به نام بي نام دوست
دفاعيه جمعي از دوستداران استاد دکتر محمد علي طاهري
و شاگردانشان از استاد محمد علي طاهري
بسم الله الرحمن الرحيم
«بشنويد اي دوستان اين داستان»
«خود حقيقت نقد حال ماست آن»
«نقد حال خويش را گر پي بريم»
«هم ز دنيا هم ز عقبا بر خوريم»
بار الها، افسوس که بعضي از بندگانت به چه آساني تو و مردان تو را به مشتي خاکستر بي ارزش مي فروشند که در نهايت هيچ ثمري برايشان نخواهد داشت مگر اينکه آن خاکستر را بر سر بريزند و به گمراهي خود گواهي دهند، اما چه سود از اينکه در زماني که بايد بيدار باشند در خوابي عميق فرو رفته اند، گويي که چشمانشان حقيقت را نمي بينند، دلهايشان به سردي مبتلا و اين آيه مصداق حالشان شده است:
« وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ »
« و [ما] فرا روى آنها سدى و پشت سرشان سدّى نهاده و پرده اى بر [چشمان] آنان فرو گسترده ايم در نتيجه نمي توانند ببينند. »
" سوره يس آيه ي 9 "
بدون شک همينطور شده است و اگر نه حتي کمي بصيرت هم براي تشخيص حق از باطل کافي است که ببينند چه کساني در زندان هستند و چه کساني آزاده؟ ! آيا زندان همان فضاي محدودي است که آنطرف ميله هاست؟ آيا زنداني همان شخص است که در حصار اين ميله ها قرار دارد؟
به هيچ وجه اينطور نيست، زندان حقيقي قدرت محبوس کردن مردان خدا را ندارد، مرداني که افتخارشان اين است که پيرو جوانمرداني همچون علي (ع) هستند که مي فرمايد:
« خدايا، درهاي نعمت بر من گشودي که زبان به مدح غير تو نگشايم »
"خطبه 91 "
زماني که استاد استادمان علي (ع) است نبايد انتظاري داشته باشيم که ايشان براي جلب نظر شما انسانهاي پست، به مدح و ستايش اتان بپردازد و همين باعث شده است که پا روي حق گذاشته و او را در زندان کنيد، غافل از اينکه زنداني شما هستيد نه ايشان، زيرا که زندان حقيقي بيايان ضلالت است که در آن به دنبال سراب ها هستيد، اما چه کسي را ديده ايد که به سراب برسد؟
آيا از تاريخ عبرت نمي گيريد که انسانهايي همچون شما را به باد فراموشي سپرده است و تنها آناني را به نيکي ياد مي کنند که براي خدا و خلق خدا زندگي کرده اند؟
چرا به توصيه قرآن عمل نمي کنيد که مي گويد در زمين سير کنيد و از عاقبت پيشينيان عبرت بگيريد؟
قاتلان منصور بن حلاج، عين القضات همداني و ... کجا هستند؟ هيچ نامي از آنها به جا نمانده است، مطمئن باشيد که از شما نيز نامي نخواهد ماند؛ ولي نام استاد محمد علي طاهري در کنار مولانا، حافظ، منصور و ... زنده خواهد ماند.
اگر با ديده ي حق بين به استاد بنگريم تمام اعمال و رفتار ايشان را با قرآن و سنت همسو مي بينيم. در ع.ر.ف.ا.ن اسلامي که ريشه ي اصلي ع.ر.ف.ا.ن حلقه است اخلاق جايگاه وسيعي دارد و بنا بر نظريه مرحوم علامه ي طباطبايي (ره) بايد هاي اخلاقي در همه ي مکان ها و زمان ها ثابت، پايدار و امري حقيقي و تکويني است و مي توان انسان عارف را مطابق با چنين معياري شناخت. شرح مختصري از اين نظريه به قرار زير است:
"مفاهيم اخلاقي ناشي از روابط عيني و حقيقي بين افعال اختياري انسان و نتايج حاصل از آنهاست. در واقع از رابطه ي علّي و معلولي بين آن دو انتزاع مي شوند. اين رابطه، حقيقي و مستقل از علم، جهل، اراده ي فاعل و وضعيت حاکم بر جامعه است. « خوبي » و « بدي » ، « بايد » و « نبايد » اخلاقي، ناشي از چنين نسبت واقعي و تکويني است که عبارت است از نوع تاثير فعل اختياري انسان بر کمال نفساني او چون اين رابطه، عيني و تکويني و از نوع رابطه ي عليت است، در نتيجه دچار تغيير و تحول نمي گردد و در پي ثبات و جاودانگي اين نسبت به دليل ثبات طرفين آن، مفاهيم اخلاقي ناشي از آن نيز جاودانه و جهاني اند. زيرا روح حقيقت انسان که يک رابطه است، دچار تحول نگردد و فعل و رفتار مشخص هم که موضوع حکم اخلاقي است و طرف ديگر رابطه مي باشد، فرض بر ثابت و واحد بودن آن است. "
( کتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم، علامه طباطبايي (ره) )
اگر اعمال و رفتار استاد طاهري را از صافي اين نظريه بگذرانيم، پي مي بريم که ايشان هيچ کار غير اخلاقي انجام نداده اند، زيرا که تمام افعالشان رو به کمال و وحدت است، همينطور با توجه به اينکه در علم اخلاق، خدمت به خلق خدا جايگاه خاصي دارد، تمامي تلاش ايشان که چيزي به جز خدمت به خلق نيست، امري پسنديده و اخلاقي محسوب مي شود.
اما در هيچ قسمت علم اخلاق نيامده است که عارفي را که کمر به خدمت خلق خدا بسته است به اين شکل آزار دهيد. پس مشخص است که چه کساني غير اخلاقي رفتار مي کنند و متاسفانه چنين اعمال غير اخلاقي بنا بر آيه ي 14 سوره مطففين، بر دل ها زنگار مي بندد:
« کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا يَکْسِبُون »َ
« هرگزا هرگز ! اصلاً کردار و تلاش ( پلشت و زشت ) ايشان دلهايشان را زنگ زده کرده است ( و همچون زنگاري بر قلوبشان نشسته است و سوراخهاي هدايت را بر روي ايشان بسته است ). »
به گفته ي مرحوم علامه طباطبايي (ره):
" از اين آيه معلوم مي شود که اولا اعمال زشت داراي صورتهايي هستند که نفس آدمي را مصور به آن مي کنند، ثانيا اين نقش و صورتها مانع و حايل بين نفس و درک حقيقت مي شوند. "
( تفسير الميزان , ج 20 , صفحه 134 )
پس معاندان و مخالفان استاد طاهري به علت انجام رفتارهاي غير اخلاقي قادر به درک حقيقت نيستند و اين نکته با استناد از آيه ي قرآن مي باشد.
نکته ي ديگر اينکه در علم اخلاق اسلامي يکي از دو عنصر ارزشمندي عمل اخلاقي، نيت و انگيزه ي الهي شخص مي باشد، به اين معنا که انسان با اخلاص تمام و بدون چشم داشت از غير خدا، آن عمل را انجام دهد، همانطور که در آيه هاي 22 رعد، 15 و 16 مائده، 1 ممتحنه، 38 و 39 روم، 38 نساء، 207، 225، 264، 272 و 284 سوره ي بقره اين مفهوم بيان شده است که:
« وَ الَّذينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ »
« و کساني که براي جلب رضاي پروردگارشان ( در شدايد و انجام وظائف ) صبر کردند و نماز را برپا داشتند و از آنچه به آنها روزي کرديم ( از مال و منال ) در نهان و آشکار انفاق نمودند و با کار نيک خود گناهان را ( يا با برخورد نيک خود بدرفتاري ديگران را ) دور مي سازند آنهايند که برايشان عاقبت ( نيک ) اين سراي است ( به تمام شدن اين دنيا بهشت است ). »
هيچ يک از شاگردان استاد محمد علي طاهري تا به حال نديده اند که ايشان در مقابل راهنمايي هايشان از کسي انتظار پاداش داشته باشند يا با نيّتي به غير از خشنودي خدا اين کار ها را انجام دهند. همانطور که از همين آيه بر مي آيد، خداوند بنده هاي شايسته اش را چنين توصيف کرده است که از آنچه روزيشان داده در نهان و آشکار انفاق مي کنند. امر تفويض فرادرماني و اتصال به حلقه هاي رحمت خداوند که درمان و شفا يافتن تنها بخشي از اين مقوله مي باشد نيز با اين آيات مطابقت کامل دارد، بدين معنا که استاد روزي آسماني خويش را با مردم بر سر يک سفره گسترانده است تا هر فرد حقيقت طلبي بتواند از آن بهره گيرد، در حالي که هيچگونه پاداشي از شاگردانشان انتظار ندارند.
« نيم ناني گر خورد مرد خدا »
« بذل درويشان کند نيمي دگر»
« ملک اقليمي بگيرد پادشاه »
« همچنان در بند اقليمي دگر »
و همينطور :
« ديد معشوق خود را به درست »
«ديده از هر چه ديده بود بشست »
از پيامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرموده اند:
" محققا ارزش کار ها به نيت هاست و فقط براي انسان آنچه نيت کرده است مي ماند. "
( بحار الانوار , محمد باقر مجلسي , ج 70 , ص 212 , ح 38 )
و در جايي ديگر مي فرمايند:
" نيت فرد مومن از عملش برتر است "
( کافي , مرحوم کليني , ج 2 , ص 84 )
ما شاگردان ع.ر.ف.ا.ن حلقه اين نکته را به وضوح مي بينيم که نيت استاد عزيز بر پايه ي خشنودي خدا استوار است و با توجه به حديث پيامبر گرامي اسلام (ص)، نيت استاد حتي از اين اعمال پسنديده نيز با ارزش تر و برتر است. ايشان در قبال تلاشهايشان در راستاي دعوت مردم به سوي کمال، نه تنها هيچگونه توقع دنيوي ندارند بلکه هيچ محرکي مبني بر رسيدن به بهشت در سراي آخرت نيز بر انگيزاننده شان نبوده، نيست و نخواهد بود. با مراجعه به کتاب اخلاق اسلامي نوشته ي احمد ديلمي و مسعود آذربايجاني در صفحه ي 34 پي مي بريم که چنين انساني از دوستان خدا محسوب مي شود:
" رضايت خداوند مراتبي دارد و انسان ها به طرق گوناگون در پي تحصيل آن هستند. گاهي رضايت خداوند از اين جهت که منشاء پاداش و ثواب اخروي و يا منشاء نجات از کيفر و مجازات در روز رستاخيز مي گردد، در کانون توجه و انگيزه ي آدمي در انجام عمل اخلاقي قرار ميگيرد، و گاهي جلب رضايت خداوند تنها محرک و انگيزه است. يعني محبوبيت عمل نزد خداوند منشاء تمايل و محبت او به انجام عمل شده است و قهراً محبوبيت فاعل را نزد خداوند نيز در پي خواهد داشت، البته اين نوع عمل اخلاقي فقط از جانب دوستان خاص خدا ميسر است. "
مورد ديگر اين است که ع.ر.ف.ا.ن کيهاني علاوه بر راه و روش طريقت که در اين شيوه اتصال به حلقه هاي رحمت خداوند است، براي شريعت الهي نيز ارزش والايي قائل است و به گفته ي استاد عزيز انسان نمي تواند با يک بال پرواز کند بلکه به هردوي اين ها نياز دارد. همين مساله از ويژگي هاي ارزشمند ع.ر.ف.ا.ن حلقه محسوب مي شود. در کتاب مذکور در صفحه ي 21 مي خوانيم:
« در اخلاق عارفانه مکاتب متعددي وجود دارد که در مقام ارزيابي اين شيوه ناگزير بايد به اين امر توجه کرد. در يک تقسيم بندي کلي اين مکاتب را مي توان در دو گروه جاي داد:
الف ) مکاتبي که در سلوک معنوي اصولا پاي بندي به شريعت را لازم ندانسته و يا براي مدتي موقت و مرحله اي خاص لازم مي دانند.
ب ) مکاتبي که پاي بندي به احکام شرعي را تنها راه رسيدن به مقامات عالي معنوي دانسته و آن را همواره لازم مي دانند.
در ارزيابي گروه اول از اين مکاتب مي توان گفت که آنها دچار افراط در مبارزه با نفس شده و اخلاق اسلامي را از زندگي به مردگي کشانده اند. افزون بر آن، همه ي جايگاه تعقل و انديشه را در اخلاق تا حدود زيادي به فراموشي سپرده که در نتيجه، منتهي به يک سلسله تعليمات مغاير با کتاب و سنت گرديده اند. مثلا به بهانه ي جهاد با نفس، عزت و کرامت نفس را ناديده گرفته اند. حال آنکه در اخلاق اسلامي، کرامت و شرافت نفس نه تنها يک فضيلت اخلاقي، بلکه تحصيل و تقويت آن، خود يک شيوه ي تربيتي است.
اما گروه دوم از مکاتب ع.ر.ف.ا.ني که التزام به شريعت را سرلوحه ي تعاليم خود قرار داده اند، دستاوردهاي ارزشمندي در جهت سازماندهي راهکارهاي عملي سير معنوي، تعيين مبدا و مقصد آن و مراحل اين سفر و چگونگي به کارگيري عناصر قدرتمندي مانند محبت، ذکر و نظارت در جهت تعالي معنوي، با خود دارند که در مقام تربيت اخلاقي بسيار کارآمد و سودمندند و همه ي اين امور را منطبق با قرآن و روايات مي دانند. ترکيب اين دستاوردهاي جذاب تربيتي با مباحث توصيفي اخلاق اسلامي موجب آشکار شدن کارآمدي نظام اخلاقي اسلام خواهد شد. »
پس ع.ر.ف.ا.ن کيهاني نه تنها بر خلاف قرآن و اسلام عمل نمي کند، بلکه با تعاليم معنوي عميقش باعث دوام سربلندي اسلام عزيز خواهد شد.
افسوس که مخالفان و معاندان استاد طاهري گرفتار غرور و خواسته هاي نفساني خودشان هستند، اما روزي مي رسد که همگي با ادامه دادن راه ع.ر.ف.ا.ن کيهاني در چارچوب اسلام از ايشان و مهم تر از آن از خداوند قدرداني خواهيم کرد، همانطور که امام صادق دراين باره مي فرمايند:
« هرگاه حجاب از چشمان مردم برداشته شود و به وصل ميان خداوند و بنده ي مومن او نظر کنند، آنگاه گردن هاي آنها در مقابل مومنان خاضع، امور مومنان براي آنان آسان و اطاعت از مومنان برايشان نرم و لطيف خواهد بود. »
« کافي ، کليني ، ج8 ، ص 365 ، ح 556 »
اي کساني که دم از خوشنودي خداوند مي زنيد، لازم است که بدانيد دوست خدا را به جاي دشمن خدا به غلط گرفته ايد و اين اعمال نه تنها رضايت خداوند را در پي نخواهد داشت بلکه با قهر خدا نيز مواجه مي شود، همانطور که در کتاب دروس فلسفه اخلاق مي خوانيم:
« هرکاري را به هر انگيزه اي نمي توان انجام داد و هر انگيزه اي با نوع خاصي از عمل سنخيت و تناسب دارد. با خوابيدن نمي توان در آزمون علمي توفيق يافت. با نشستن در خانه، زيارت کعبه به دست نمي آيد و با تجاوز به حرمت و اموال ديگران، نمي توان خوشنودي پروردگار را جلب کرد. »
« دروس فلسفه اخلاق ، محمد تقي مصباح يزدي ، ص 167-168 »
در جواب کساني که به کوشش هاي ايشان در جهت فراگير شدن ع.ر.ف.ا.ن حلقه اعتراض دارند بايد چنين گفت که استاد تنها به حکم خدا عمل مي کنند که در آيه 7 سوره طلاق مي فرمايد:
« آتَاهُ اللَّهُ لَا يُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا »
« خدا هيچ کس را جز به مقدار آنچه به او داده تکليف نميکند »
تلاش زياد استاد نشان دهنده ي اين است که خداوند نعمتي بزرگ به ايشان عطا کرده است و در مقابل وظيفه ي سنگيني نيز بر دوششان نهاده که اين همه تلاش را ايجاب ميکند.
با استناد به آيه ي 14 سوره نمل مساله ي ديگري هم آشکار مي شود که بسياري از معاندان و مخالفان استاد با اينکه به حقانيت راه و روش ع.ر.ف.ا.ن حلقه عالم هستند، ولي به اين دليل که با اين وجود منافعشان در خطر مي افتد آن را انکار مي کنند:
« وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ کَيْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ »
« و با آنکه پيش نفس خود به يقين دانستند که آنها معجزه خداست باز از کبر و نخوت و ستمگري انکار آن کردند، پس بنگر تا عاقبت آن مردم فاسد به کجا انجاميد. »
با توجه به همين آيه اين افراد از فسادگران هستند که بي شک عاقبت خوبي نخواهند داشت. واي بر شما که با اينکه مي دانيد ايشان حرف ناحق نمي گويند، با ايشان چنين رفتار مي کنيد، اما بنابر حديث پيامبر بزرگوار اسلام، اعمال پست شما که از روي علم و اختيار صادر مي شود، بخشودني نيست. پيامبر اکرم مي فرمايند:
« نه چيز از امت من برداشته شده است: خطا، فراموشي، آنچه ندانند، آنچه نتوانند، آنچه بدان توانايي ندارند، آنچه به ناچار و از روي اضطرار و يا با اکراه و اجبار انجام مي دهند، فال بد زدن، وسوسه در تفکر و در آفرينش، و حسد در صورتي که به زبان يا دست آشکار نشود. »
( کافي ، کليني ، ج2 ، کتاب الايمان و الکفر ، باب ما رفع عن الامه ، ح2 )
و اين در حالي است که شما هم مي دانيد، هم مي توانيد و هم با اختيار کامل و بدون اکراه اين اعمال را انجام مي دهيد.
خداوند در آيه ي 28 سوره فاطر مي فرمايد:
وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَلِکَ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ
« از بندگان خدا تنها دانايان اند که از او مي ترسند. »
با کنار هم قرار دادن اين آيه و اعمال شما مشخص مي شود که شما از داناياني که خداوند مي فرمايد نيستيد و الا از خدا مي ترسيديد و با بنده ي شايسته اش اينطور رفتار نمي کرديد.
نکته ي آخر اين است که گفته هاي استاد علاوه بر جنبه ي ع.ر.ف.ا.ني، جنبه ي علمي نيز دارند و اين را اهل علم درک مي کنند، ايشان علم و ع.ر.ف.ا.ن را با هم تدريس مي کنند و حرفشان اين است که علم مفيد است اما کافي نيست و در زندگي به هر دوي اين ها احتياج است و حتي بسياري از گفته هاي ايشان در محافل علمي دنيا به اثبات رسيده است، مانند اينکه هر ذره از جهان هستي داراي شعور باطني مي باشد که اين موضوع را در کنفرانس هاي دکتر ايموتو دانشمند ژاپني در مطالعه ي رفتاري و شعوري کريستال هاي آب در مقابل کلام، نظر، فکر و ... مي بينيم.
و يا در ميان کلمات استاد حسين الهي قمشه اي مي شنويم که:
" هر ذره از جهان هستي داراي اطلاعات است و ممکن است که اطلاعات تمام کائنات در همين ذره موجود باشد زيرا که تمام جهان از همين ذرات تشکيل شده است، اين ذرات داراي علم نيز هستند.
و مسلما هيچ جهلي به علم ختم نمي شود که اينطور بپنداريم که مجموعه اي از آنها که به اشکال گوناگون ظاهر مي شود همانند انسان داراي علم است اما ذراتش داراي علم نيستند، پس هر ذره خود نيز علم دارد، علاوه بر اين تمام ذرات اراده و اختيار هم دارند و حتي گاهي پيش مي آيد که اراده ي اين ذرات [ شعور باطني ] قوانين فيزيکي را نقض کند.
اين نکته را هايزنبرگ در نظريه ي عدم قطعيت خود نيز بيان کرده است، پس کاملا مشخص است که هر ذره يک فرد منفصل از ذرات ديگر است که داراي فهم مي باشد."
(سخنراني عشق و جانبازي دقيقه ي24 تا 22 )
اهل علم بدون ترديد نويسنده ي کتاب مشهور « مقدمه اي بر تاريخ علم » ، « جورج سارتن » را مي شناسند، او نيز در همين کتاب نظري مشابه به نظر استاد دارد که مي گويد:
« هنر زيبايي را آشکار مي سازد و همين مايه شادي زندگي مي شود. دين محبت مي آورد و موسيقي، زندگي است. علم با حق و راستي و عقل سرو کار دارد و مايه ي هوشياري نوع بشر مي شود. به هر سه نيازمنديم، هم به هنر، هم به علم و هم به دين. علم به صورت مطلق براي زندگي لازم است اما به تنهايي کافي نيست. »
از اين قبيل مثالها فراوان وجود دارد که همگي مهري بر حقانيت سخنان استاد محمد علي طاهري مي باشد.
اي دوستان در اين روزهايي که استادمان در کنارمان نيست و در دوري اش به سر مي بريم، بياييد با جان و دل برايش دعا کنيم تا به زودي به نزد خانواده اش بازگردد.
استاد عزيز ما همچنان پشتيبان شما هستيم حتي اگر به ظاهر شما را از ما جدا کنند.
به اميد آگاهي تمامي نا آگاهان
همراهان مجموعه ع.ر.ف.ا.ن اسلامي شهر مشهد مقدس
دوستداران استاد در دانشگاه اصفهان
وبلاگ حقيقت و کمال
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر