رفع تضاد با دين
در اين دوره که وارد بحث اديان شديم،
به دليل تضادي است که اصولا بشر ممکن است با دين و پيدايش دين داشته باشد.
هدف ما از ورود به بحث اديان، رفع تضادّ با دين است.
عمده مردم چطور به مناسک نگاه مي کنند؟ عمده اينطور نگاه مي کنند که خدا گفته اين کار را بکن تا من خوشم بياد، تا شما را به جهنم نبرم و به بهشت ببرم. امّا چرا خوشم بياد؟
ما اينطور نگاه کرديم، ما همه چيز را با ملاک جهنم و بهشت نگاه کرديم.
و عمده کارهاي ما اين بوده که اين کار را نکنم که به جهنم نروم.
در حاليکه به جهنم مي روم، بايد به جهنم بروم !
بايد از حل تضادمان با خدا، با هستي و با خودمان شروع کنيم.
تصور بشر اين است که خداوند اديان را داده که انسان را متوجه خودش بکند و انسان خدا را پرستش کند و او هم خوشش بيايد. در حاليکه ما مي خواهيم حلّ تضاد کنيم. مي خواهيم بگوئيم اينهائي که پيشنهاد شده، براي بشر يک راه هائي را باز مي کند تا بشر به درک ماجراهاي (بحث و فهم خلقت ) و ساير مفاهيم برسد و ما بتوانيم تضادمان را کاهش دهيم، حلّ کنيم و از درونش يک چيزهائي را پيدا کنيم.
تصور بسياري از افراد اين است که هدف از آمدن اديان و پرستش خداوند، براي خوشايند اوست، در حاليکه اديان، راههائي براي درک جهان هستي و فلسفه خلقت را به بشر ارائه مي دهند.
چيزهائي را هم که پيدا مي کنيم، يکي رمز خاک و آتش است. بحث شعور و ضد شعور، که حالا تازه داريم يواش يواش مي رويم داخلش. رمز خاک و آتش اين است که خاک مي تواند آتش را خاموش کند، چطوري مي تواند خاموش کند؟ تا در باطن اين ماجرا حرکت نکنيم، نمي توانيم آن رمزها را متوجه شويم. داريم مقدّماتي را مي چينيم تا بتوانيم حرفهاي اصلي را با هم بزنيم.
دوره 8 - جلسه 4 - زنگ 1
استاد محمد علي طاهري
در اين دوره که وارد بحث اديان شديم،
به دليل تضادي است که اصولا بشر ممکن است با دين و پيدايش دين داشته باشد.
هدف ما از ورود به بحث اديان، رفع تضادّ با دين است.
عمده مردم چطور به مناسک نگاه مي کنند؟ عمده اينطور نگاه مي کنند که خدا گفته اين کار را بکن تا من خوشم بياد، تا شما را به جهنم نبرم و به بهشت ببرم. امّا چرا خوشم بياد؟
ما اينطور نگاه کرديم، ما همه چيز را با ملاک جهنم و بهشت نگاه کرديم.
و عمده کارهاي ما اين بوده که اين کار را نکنم که به جهنم نروم.
در حاليکه به جهنم مي روم، بايد به جهنم بروم !
بايد از حل تضادمان با خدا، با هستي و با خودمان شروع کنيم.
تصور بشر اين است که خداوند اديان را داده که انسان را متوجه خودش بکند و انسان خدا را پرستش کند و او هم خوشش بيايد. در حاليکه ما مي خواهيم حلّ تضاد کنيم. مي خواهيم بگوئيم اينهائي که پيشنهاد شده، براي بشر يک راه هائي را باز مي کند تا بشر به درک ماجراهاي (بحث و فهم خلقت ) و ساير مفاهيم برسد و ما بتوانيم تضادمان را کاهش دهيم، حلّ کنيم و از درونش يک چيزهائي را پيدا کنيم.
تصور بسياري از افراد اين است که هدف از آمدن اديان و پرستش خداوند، براي خوشايند اوست، در حاليکه اديان، راههائي براي درک جهان هستي و فلسفه خلقت را به بشر ارائه مي دهند.
چيزهائي را هم که پيدا مي کنيم، يکي رمز خاک و آتش است. بحث شعور و ضد شعور، که حالا تازه داريم يواش يواش مي رويم داخلش. رمز خاک و آتش اين است که خاک مي تواند آتش را خاموش کند، چطوري مي تواند خاموش کند؟ تا در باطن اين ماجرا حرکت نکنيم، نمي توانيم آن رمزها را متوجه شويم. داريم مقدّماتي را مي چينيم تا بتوانيم حرفهاي اصلي را با هم بزنيم.
دوره 8 - جلسه 4 - زنگ 1
استاد محمد علي طاهري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر