وجود سيستم تشعشع ضد تشعشع در ناخودآگاه
تشعشعات منفي مختلفي داريم مثل چشم زخم، نفرين و طلسم ها، بستن ها، زبان بند و ... اين تشعشعات منفي متنوع است.
ما سيستم تشعشع ضد تشعشع داريم، منتها ناخودآگاه است و ما نمي توانيم خود آگاه از آن استفاده کنيم، وقتي مثلاً در معرض يک تشعشع منفي مثلاً چشم زخم قرار مي گيريم، نمي توانيم از ضد آن اتوماتيک و به دلخواه استفاده کنيم، در ناخودآگاه ما هست و براي اينکه مورد استفاده قرار بگيرد، در طول تاريخ روي آگاهي هائي که دريافت کردند، چون نمي توانند آن را به زبان امروز و به زبان تشعشعات بيان کنند، بطور غير مستقيم آمدند افراد و مردم را شرطي کردند که با جاري شدن آن، شرط اين تشعشع ضد تشعشع جاري بشود،
در فرهنگها و ملل مختلف در تمام دنيا اين قضيه را حتي در همين ايران، قوم به قوم، شهر به شهر، مسائل مختلفي را براي شرطي کردن افراد پيش آورده اند، مثلاً مي گويند بزنم به تخته، خوب با گفتن بزنم به تخته که کاري انجام نمي شود ولي تا مي گوئيم، چون ما شرطي شده ايم، آن فعال مي شود، چون شرط است،
يا اينکه تا اسفند دودش بلند مي شود آن سيستم تشعشع ضد تشعشع به کار مي افتد، يا تا چشم ما به و ان يکاد مي افتد شرطي مي شويم، اما اگر يک نفر اهل تبت بيايد و چشمش به وان يکاد بيافتد يا اسفند دود کنيم يا بزنيم به تخته، هيچکدام از اينها در او واکنشي ايجاد نمي کند، چون او را با يک چيزهاي ديگري شرطي کرده اند که اگر برويم در شهر خودش، مي بينيم که با يک چيز ديگري شرطي شده و آن شرط روي ما اثر نمي کند،
بنابراين اينها در واقع ابزار و وسائل شرطي کردن افراد است و خودش به خودي خود فايده اي ندارد ولي ما را چون شرطي کرده اند، تشعشع ضد تشعشع عمل مي کند و تشعشعي را که به سمت ما آمده خنثي مي کند.
آموزه هاي دوره تشعشع دفاعي - جلسه 6 - استاد طاهري
تشعشعات منفي مختلفي داريم مثل چشم زخم، نفرين و طلسم ها، بستن ها، زبان بند و ... اين تشعشعات منفي متنوع است.
ما سيستم تشعشع ضد تشعشع داريم، منتها ناخودآگاه است و ما نمي توانيم خود آگاه از آن استفاده کنيم، وقتي مثلاً در معرض يک تشعشع منفي مثلاً چشم زخم قرار مي گيريم، نمي توانيم از ضد آن اتوماتيک و به دلخواه استفاده کنيم، در ناخودآگاه ما هست و براي اينکه مورد استفاده قرار بگيرد، در طول تاريخ روي آگاهي هائي که دريافت کردند، چون نمي توانند آن را به زبان امروز و به زبان تشعشعات بيان کنند، بطور غير مستقيم آمدند افراد و مردم را شرطي کردند که با جاري شدن آن، شرط اين تشعشع ضد تشعشع جاري بشود،
در فرهنگها و ملل مختلف در تمام دنيا اين قضيه را حتي در همين ايران، قوم به قوم، شهر به شهر، مسائل مختلفي را براي شرطي کردن افراد پيش آورده اند، مثلاً مي گويند بزنم به تخته، خوب با گفتن بزنم به تخته که کاري انجام نمي شود ولي تا مي گوئيم، چون ما شرطي شده ايم، آن فعال مي شود، چون شرط است،
يا اينکه تا اسفند دودش بلند مي شود آن سيستم تشعشع ضد تشعشع به کار مي افتد، يا تا چشم ما به و ان يکاد مي افتد شرطي مي شويم، اما اگر يک نفر اهل تبت بيايد و چشمش به وان يکاد بيافتد يا اسفند دود کنيم يا بزنيم به تخته، هيچکدام از اينها در او واکنشي ايجاد نمي کند، چون او را با يک چيزهاي ديگري شرطي کرده اند که اگر برويم در شهر خودش، مي بينيم که با يک چيز ديگري شرطي شده و آن شرط روي ما اثر نمي کند،
بنابراين اينها در واقع ابزار و وسائل شرطي کردن افراد است و خودش به خودي خود فايده اي ندارد ولي ما را چون شرطي کرده اند، تشعشع ضد تشعشع عمل مي کند و تشعشعي را که به سمت ما آمده خنثي مي کند.
آموزه هاي دوره تشعشع دفاعي - جلسه 6 - استاد طاهري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر