صفحات

۱۳۹۲-۱۰-۱۷

آب حیات !

آب حیات !

این بدیهی است که انسان در ظلمت به سر میبرد و پس انسان در سیاهی و شب به سر میبرد . در این ظلمت شب نیازمند آب حیات و نور هستیم:

در آن ظلمت شب آب حیاتم دادند، این آب حیات همان اگاهی است.

در داستان ها می خوانیم که آب حیات عمر جاودانی می آورد، این بدان معنی نیست که یک جرعه آبی را بخوریم و برای همیشه زنده بمانیم. در ترم قبل صحبت کردیم که عمر جاوید یعنی نیازمندی ابدی و این حسن نیست.

پس خیلی از مفاهیم در اشعار و کتب مقدس و افسانه ها سمبلیک هستند و میخواهند مفاهیم خاصی را ارائه بدهند. خیلی از عرفا صحبت از سحر می کنند و سحر درست زمانی است که سیاهی می خواهد تبدیل بشود به روشنی.

این مسئله را افراد به غلط تعبیر می کنند که در روز نمیشود آگاهی گرفت و آگاهی در شب بهتر میرسد تا در روز!

نه مثل آفتابی که ظهور و غیبت افتد

تعطیلی وجود ندارد. هر زمانی انسان بخواهد در ارتباط قرار بگیرد، میتواند. پس هر جایی صحبت تاریکی و شب و سحر می شود می خواهد نیازمندی ما را به طلوع نشان بدهد.

« قل اعوذ برب الفلق، من شر ما الخلق »
قسم به خدای روشنایی، تا با نور هدایت و آگاهی ما را نجات بدهد.

مشکل انسان یک چیز بیشتر نیست آن هم نا آگاهی است. اگر روی خوشبختی را ندیده به خاطر ناآگاهی است.

دوره 3 - استاد طاهری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر