۱۳۸۹-۱۲-۱۰

نظريه روح جمعي 2


در قسمت قبل به معرفي روح جمعي پرداخته و مبحث لشكريان شبكه منفي و مثبت را آغاز كرديم و ناحيه اي از طرح شماتيك هستي را نيز به جنود ابليس همچون فراماسونر‌ها و كاباليست‌ها اختصاص داديم. از جنود ابليس ممكن است ندرتا تشعشعات مثبتي توليد شود اما در كل مي‌توان اكثريت قاطع تشعشعات اين ناحيه را منفي دانست. ليكن انسان‌هاي خارج از حوزه سربازان شبكه منفي، چه تشعشعاتي توليد مي‌كنند؟ به بيان جزئي تر، در انديشه و گفتار عمل اكثريت ما انسان‌ها توليد كننده چه شعوري است؟

آيا ما در روابط با يكديگر بيشتر شعور «محبت و احترام» توليد مي‌كنيم يا شعور «عداوت و بدخواهي»؟ آيا در صلح با جهان هستي مي‌باشيم يا در حال آسيب زدن به آنيم؟ آيا بيشتر شاهد صداقت و وفاي به عهد هستيم يا دروغ و عهد شكني؟ آيا پاكدامني و چشم‌پاكي و استغنا در جهان غالب است يا جلب توجه و حصرت جذابيت؟ آيا.... با نگاهي دقيق تر به جهان، به نظر مي‌رسد در حال حاضر روش‌هاي گوناگون توليد شعور منفي (به معني عام آن) در اخلاقيات آدميان، فراگير تر از روشهاي توليد شعور مثبت است. اين مسئه منجر به منفي بودن حاصل جمع تشعشعات شعوري بشر مي‌شود. در شكل زير وضعيت فعلي ما و غلبه ارسال شعور منفي، به صورت شماتيك نشان داده شده است.











ممكن است كسي از اطلاق برچسبي مثبت به خود خوشنود بوده و في‌المثل خود را موحد يا حتي سرباز مصلح موعود به حساب آورد اما به حلوا حلوا كردن دهان شيرين نمي‌شود. كسي كه دائم شعور نفاق و چند دستگي و تفرقه توليد مي‌كند، چه خود راموحد بنامد چه ننامد، جزو منافقين است. به بيان كلي تر، اگر شعور منفي توليد شده هر يك از ما بيش از شعور مثبتي باشد كه به جهان ارائه مي‌دهيم، خواه ناخواه در زمره سربازان دجّال قرار مي‌گيريم. بنابراين سرباز كدام سمت بودن خود به خود در لحظه لحظه اعمال ما مشخص مي‌شود.

اما انسان تنها شعور خود را به جهان ارسال نمي‌كند بلكه شعور موجود را نيز دريافت مي‌نمايد. بشريت هر شعوري كه توليد كند، بازتاب آن را هم خواهد گرفت. اگر اكنون شعور منفي در روح جمعي بشر غالب است، بشر در حال پرداخت تقاص تشعشعات خود نيز مي‌باشد. عصر حاضر علارقم پيشرفت‌هاي علمي، عصر اضطراب و افسردگي است. دوراني است كه بشر در چرخه باطل توليد و مصرف گرفتار شده و به جهان اطراف خود نه به ديد تجليات الهي، بلكه به ديد منابعي براي مصرف نگريسته است. اين ديد در بعضي جوامع منحصر به طبيعت نبوده و حتي به انسان‌ها نيز به چشم ابزار‌هاي اقتصادي يا سياسي نگاه مي‌شود. ديگر واي به روزي كه رذائل اخلاقي همچون دروغ، تهمت، تظاهر، رشوه، زورگويي و... در جامعه‌اي رواج يابد و ارتكاب اين گناهان مايه هوشمندي و لياقت محسوب شود. آن جامعه، هر نامي كه بر خود نهد روي سعادت را نخواهد ديد مگر آنكه فرد فرد افرادش تصميماتي بگيرند و روح جمعي جامعه خود را از شيطاني به رحماني تغيير دهند.

در اينجا پي به مفهوم عرفاني و كيفي گناه و ثواب مي‌بريم. اين كه فلان كار ثواب دارد يعني كه آن كار منبع توليد شعور مثبت و آگاهي‌هاي كمال بخش است. كاري كه گناه است نيز آن كاري است كه شعور منفي توليد كند و بشريت را از كمال دور سازد.‌ تك تك ما انسان‌ها بايد تصميم بگيريم شعور مثبت توليد كنيم. اين كار به صورت هاي مختلف، مثل احترام به آفريده‌هاي الهي، امكان پذير است. و در نهايت تغييري بزرگ از شعور منفي به شعوري مثبت رخ خواهد داد. مهفوم عرفاني و كيفي آخر الزمان را نيز مي‌توان همين دانست.

اين تحول بزرگ همراه با يك «جنگ تشعشعاتي» خواهد بود. شبكه مثبت و منفي هريك نمايندگاني پيدا خواهند كرد كه تحت عناوين «ولي عصر» و «دجال» به ما شناسانده شده‌اند. اما دجال نيز خود را منجي خواهد ناميد و در آن زمان عده زيادي در تشخيص منجي حقيقي از دجّال دچار اشتباه خواهند شد و به او خواهند گرويد. به اين صورت عموم مردم از حالت فعلي درخواهند آمد و به يكي از دو جريان مي‌پيوندند. وضعيت شعوري در روح جمعي جهان در عصر ظهور، احتمالا به صورت زير خواهد بود:













اما هريك از ما براي تغيير ميانگين شعوري جهانمان چه كاري مي‌توانيم بكنيم؟‌

وظيفه و راه حل كلّي اين است كه هريك از ما طي تحولاتي مثبت، از توليد شعور منفي (گناه) فاصله گرفته و شعور مثبت ما بر تشعشعات منفي‌مان بچريد. اما چگونه؟ در اينجا كار از پند و نصيحت تنها پيش نمي‌رود و اگر مي‌رفت بايد تاكنون رفته بود.



آنچه مي‌تواند كمك كند كسب آگاهي و «ادراك» است. پند و نصيحت همچون توصيف مزه و طعم سيب است اما ادراك همچون «گاز زدن» سيب. كسي كه «طعم» خوبي را ادراك كرده باشد، مشتاق آن خواهد شد و تمايلش به بدي، خود به خود كاهش مي‌يابد. در اينجا نقش «عرفان» پر رنگ شده و اهميت كسب آگاهي‌هاي گوناگون عرفاني در تغيير شعور منفي به مثبت هويدا مي‌شود.

با اين زاويه نگاه، به موضوع «مصلح» مي‌رسيم. مصلح يعني كسي كه صلح را برقرار خواهد كرد. بنابراين بشر بايد در عصر پس از ظهور به يك صلح پايدار برسد كه دوباره به حالت قبل (غلبه تشعشعات منفي) باز نگردد. اين امر خظير تنها با يك جنگ و برتري نظامي، هرگز قابل تحقق نيست. در عصر ظهور بايد انسان‌ها شيطان درون خود را تحت كنترل آورند، از كثرت به وحدت برسند، صلحي دروني و بيروني با هستي و خالق آن برقرار كنند، تا اصلاح واقعي و پايدار انجام شود وگرنه پيروزي در يك جنگ نظامي بدون رسيدن به وحدت دروني و بيروني، نتايج مقطعي خواهد داشت. بنابراين جنگ اصلي در آخرالزمان نيز جنگ شعوري است.

نكته پاياني در اين باره، بحث دعا و اهميت آن است. در بسياري از ادعيه موجود، ازضمير جمع استفاده شده و دعا كننده به جاي آنكه بگويد «من» مي‌گويد «ما». دعايي كه حقيقتا با نيت صحيح و خالص گفته شود در روح جمعي تاثير گذار است. در گذشته نيز تاكيد زيادي بر «دعا كردن» وجود داشته است اما اين مسئله به تدريج از حالت اصلي و موثر خود خارج شده و دعا‌ها متوجه راه انداختن كارهاي زميني و شخصي شده‌اند.

اما دعا كردن حالتي ديگر هم دارد و آن وقتي است كه دعاكننده به «حلقه روح جمعي» تجهيز شده باشد. در عرفان كيهاني مي‌توان با استفاده از اين حلقه رحمانيت، پالس‌هاي مثبت را به روح جمعي بشر ارسال نمود. لازم به ذكر است كه سربازان شبكه منفي نيز از اين موضوع نهايت استفاده را مي‌برند و دائما به روح جمعي بشر پالس‌هاي منفي همچون دين‌گريزي، استعمال مواد مخدر، مسخ شدگي و... را ارسال مي‌نمايند. به اين صورت افراد تمايلاتي پيدا مي‌كنند بدون آنكه دليل اصلي اش را بدانند. اين موضوع وظيفه همراهان عرفان كيهاني را دوچندان مي‌كند تا مسئله روح جمعي را جدي تر گرفته و مفاهيم مثبت را در روح جمعي بيان نموده ادراك آنرا طلب نمايند. از آن جمله، و به عنوان پيشنهاد، مي‌توان به درك عرفان كمال، درك تن واحده و وحدت جهان هستي، درك سبحان الله عما يصفون، درك بي‌نامي الله، درك اليه راجعون، شناخت نماينده شبكه مثبت از منفي، اهميت راستگويي و صداقت، اهميت ارتزاق از مال حلال و.... اشاره نمود. باشد كه چه با حلقه و چه بي‌حلقه، دعاهاي خير و جمعي را جدي تر بگيريم.





تشكر از مدير وبلاگ رحمانيت



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر