صفحات

۱۳۹۳-۰۷-۱۲

قرباني کردن وابستگي ها

قرباني کردن وابستگي ها


خلاصه كلام، قرار بوده كه انسان آن وابستگي هاي خودش را، آن خصوصيات منفي خودش را قرباني كند و خداوند هم اين قرباني ها را قبول كند يعني بهترين قرباني اي كه ما به پيشگاه او مي توانيم ببريم وابستگي هايمان است، همان تيك هاي شخصيتي مان است، آن نكات منفي وجودمان بهترين كادوها و پيشكش هايي است كه مي توانيم قرباني كنيم و تقديم حضور كنيم، به اصطلاح!
خوب انسان به جاي اين كه اين كار را بكند، كار خودش را آسان كرده و بالاخره با يك خون و خون ريزي ذهن خودش را آرام كرده ولي مشكلش حل نشده بلكه مشكلاتش به شدت افزوده شده. يعني همين كه پنجه اش را مي زند به خون، مي زند آن جا سيل مشكلات به سمتش جاري مي شود. بعد حالا تازه يك مشكلاتي هم پيش مي آيد، بعد كه حوادثي اتفاق مي افتد همه مي گويند « اِ ما كه قرباني هم كرديم من خودم دستم را زدم در خون زدم اينجا ! » دقت مي کنيد؟! و نمي دانيم ريشه مشكلات مان از كجاست و از كجا ما تشعشع منفي را كشيديم برديم در خانه مان. چون ريختن خون يك حيوان كارماي منفي دارد مگر به علتي باشد كه بگوييم « آقا ما مي خواهيم با اين شكم يك عده اي را سير كنيم » و اين کار را هم بكنيم وگرنه هر كسي حق دارد به اندازه نيازش از طبيعت، از هستي برداشت كند.

 استاد محمد علي طاهري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر