صفحات

۱۳۹۳-۰۴-۱۶

استاد عزیز نیستی ببینی....

استاد عزیز نیستی ببینی....



نیستی ببینی شهرمان تسخیر شده؛ اینبار همراهان سابقمان به بهانه التزام عملی نداشتن ما به آموزه ها و اصول، هر انگ ناروایی را نثارمان می کنند....

نیستی ببینی در آستانه رونمایی از آخرین سفارش شما که در غالب سندی بسیار مهم است، چه اتفاقات عجیبی در شهرمان افتاده است. کسانی را که بدانها اعتماد کامل داشتی، رد صلاحیت می کنند، کسانی را که در باب اعمالشان بدانها تذکر می دهند، دروغگو و من محور و .....می خوانند و در شهر جار می زنند که این کسان باعث اِعمال شرایط سخت برشما و عدم آزادی مشروطتان شده اند و می گویند در کلام و اسناد دستکاری شده و شرط صحت آن را بعد از ریورز کردن تایید می کنند.....

نیستی ببینی تعدادی قابل توجهی از دوستانمان به سبب حق خواهی و حق گویی مهجور مانده اند و به بهانه پافشاری بر فهم فهوای کلام شما و به جرم انتقاد از آن کسان مورد بی حرمتی های بسیار قرار گرفته اند.....

نیستی ببینی عده ای از دوستانمان ترجیح داده اند که در کنجی مشغول سپری کردن روزهای عمرشان باشند و بدون اعلام موضعی شفاف، فقط نظاره گرند و بر اسب خیال خود می خرامند و می تازند و در مقابل، عده ای به سبب اشاعه آموزه های ناب تو به محدودیتهای فراوانی افتاده اند و حکم بیدادگاه های حکومتی را انتظار می کشند و کسی خبری از آنها نمی گیرد و عده ای نیز به سبب هایی بسیار، مجبور به مهاجرت شده اند. ....

نیستی ببینی عده ای در غالب دایه بهتر از مادر شده اند و هدفشان این است که در قالب تکه برداری از آموزه های تو توجیهی نمایند اعمال گذشته و حال و آینده شان را و بجای اینکه پتانسیل خود را برای دشمنان قسم خورده ات بگذارند و تهدیدی باشند برای آنها، از خودیها مستند جمع می کنند و کمر همت برای زمین انداختن آنها بسته اند.....

نیستی ببینی بسیاری ازیارانمان از رفتار این شاگردان امروزی ات با مردم شهر، بشدت خجل هستند و هیچ جا خود را فرادرمانگر معرفی نمی کنند. عملکرد نادرست دست اندرکاران فعلی که داعیه اصول و مرامنامه و آموزه  مداری دارند، تمامی ارزش های متعالی را که پایه گذاری نموده بودی، زیر سئوال برده است.....

نیستی ببینی که بجای وحدت و همدلی که سفارش موکد و همیشگی تان بوده است، در ذیل این مقال چه کامنتهایی در دفاع غلط از خود و تخریب مجددمان بکار خواهند برد.....

نیستی ببینی مدتهاست که ازعمل به اصول اولیه اخلاقی خبری نیست. مدتهاست که معاندین طریق الهی ات نیز از تکه برداری از برخی از آموزه هایت، بعنوان حربه ای برای در قدرت ماندن و اعمال فشار بر تو و خانواده عزیزت استفاده می کنند؛ تهمت، افترا، دروغ، چاپلوسی، دزدی از بیت المال و..... کشور را آلوده کرده و مجالی برای نفس کشیدن نمانده است.....

نیستی ببینی فضای این روزهای شهرمان غم آلوده است، دلگیر است، عده ای گوشه عزلت گزیده اند و عده ای از یاران دیروزمان سرگرم تجارت و صدارت وحکومتند. نمی دانیم که دیگر با که بنشینیم و سخن هل من ناصر تو را با که بگوییم......

استاد جان بهترین یار و همراهمان توایی که در حبسی، عزیزجان، نیرو نداریم که تو و شهرمان را آزاد کنیم، پس دعا کن که این بار، خدا تو و شهرمان را آزاد کند.....


یادداشت‌ی از ‏سعيد يسايي

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر