صفحات

۱۳۹۳-۰۳-۱۹

هفت شهر عشق (اتصال فردي - فناي في الله)

هفت شهر عشق (اتصال فردي - فناي في الله)

هفت شهر عشق مراتب و مراحلی است که تازه بابی گشوده شود، یعنی درب کمالی گشوده شود، بعد خود کمال دیگر تا بینهایت ادامه دارد. این مراحل مثلاٌ از وادی طلب و ... را طی می کند که تازه دنیای کمال به روی فرد باز بشود، کمال که نهایت ندارد و انسان تازه متوجه می شود موضوع از چه قرار است، مثلا کارهایی که ما داریم می کنیم، تازه در فونداسیون هستیم، هنوز داریم حفاظ می گیریم که کلیتی به دست آوریم.

کلاس بی کلاسی آنجاست که با این قلاب ماهیگیری که به تازگی طریقه استفاده از آن را یاد گرفتیم، بتوانیم ماهی بگیریم. حالا فهمیدیم چه می خواهد بشود، تازه اصول کار را یاد گرفتیم. هنوز که ماهی نگرفتیم، تازه اشکال خودمان را با زمان فهمیدیم و فهمیدیم که باید هم فازی با زمان داشته باشیم، هم فازی با فلک داشته باشیم، انرژی ذهنی خودمان را ذخیره کنیم و تازه فهمیدیم باید چه بکنیم.

حالا وقتی با یک ترم 7 برخورد می کنند فکر می کنند با یک عارف مواجه هستند، ولی شما هنوز دارید فونداسیون را درست می کنید. بنابراین بدون فونداسیون هیچ ساختمانی را نمی شود ساخت، اگر بسازیم یک دفعه دیوارش ترک می خورد، اگر یک لرزه کوچک بیاید ساختمان پائین می آید، بنابراین فونداسیون خیلی مهم است.

آنجا، آن هفت شهر می خواهد این فونداسیون را بسازد و تعریف کند، منتها در مراتب ساخت آن هفت شهر هر کسی فردی حرکت می کند و تمام قضایا فردی انجام می شود و آنجا صحبت از حلقه جمعی نیست. فرد متصل می شود و می گوید من از 7 وادی گذشتم، یکی دیگر می گوید 10 تا وادی و یکی می گوید 10 تا مرحله.

بنابراین وقتی با خدا به صلح می رسیم می گوئیم فنای فی لله شدیم، خدا می گوید احسنت. ولی چون تنها آمدی و فقط به فکر خودت بودی، برو در مردم حل شو تا فنای فی الخلق اتفاق بیفتد و با مردم به صلح برس و صلح با دیگران را تجربه کن تا به مقام صالح برسی.

ترم 7- جلسۀ4 - بخش 2 استاد طاهري 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر