صفحات

۱۳۹۳-۰۲-۱۲

بخل و انحصار طلبي در راه خدا !

بخل و انحصار طلبي در راه خدا !

در ارتباط ... اين نيست که خدايا تو در آسماني، منظور اين بوده که رد کن بياد. و ما منتظريم که بده بياد.
يک جاي ديگر اين بود که اجازه بده تا ما کانالي براي تو باشيم. مجرائي براي تو باشيم. ما را به خدمت بگير. حالا اين توفيق نصيبمان شد که جاري کننده باشيم.

ممکن است يکي بيايد و بگويد آقا از کي تا حالا شما کانال شديد، مگه تو کي هستي که مي خواهي کانال بشي و ما ممکن است که با اين تصورات رودررو شويم. که انحصار است، مي گويد آقا شما کي هستيد که اتصال مي دهيد. يک کساني ممکن است در کار خدا هم بخل بورزند، ما مي گوئيم آقا ما اين کار را کرديم و احساس خوبي داريم، اين احساس خوب به ما احساس نزديکي با خدا را داد، کجايش اشکال دارد؟ هر جائي و به هر طريقي ما احساس کنيم به او نزديکتر شديم، مقبول است و همه اديان هم آمدند که ما را يک جوري به خدا نزديک کنند، ولي درکار خدا هم بخل وجود دارد و هم انحصار.

و همان تفکر ابن ملجمي وجود دارد که به نام حق در مقابل حق. مي گويد به خدا نزديک بشو ولي ولي. ولي يعني هر جوري که من مي گويم. راه او به تعداد انسانهاست.

يک جا است که ما فقط مي خواهيم بگيريم، يک جا بحث اين است که ما را کانال بکن، يک جوري ما را در اين مجرا قرار بده، از ما رد بشه و از ما عبور کند، به ما اجازه بده تا ما انعکاس دهنده آن رحمانيت باشيم. ما را هم به بازي بگيريد. ما را هم در اين ماجرا وارد کنيد. درست است که جامه دران نيستيم ولي ساده مي گوئيم که اينقدر اشتياق داريم که ما به شکلي در اين مسير قرار بگيريم.

تمام ماجراهائي که در اديان مختلف اتفاق افتاده، همه آنها پيامهاي خاص و مشخصي دارند که ما مي خواهيم به زبان ساده برويم داخلش و آن را تست کنيم.

دوره 8 - جلسه 6 - زنگ 1 - استاد طاهري 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر