۱۳۹۳-۰۳-۱۱

براي مستر هايي که با آگاهي کم و ايجاد کلاسها به اين مکتب

براي مستر هايي که با آگاهي کم و ايجاد کلاسها به اين مکتب

سؤال:
براي مستر هايي که با آگاهي کم و ايجاد کلاسها به اين مکتب ضرر هاي بزرگي مي رسانند، چه کار کنيم؟ چرا امتحان برگزار نمي کنيد؟

استاد:
جواب اين سؤال هم داديم، امتحاني نيست، موضوع بحث کيفي است و بايد همه به همديگه کمک بکنيم، خُب کمک بکنيم، مثلا ما اگر امتحان بگيريم، فکر مي کنيد نتيجه اش چيه؟ همه نمره ميارن، همه شبکه شعور کيهاني را تعريف کنيد، همه مي نويسند و نمره ميارن (خنده)، اين ميشه کمي اش، کيفي اش چي؟ تو دلش چيه؟ عشقش چيه؟ به چي رسيده؟ اينها تو بحث دل و کي ميخواد امتحان کنه؟ بنابراين اينها را نداريم ولي با همديگه با رحمانيّت برخورد مي کنيم، اساس رحمانيّته،

اگر متوجه شديم يک مربي داره اشتباه ميکنه فرض اول، فرض برائته، الزاماً نگيم که او مغرضه، الزاماً نگيم که، فرض اول مبني بر برائته، که ما هم بايد با رحمانيّت برخورد کنيم، با جونم و دلم و عزيزم و اين حرفها برخورد بکنيم، بعد ببينيم اين موضوع از کجاست؟ منبع اش چيه؟ از کجا گرفتي؟ يکسري سؤال هايي که به او کمک بکنه متوجه اشتباهش بشه. بعد مراحلي، مراحلي همين جور بايد طي بشه، با مدارا با صبر با حوصله، و خيلي از موارد بوده اومدن گفتند ما به جاي يک عکس العمل فوري، گذاشتيم به يک طول زمان و بعد هم واقعاً ديديم که با مسئله رحمانيّت و مسئله صبر و مدارا و حوصله اون فرد هم بهش کمک شده و راهنمايي شده.

مغرض کم داريم خوشبختانه، البته عوامل نفوذي داريم، کم هم نبودند، تا اون جايي که تجربه نشون داده، يعني ما که در بازه، از مکاتب مختلف اطلاعاتي که داريم، از مکاتب مختلف، از مافيا هاي مختلف، گروه هاي مختلف وارد شدند و بعد کارت امون را گرفتند و مسائلمون را گرفتند و بعد رفتند با همون کارت و اينها ضرباتي را زدند بهمون که شايد جبران ناپذير باشه، مثلاً رفتن گفتند که ما اينها اين کلاسها بوديم، اينجا بوديم، جزء اينها هستيم، اينها اصلاً نه دين دارند نه چي دارند، نه اين جوريه، نه اون جوريه، خيلي بايد مراقب باشيم، خيلي خيلي زياد و ببينيد باز دوباره از عوامل نفوذي،

... خُب بنابراين متاسفانه ما از گروههاي مختلف، شاخه هاي مختلف وارداتي خُب، خيلي ها چشم ديدمون را ندارند، ما اصلاً دشمن کم نداريم، هر روز بلند ميشيم ميگيم که حالا امروز که، يک روزي که يک سري دشمن جديد نداشته باشيم اون روز حوصله اِمون سر ميره.

به هر صورت خيلي ساده است، درهاي ما هم که بازه، طرف مياد از اِمون کارتمون را ميخوان، و با در دست داشتن اون کارت، بعد ميرن اينجا، ميرن اونجا، چکار که نمي کنند، از قول شما و من و همه، بله اينها گفتند که بله نميدونم ما ائمه را قبول نداريم، ما نميدونم لازم به نماز نيست، نميدونم کار بايد اينجوري باشه، و و و اين صحبت ها الا ما شاء الله.

عرض مي کنم خدمتتون من يک جاهايي ميرم که وقتي هم براي اونها صحبت مي کنم، ميگن که اِ پس اونها چيه؟ ما شنيديم، مثلا اينها چيه که شما ميگي؟ واقعاً اين طوريه؟ يعني باورشون نميشه من فکر مي کنم که من حالا در بحث و مباحثه با اونها دارم اين حرف ها را ميزنم، ميگم بابا ما فيلم هامون هست، صداهامون هست، همه مطالب هست، و در واقع اين طوري نيست، و براشون موضوع را روشن مي کنيم.

در نتيجه مشکل ما با امتحان و جلوي در گرفتن و جلوي راه گرفتن حل و فصل نميشه. ما بايد همديگه را کمک بکنيم. حواسمون جمع باشه، مراقب اين جور عوامل نفوذي باشيم، مراقب حرف زدن هامون باشيم، عکس هامون را خيلي مراقب باشيم، عکس هاي خانوادگي اِمون دست کسي، هيچکس نيفته، بعضاً از دوستي هاي ما بگذاريد اين عکس قشنگه، بگذار من اين عکس را داشته باشم، اين جوري شده، و حالا البته يک سري ماجراهاي ديگه هم هست که اين عکسها در واقع به اين صورت مورد سوء استفاده قرار گرفته، ولي متاسفانه اين جوري شده، و اين اعتماد و چيزهايي که هست، حالا هم براي خود ما به نوعي توي اين سالها مشکل ساز بوده، هم براي شما هم ميتونه باشه.

از بيانات بسيار مهم استاد طاهري
ديدار با استاد - بهمن 88

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر