نیست که هر نوزادی که به دنیا اومد، در دم تواناییهاش میزون بشه و بیاد، دیگه هیچ اشکالی نباشه. خب! اگه اینجوری بود که خود خدا این کار رو از همون ابتدا توی طرحش قرار میداد و ما مثل ملائکه نه خطایی میکردیم نه مشکلی داشتیم هیچ چی! این به درد نمیخوره که! خب؟
شاهد که سرکشی نکند دلفریب نیست فهـم سخـن به مردم دانا گذاشتیم
و این مسأله ما اینه که ما از دل این مثبت و منفی انتخاب کنیم! خودمون انتخاب کنیم، اونم باید بزرگ بشه، ببینه بنیاد چیه؟ بعد تصمیم میگیره! شاید اصلاً نخواد بنیادش رو عوض کنه! ما چیکار داریم؟ ما حق این رو نداریم که بخواهیم در اونها دست ببریم! اونها باید خودشون انتخاب بکنند! فقط ما کمکشون میکنیم تا اون مرحله. یعنی مریض میشن باهاشون کار میکنیم درمان میشن، سواد بهشون میدیم، رسیدگی بهشون میکنیم، ما اینکارها رو انجام میدیم ولی هیچ موقع درمورد مسائل اعتقادیشون، مسائل دیگه، دخالت مؤثری نمیکنیم تا خودشون انتخاب کنند! در غیر اینصورت همه چیشون میشه ارثی! و میشه در واقع تحمیلی! و اینطوری میشه؛ در نتیجه اونها هم نه خودشون فهمیدن و نه در واقع به ثمری میرسه! ولی وقتی بدونن با [...] انتخاب کنن به تفکر واداشته میشن! و توی این تفکر به یه چیزهایی دست پیدا میکنن.
-درسته! بله! دقیقا!
استاد در مورد «قل اعوذ برب الناس، ملک الناس، اله الناس»، خب؟ این به چه شکلی در ناظر دوم، بودنش، در واقع مشخص میشه؟ اینها، یعنی این سه تا، الان ناظر دوم اند؟
- استاد محمد علی طاهری: ببینید نه! بالا عالم «کثرت در وحدت» است یعنی در واقع یکتا هستند! درسته تفکیک پذیره! مثلا ما در عالم بالا همۀ اجزایی که میگیم، اونجا که تضاد نیست که! خب؟ تضاد نیست درنتیجه «کثرت در وحدت» است! ما میگیم سه تا اما در واقع در وحدته! خب؟ جدایی پذیر نیست. اگر جداش بکنیم میشه «کثرت». خب؟ و بالا کثرتپذیر نیست. عالم لاتضادیه! عالم تکقطبی، تضاد درش نیست! ولی تفکیک به اسم است یعنی بالقوه است ولی بالفعل نیست! بالفعل در وحدت هستند، خب؟ ناظر دوم ما هستیم که جدا شدیم، خب؟ برای اونها لازمانه و در صفر ثانیه، بینهایت بار، میلیاردها بار، دور زدن ما رو در صفر ثانیه نگاه کردند! ولی ما، خب؟ برامون ابعاد حاکمه. خب! حالا منظورتون رو باز اگر بفرمایید من باز ادامه میدم.
- استاد راجع به ملک هم، ملک الناس، یه توضیحی بفرمایین؛ نقش «ملِک» رو اونجا یه بار بفرمایید.
- استاد محمد علی طاهری: اونو اجازه بفرمایین چون اینها از مباحث ترم نهمون هست بحث مفصل «جهان تکقطبی»، «عناصر عالم تکقطبی»، و این ماجراها، و «عوالم بالاتر»، اینا جزو مباحث ترم نه(9) است. من الان هر توضیحی بدهم مخصوصا تلفنی، ممکنه اون دین مطلب ادا نشه، و باز در واقع منجر به یک سوء برداشتی بشه. یا اون اطلاعات لازم رو نتونم برسونم. اگه اجازه بدین اینا رو باز بعدا میتونیم راجع بهش صحبت بکنیم.
-چشم! استاد! وقت دارین ادامه بدیم یا نه؟
- استاد محمد علی طاهری: در خدمتم! در خدمتم!
استاد! یه سؤالی هست در رابطه با اینکه مسترهایی که در واقع یه مدت از مستریشون گذشته و الان قضیۀ اون مالی ماجرا خیلی شفافتر شده براشون، تشعشعی که اونوقت سرکلاس هست و تشعشعی که به اون شکل به شاگردها منتقل میشه در این رابطه یه سری توضیح بدین و همچنین در مورد اون مسترهایی که هنوز آلودگیهاشون برطرف نشده و ممکنه خودشون سر کلاس حالشون بد بشه هم یه توضیحی در اون مورد هم بفرمایید بیزحمت.
- استاد محمد علی طاهری: بله! عرض کنم خدمت دوستان عزیز که مسائل مالی یک واقعیته که جزو لاینفک هر حرکتیه و شما هر حرکتی بخواهید بکنید بحث مالی اون حتما مطرح هست. یه جایی میخواهید داشته باشید، چهار تا صندلی میخواهید بذارید، یه دستگاه پروژکشن میخواهین بذارید از رکوردر آن، از فیلمبرداریش، از پرسنل، همه اینها بحث مالی رو میطلبه. از همه مهمتر اینه که در جریان ما، یکی از مهمترین سؤالهایی که پیش میاد اینه که: شما بودجه تون از کجا تامین میشه؟ خب؟ یعنی اینو شما بدونید که مهمترین سؤالی که برای جریاناتی مثل جریان ما پیش میاد اینه که: شما بودجه تون از کجاست؟ و اگر توی این جریان ما پولی رد و بدل نشه میریم زیر یک سؤال بسیار بزرگی و اتهامات بسیار بزرگی کما اینکه شما در روزنامه ها دیدین وخوندین که: بله! اینا براشون پول از اینجا میاد! ازونجا میاد! و خب، یه مسأله کذبی که خب واقعیت نداره. بنابراین، این مسأله حتما باید باصطلاح درهمین قالب و فرم که حتما شهریه، حتما! حتما! حتما! دریافت بشه. حتما فرمهای مربوطه پر بشه که بعدا افراد میگن که: بله! ما رو به زور بردن! کی به زور برده؟! این عکست! این فرمت! این نمیدونم چی! همه اینها. حالا کسایی که میخوان بیان نفوذ کنن و ماجرا درست کنن! نه اینکه افرادی خب مثل شماها و افراد معمولی که این حرفها نیست یه تحقیقی میکنن میان. ولی افرادی هستن که نفوذی! و میخوان بیایند و حالا ماجراهایی درست کنن. بنابراین حتما سلسله مراتبِ چی باید باشه! کپی بدهند، فرم پر کنند، عکس بدهند، امضا کنند؛ همه این چیزها باید باشه! ولی اینها وسیله است یعنی شهریه یه فیلتره که اولا این مسأله رو پوشش بده. ثانیا در واقع از ورود سیاهی لشکر جلوگیری بکنه و افرادی که فقط میخوان بیایند توی این جمع، خرابکاری کنند، خب؟ بیایند توی این جمع قرار بگیرند. ما الان این مشکل رو داشتیم! که افرادی نفوذی اومدن، کارت [...] گرفتن، تا مقاطع بالاتر گذروندن، حالا اینور اونور میرن، میگن که: بله! ما جزو این گروه هستیم، و ال، بل و خرابکاری میکنن یا به اسم مجموعه حرفهایی میزنن که اون حرفها میپیچه و بعد باز دوباره برای ما مشکلسازی میکنه. بنابراین این موضوع شهریه، یه فیلتره که باز از ورود افراد البته اونهایی که خرابکاری میکنند میایند شهریه رو هم میدند همۀ اینها رو هم میدند ولی سیاهی لشکری که میخواد بیاد بشینه وقتشو اونجا بگذرونه ببینه شما چی میگید حالا! باید با همین فیلترینگ بدونه که اینجا میخواد بیاد باید شهریه بده! باید وقت بذاره! باید چیکار بکنه! همۀ اینها رو باید بدونه.
اما از اینور قضیه برای ما بعد از یه مدتی نباید باعث بشه که ما حالا یه پولی که گرفتیم یکدفعه، دیگه به صورت بیزینس به اینکار نگاه بکنیم! ما واقعا در مقابل تک تک افراد مسؤولیم! و باید اونها رو ساپورت کنیم! حالا بگذریم که یه شرایطی پیش اومده که حالا خود ما رو در رویی هامون مشکل شده، ولی خب اگه اینجوری نبود ما خودمون رو کماکان مسؤول میدونیم در برابر تک تک افراد، پاسخگویی به سؤالاتشون، مسائلشون و همۀ این قضیه. این نباید بصورت بیزینس دربیاد! چون قبل از اینکه بیزینس باشه، یه کار معرفتیه! اینو نباید فراموش بکنیم! چون اگر فراموش کنیم بتدریج در رفتار و مسائل ما تأثیر میذاره، خب؟ ما اونجا که میریم پایین کلاس قرار میگیریم، دیگه هیچ چی یادمون نمیاد که شهریه چیه؟ نمیدونم پول چیه؟ همه اینا رو یادمون میره، فقط معرفتش باقی می مونه! خب؟ ولی وقتی اینور قضیه میاییم خب همه اون مسائل سر جای خودشه، پول سر جای خودشه، اجاره باید بدیم، باید هزینه بکنیم، نمیدونم چه پولهایی باید بدیم، خب شاید در ظاهر اینها چیز نشه! یکی وقتی از در وارد میشه [.......] حساب بقیه اون مسائل رو نکنه! بنابراین، ما این مطلب رو باید داشته باشیم که کار ما کار معرفتیه. پول فقط اون رو روغنکاری میکنه، اهداف رو پیش میبره، خب؟ و بنابراین اگر قرار باشه که ما بعد از یه مدتی به صورت کار و کاسبی بهش نگاه بکنیم مسلما کیفیت رو خراب میکنه.
- خب، استاد! یه سؤال دیگه راجع به تعدد زوجات هست … که توی سورۀ «نساء» اومده! این باعث خیلی تضادها شده علی الخصوص بین خانمها! میگه چهار تا میتونه بگیره!
- استاد محمد علی طاهری: خب! توضیح بدم خدمتتون؟ حالا من البته نظر شخصیمو میگم، این یه کار کارشناسی است و باید کارشناسهای دینی جواب بدهند ولی من یه جوابی خودم میدم که یه خرده آرامبخش باشه! این در واقع بحث تعدد زوجات مال دورۀ برده داری بوده! یعنی زمانی که این مسأله مطرح شده، در دنیای اون روز، خرید و فروش کنیز و غلام امری خیلی خیلی خیلی عادی بوده و هر روز میبردن سر بازار، کسانی که تجارت برده وکنیز میکردن و اینا، از بلاد مختلف، کنیزها و وغلامها و برده هایی رو میاوردن در محل و حراج میکردن. خب به بالاترین قیمت میفروختند وکسی که میخرید میتونست اون برده رو بکشه، اون کنیز رو بکشه یا نگه داره یا هر چی دیگه! مالکش به حساب میومد. اربابش، یعنی ربّش به حساب میومد. وقتی اربابش به حساب میومده مالک تام الاختیارش بوده! و این مسأله قبل از اسلام که هیچ حساب و کتابی براش نبوده. تا اینکه این اتفاق مهم میفته! و میاد تحت یه قانونی قرار میگیره که خب اینجورهام نیست و باصطلاح بحث محرم و نامحرم مطرح میشه و تعدد زوجات که در اونجا صحبت میشه، تعداد پیدا میکنه! یعنی قبلا نامحدود بود، یک مرحله میاد تعداد پیدا میکنه. بعد تازه آخرین تعداد میگه: «اگر میتونید عدالت رو رعایت کنید»! این شرطی که اینجا وجود داره مسلما هیچ کس بین چهار تا همسر نمیتونه عدالت رو برقرار کنه! هیچ کس نمیتونه! خب؟ و بعد با توجه به اینکه قبلا میتونستن کنیز رو بکشند و هر کاری باصطلاح بخواهند انجام بدهند، اونجا که میاد در یه قالبی میگه: «… فعِظوهنَّ واهجُروهنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ» و اینها اونجا صحبت میشه، این دیگه خیلی در واقع قانونمندتر میشه! میگه ابتدا نصیحت کنید بعد اینکار رو بکنید یک مراحل و قانونمندی هایی پیدا میکنه. این یه مسأله بود و یه مسألۀ دیگه اینکه ضرورتهایی هم در واقع اتفاق میفتاده یعنی جنگهایی رخ میداده و به این جنگها مردها میرفتند، خب؟ صد نفر میرفتند بیست نفر برمیگشتند! و از اونجا به بعد خانواده های این افراد، بی سرپرست میشدند! یعنی دیگه نان آوری نداشت و این کار جنبۀ سرپرستی داشته! نه جنبه های دیگری که ممکنه مد نظرتون باشه. این جنبۀ سرپرستی داشته و یک کار ثوابی به حساب میومده. منتها برای اینکه مسائل محرم و نامحرمیش رو، مسائل پدرخواندگی و اینجور قضایا در واقع حل میشده و اون فرزندان، احساس نمیکردند که یه کسی داره نونشون رو میده و غریبه است و اینها، این پدرخواندگی و این ماجراها میومده این مسائل روانی قضیه رو حل میکرده و مسائل شرعیش رو درست میکرده! و در واقع یک پوششی برای این مسأله ایجاد میکرده. خب حالا دیگه اینها با مرور زمان باصطلاح عوض شدن شرایط، مسائل مختلف، میاد روی دیدگاههای دیگری باصطلاح و روشن شدن موضوع و اینجور چیزها رو داره! و خصوصا الان هم دوباره مثلا میبینید که یک عدم توازنی در دنیا باز وجود داره! باز مثلا فرض کنید که تعداد آقایون و تعداد خانمها! و بحث معضلی که در آیندۀ نزدیکی در پیش هست! و اینکه یک تحقیق علمیه که توی دانشگاه صحبت کردیم که کروموزومها همینجوری رو به کاهشه، از 2500 به 50 رسیده! و حالا آمارهای علمی مختلفه که تا چند سال دیگه نسل آقایون منقرض میشه! مژده به خانمهای محترم! اینکه فقط خودتون می مونین! و اینکه گفتیم خانمها کار رو تموم میکنن؟!
-همینه؟
- استاد محمد علی طاهری: بله! گفتیم آقایون شروع کردند خانمها تموم میکنن! خانمها تموم میکنن! حالا ویژه نامۀ بعدی هم اتفاقا راجع به بحث بارداری شعوری و بحث همین قضیه است که نسل آقایون رو به انقراضه! حالا یا متاسفانه یا خوشبختانه! حالا نمیدونم هر کدومو شما مورد نظر قرار بدین! اینکه حالا این مژده رو خدمتتون داده باشم. به هر صورت اینها مسائل دیگری رو پیش میاره و بحث سرنوشت قوم عاد و ثمود و اینها در واقع یه همچین ماجراهایی بوده! خب؟ و حالا بحثهای زیادی و بحثهای باصطلاح خاصی که در خصوص همجنسگرایی، درخصوص این ماجرا که همۀ اینها به هم مربوط میشه. و حالا انشاالله اینا رو هم باز میکنیم. در هر صورت این مسأله رو نباید اینجوری بهش نگاه بکنیم! و در اصلش هم این بوده که اگر رضایت باشه! اگرعدالت باشه! که اگر نمیدونم چی باشه! با همۀ این «اگر»هاست و تازه اون هم بستگی به شرایط و موقعیتهایی داشته که اون موقع به اون صورت بوده، الان هم به یه صورت دیگر! و در آینده هم به یه شکل دیگری خواهد بود! به هر صورت مسأله رو باید اینطوری نگاه کرد و ذهنمون رو حالا درگیر یه همچین تضادهایی نگذاریم بشه چون حتما این مسائلی هم هست که جامعه نمیدونه! و چون نمیدونه دچار تضادهایی میشه ولی فعلا شما یه مقداری این تضاد رو کنترل بکنید، خب؟ نذارید انرژی ذهنیتون هدر بره تا انشاالله سر موقع خودش با یه سری اطلاعات کمک بکنه که بدونیم که مسأله از چه قراره.
- استاد! یکی هم در مورد شروع ترم نه(9) و ترم دفاعی بچه ها سؤال میپرسن. الان ترم دفاعی متقاضیش زیاده، خیلیها تو صف اند.
- استاد محمد علی طاهری: بله! درمورد ترم نه(9) که ما به فکر هستیم که حالا چندین چیز رو داریم دنبال میکنیم چندین روش رو داریم دنبال میکنیم چندین قضیه رو؛ از آموزش راه دور، اینترنتی و اینها تا به هر صورت، دیگه الان دوستان دارند بررسی میکنن، مطالعه میکنیم، ببینیم انشاالله چی کار بکنیم؟! این یک موضوعه.
در خصوص تشعشع دفاعی با سیستم جدید و حالا البته کتابش هم آماده شده تقریباً اگه بتونیم چاپ کنیم، ولی به هر حال با اطلاعات! با مقررات جدید! خب؟ حالا شرایط جدید! از جمله اخذ رضایتنامه و همچنین اینکه زیر 18 سال تو کلاس نیایند. توجه میکنین؟ و رضایتنامه که بدونن بیرونریزی داره، بدونن اینطوریه و همۀ مسائل رو بدونن و با تعاریف جدید و اینکه مربی هم متعهد باشه! خب الان مثلا ما میشنویم در کلاس یه دورۀ فرادرمانی یدفعه مربی شروع میکنه راجع به ویروس غیرارگانیک توضیح دادن! حالا درحالی که افراد تازه اومدن اصلاً نمیدونن این ماجراها چیه! یعنی یجوری قاطی شده، اینها جدا بشه، تفکیک بشه و انشاالله بزودی با سیستم جدید دوباره کلاسها رو آغاز بکنند. خب؟ یه موضوع دیگه اینکه توقفش هم باعث میشه که افراد قدر بدونند! توجه میکنید؟ افراد قدر بدونن که واقعا این مسائل چقدر کمک میکنه! چون وقتی هست، ممکنه یه عده یی غرغر کنند! البته اینا دیگه اقلیته، یه عده یی همش غرغر کنن! نمیدونم چی کنن وقتی که قطع میشه اون موقع یه مدتی قدرش رو میدونند! مثلا همین مدارک دانشگاه تهران تا همین اخیرا که بود در واقع سفارش میکردیم بگیرید! بگیرید! این به دردتون میخوره! حالا تموم شد! حالا که تموم شده همه دارن یورش میبرن که پس ما چی؟ پس ماچی؟ همون موقع که ما داشتیم براتون سفارش میکردیم چرا اقدام نکردین؟ ما در واقع اینطوری هستیم! وقتی قطع میشه دنبالشیم! وقتی هست اصلاً کسی محل نمیذاره! خب؟ اینه که یک موقعیتهایی هست ما بیشتر از یه حدی نمیتونیم سفارش بکنیم! در این خصوص هم انشاالله بزودی! بزودی! با یک حالا توقف کوتاهی ما این جزوات و اینا رو آماده میکنیم حالا با یه اصول درسی مدون، درست حسابی، افراد هر کی از خودش یه چیزی نگه! خیلی از مشکلات همینه! که ممکنه بعضی از مربیان، که تعدادشون اندکه، خیلی اندکه، که شروع کنند به در واقع تغییر متن حالا، درجهت اینکه یه خودی نشون داده باشن! یه منی نشون داده باشن! انشالله با یه متن درسی که همه یکسان باشه و یک شرایطی انشالله بزودی آغاز میشه.
- انشالله!
- استاد یکی هم در مورد اون مسترهایی که مستری مثلا ترم هفت و هشت هم دارن اما هنوز آلودگیهاشون مونده! خب اینا چکار بکنن؟ اشکال کار از کجاست؟
- استاد محمد علی طاهری: چیشون مونده؟
- هنوز آلودگیهاشون مونده! خب؟ سر کلاس هم مثلا حالشون بد میشه.
- استاد محمد علی طاهری: در این خصوص ببینید! یک مسأله است که خب، باصطلاح این افراد اولا خب! داریم کسانی که هنوز خودشون مشکل دارند ولی دارن با کلاس میایند جلو. خب؟ کلاس هم متوجه میشه که خب خود مربی هم بیرون ریزی داره و چون درس رو داره میگیره متوجه میشه که این یک امر طبیعی است و کنار میاد. اما اگر خیلی خیلی خیلی حالش بد میشه فرض کنید نمیدونم مثلا کلاس به هم میخوره خب باید قاعدتا صبر کنن تا این بیرونریزیها تموم بشه! اگر وضع غیرعادیه و باعث به هم خوردن کلاس میشه طبیعتا باید دست نگه دارن تا حالشون خوب بشه و بعد بتونند ادامه بدهند.
- سلام استاد خسته نباشید! استاد این سؤال من بود. من یه مقدار آلودگی هام به صورت آلودگی بینشیه، خب؟ من یه سری مراحل عرفانی رو قبلا رفتم و الان این آلودگیهای بینشی در من وجود داره هنوز و من واهمه ام از اینه که اگه کلاسها رو برگزار بکنم نتونم این امانتداری رو به جا بیارم و مفاهیم رو درست منتقل بکنم! راجع به این میخواستم اگه ممکنه توضیح بدید.
- استاد محمد علی طاهری: بله ببینید! این مسأله اینه که فقط یک مسأله است این آلودگیشون و امانتداریشون به هم ربطی نداره فقط این مسأله است که اگه حالشون به هم بخوره، توی کلاس به هم بخوره انعکاس بدی نداشته باشه! یعنی در حدی نباشه که کلاس به هم بخوره عملا! خب؟ در غیر این صورت همه چیز خوبه و هیچ مشکلی نداره و میتونه انجام بشه. حالا خیلی از مربیان در یه حد قابل قبولی، بیرونریزی هنوز دارن! ولی کلاسشون رو هم دارن، هیچ مشکلی نیست!
- درسته! ممنون!
درخواست: استاد! عیدی!
- استاد محمد علی طاهری: خب دوستان میتونن یه ارتباطی الان برقرار بکنند و انشالله که ثمر خوبی داشته باشه و به هر حال از اون فیض الهی مستفیذ بشوند! اگر امری باشه باز من در خدمتم!
- سلامت باشین! استاد خیلی ممنون که وقتتونو به ما دادین! دوستامون همه دارن سلام میرسونن بهتون!
- استاد محمد علی طاهری: خیلی ممنون و متشکرم، منم به هر صورت برای همۀ دوستان آرزوی توفیق الهی دارم، از یکایک دوستان خداحافظی میکنم، انشالله که پاینده باشید!
نوشته شده توسط «راه کمال»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر