صفحات

۱۳۹۳-۰۱-۲۷

تعالي

تعالي

راجع به فلسفه خلقت، با هم صحبت کنيم، چرا ما خلق شديم؟

يک تعريفي از تعالي مي کنيم، با مثال اين مطلب را روشن مي کنيم،
نهايت تعالي يک استاد چيست؟ مثلاٌ يک استاد مکانيک، استاد زرگر، استاد فرشباف، قاليباف، يک استاد قاليباف چه موقع به حدّ تعالي مي رسد؟ خودش خلق کرده و شده استاد، وقتي مي گوئيم استاد يعني به طور نسبي در کارش وارد است.

نهايت تعالي يک استاد اين است که همه آنچه دارد، انتقال دهد و کسي مثل خودش را به جا بگذارد.

زماني تعالي مفهوم پيدا مي کند که مثل خود را تکثير کند. مثلاٌ مي گوئيم رحمن، مي گوئيم بخشنده و ... در هر کدام از اينها مثلاٌ بخشنده، چه زماني مي گوئيم بخشنده؟ نهايت بخشندگي چيست؟ بخشش خودش است. نهايت مهارتش؟ وقتي خودش را داد. علمش؟ وقتي که تمام داد. يعني تمام آنچه که در وجودش بود، توانست انتقال دهد، آن مفهوم تعالي است.

تعالي نه اين که بلد باشي، بلد باشي نهايت مي شوي عليم، مي گويند بلد است.

ولي بحث تعالي زماني است که بتواند مثل خودش را بتواند تکثير کرده باشد، حالا اگر کسي مثل خود را بر جا نگذارد، آن تعالي زير سوال مي رود. چون انسان نهايت کمال نيست و هر نسلي که مي آيد توانائي ذهني و هوشي و ... بالاتر از نسل قبلي است، اين اميد هست، اين انتظار هست، امّا وقتي راجع به خدا صحبت مي کنيم ديگر از او بالاتر مي شود خودش، چون غايت کمال را در نظر مي گيريم. در مورد خداوند، مي گوئيم خداي متعال.

يکي از نشانه هاي تعالي خداي متعال اين است که ساحت مقدّس خود را مي بخشد.
« علم الآدم الاسما ء کلها »
اين بخشش، اوج بخشندگي خداوند در جهان دو قطبي را نشان مي دهد.

خداي متعال: متعال يعني که بتواند ساحت مقدّس خودش را ببخشد.
« علم الآدم الاسما ء کلّها » همه را داد.
کلّها يعني همه چي، پس چرا خلقت الزامي است؟

دوره 8 - جلسه 1 زنگ 2 - استاد طاهري 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر