۱۳۹۳-۰۲-۱۹

چشانيدن و عقب کشيدن

چشانيدن و عقب کشيدن

يک حالت کلّي داريم که چيزي را به ما مي چشانند و مي کشند عقب، همان ماجراي:

بي وفا نگار من، مي کند به کار من، خنده هاي زير لب، عشوه هاي پنهاني

به ما مي چشاند و مي نشيند عقب، البته ممکن است براي بعضي ها اينطوري نباشد، براي بعضي ها نشان مي دهد، مي کشد عقب و مي ايستد ببيند که حالا ما چه مي کنيم. به وجد آمديم؟ آيا مي خواهيم؟ حالا ديگر دنبالش هستيم؟ مشتاقش شديم؟ چقدر به شوق آمديم؟ و اين حالت کلي را داريم که بعد از آن چشاندن، يک مقدار هم لازم است که ما طالب باشيم.

اگر در چشيدن اثر ارتباط، توقفي رخ دهد، براي محک زدن و شيدا کردن ماست.

اشتياق و طلب، باعث رفع وقفه و تداوم اثر ارتباط مي شود.

براي بعضي ها به نظر مي رسد که آن اشتياق را محک زدند و ديدند که هست، آزمايش نمي کنند، البته اينها را نمي گوئيم که اگر در مورد ما اينطور است، فکر کنيم که تشخيص دادند ما مشتاق نيستيم، بالاخره مي خواهند يک جوري ما را واله و شيدا بکنند، کاري کنند که ما برويم دنبالشان.

اگر قرار بود به او نرسيم، هيچ وقت به ما نمي چشاندند.
همان يک دفعه هم نمي چشاندند.

دوره 8 - جلسه 3 - زنگ 1 - استاد طاهري 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر