اهميت تشعشع دفاعي در عرفان
اينکه گفتيم تشعشع دفاعي در عرفان اهميت بسيار بسيار زيادي دارد از اين نقطه نظر است که، اولين قدم در خودشناسي اين است من ببينم خودم هستم و چيزي روي کله من سوار نيست، من خودم هستم، اگر مي گويم اين راه را مي روم تحت تاثير کسي نيستم، اگر مي گويم از اينجا مي روم، اين کسي نيست که روي من نفوذ دارد، من واقعا خودم اختيار کردم، خوب اين مطلب اهميت دارد يا ندارد؟
اگر ما به اين کار اهميت ندهيم، رفتيم به يک جائي رسيديم، بعد آنجا تازه معلوم مي شود اين من نبودم، تمايل من نبود، بلکه يک چيزي روي کله من سوار بود، بنابراين اينجا اگر چيز اضافه اي همراهمان است، کنار بگذاريم و ادامه بدهيم، بعد از اينکه متوجه شديم که در اکوسيستم کيهاني چه خبر است، و بدانيم که، ما که داريم مي رويم و مي آئيم، در معرض چه تشعشعاتي هستيم، در معرض چه موجوداتي هستيم.
اگر مي گوئيم در هوا ميکروارگانيزمها هستند، تنفس مي کنيم، ويروس آنفولانزا و ... آيا اکوسيستم همين است؟ چيز ديگري در آن نيست؟ لازم است که در مورد اينها شناخت داشته باشيم، آن هم شناخت عملي نه تئوري. شناخت عملي بطوريکه شما در عمل بتوانيد براي کس ديگري کاري انجام بدهيد،
و مطلب ديگر اينکه شما مي دانيد که به چه عده اي مي توانيد کمک کنيد، کساني که مشکلات روان پزشکي دارند که در دنيا هيچ کس نمي تواند به اينها کمک بکند، خود اين هم يک قدم بسيار مهمي است که مي توانيد برداريد و برايشان کار کنيد، بيماراني که مسائل و مشکلات بسيار عجيب و غريبي داشتند، سالهاي سال اينها درگير بودند، از اين روانپزشک به آن روان پزشک، ... بايد اين دانش و آگاهي را همه مطلع بشوند و بيخودي مسائل خودمان را به دارو و شوک و ... که عوارض بسيار نامطلوبي دارد، نسپاريم، خصوصا شوک که هر بار يک بخشي از مغز را از دور خارج مي کند.
آموزه هاي دوره تشعشع دفاعي
- جلسه 4 - استاد طاهري
اينکه گفتيم تشعشع دفاعي در عرفان اهميت بسيار بسيار زيادي دارد از اين نقطه نظر است که، اولين قدم در خودشناسي اين است من ببينم خودم هستم و چيزي روي کله من سوار نيست، من خودم هستم، اگر مي گويم اين راه را مي روم تحت تاثير کسي نيستم، اگر مي گويم از اينجا مي روم، اين کسي نيست که روي من نفوذ دارد، من واقعا خودم اختيار کردم، خوب اين مطلب اهميت دارد يا ندارد؟
اگر ما به اين کار اهميت ندهيم، رفتيم به يک جائي رسيديم، بعد آنجا تازه معلوم مي شود اين من نبودم، تمايل من نبود، بلکه يک چيزي روي کله من سوار بود، بنابراين اينجا اگر چيز اضافه اي همراهمان است، کنار بگذاريم و ادامه بدهيم، بعد از اينکه متوجه شديم که در اکوسيستم کيهاني چه خبر است، و بدانيم که، ما که داريم مي رويم و مي آئيم، در معرض چه تشعشعاتي هستيم، در معرض چه موجوداتي هستيم.
اگر مي گوئيم در هوا ميکروارگانيزمها هستند، تنفس مي کنيم، ويروس آنفولانزا و ... آيا اکوسيستم همين است؟ چيز ديگري در آن نيست؟ لازم است که در مورد اينها شناخت داشته باشيم، آن هم شناخت عملي نه تئوري. شناخت عملي بطوريکه شما در عمل بتوانيد براي کس ديگري کاري انجام بدهيد،
و مطلب ديگر اينکه شما مي دانيد که به چه عده اي مي توانيد کمک کنيد، کساني که مشکلات روان پزشکي دارند که در دنيا هيچ کس نمي تواند به اينها کمک بکند، خود اين هم يک قدم بسيار مهمي است که مي توانيد برداريد و برايشان کار کنيد، بيماراني که مسائل و مشکلات بسيار عجيب و غريبي داشتند، سالهاي سال اينها درگير بودند، از اين روانپزشک به آن روان پزشک، ... بايد اين دانش و آگاهي را همه مطلع بشوند و بيخودي مسائل خودمان را به دارو و شوک و ... که عوارض بسيار نامطلوبي دارد، نسپاريم، خصوصا شوک که هر بار يک بخشي از مغز را از دور خارج مي کند.
آموزه هاي دوره تشعشع دفاعي
- جلسه 4 - استاد طاهري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر