صفحات

۱۳۹۳-۰۱-۲۹

تفاوت در تشعشع شعوري کلام

تفاوت در تشعشع شعوري کلام

گفتيم که اگر ما عبارت من به تو گفتم، را وقتي بگوئيم که من به تو گفتم (تاکيد روي من)، يعني کس ديگري نگفته، روي هر کدام از اينها ما تاکيدي بگذاريم، مفهوم جمله عوض مي شود،

وقتي بگوئيم که من به تو گفتم، يعني به تو گفتم به کس ديگري نگفتم، عبارت يکيست ولي چند جور از آن معني مي توانيم استنباط کنيم

و من به تو گفتم، يعني بحث گفتن مدّ نظر است. يعني عاملي که مهمّ است بحث گفتن است.
تاکيد بر هر يک از کلمات جمله، مفهوم متفاوتي ايجاد مي کند.
هر يک از جملات، بسته به اين که تاکيد بر کدام کلمه يا عبارت آن باشد، تشعشع شعوري خاص خود را دارد.

هيچ چيزي در هستي نيست مگر اينکه توسط شعور مثبت يا منفي که بر آن سوار است، باردار شده باشد.

پس با يک عبارت با سه معني مختلف روبرو مي شويم.
وقتي مي گوئيم الحمد لله، شکر خدا را، دوباره تاکيد روي هر کدام بگذاريم چيزهاي مختلفي را مي توانيم داشته باشيم. شکر خدا را (تاکيد روي شکر)، شکر خدا را (تاکيد روي خدا)، دو تا استنباط مختلف مي تواند وجود داشته باشد. مفهوم شکر مي تواند شامل خدا بشود و شامل چيزهاي ديگري هم بشود، و در يک جائي شکر فقط، حمد فقط، سپاس، ستايش، فقط مختصّ اوست.

يا الله اکبر (تاکيد روي الله)، الله اکبر (تاکيد روي اکبر)، خيلي چيزها هم مي تواند بزرگ باشد. امّا وقتي مي گوئيم خدا بزرگ است، يعني هيچ چيز ديگري بزرگ نيست الّا او، يعني هر جا صحبت از بزرگي باشد، فقط مختصّ اوست، انحصاراٌ مخصوص اوست. امّا وقتي مي گوئيم خدا بزرگ است، خيلي چيزها هم مي تواند بزرگ باشد، خدا آمده جزء شمار آن چيزهائي که مي تواند بزرگ باشد.

منظور از الله اکبر اين است که چيزي غير از خدا بزرگ نيست.
منظور از الحمد لله اين است که حمد و سپاس و ستايش منحصراٌ معطوف به اوست.

وقتيکه اينها را تعميم دهيم، يک جائي به موضوعي مي رسيم که هر کدام از اين عبارتها تشعشعات خاصّ خودشان را دارند. و چيزي در هستي نيست مگر شعوري سوار آن باشد. چيزي نيست که شعور بر آن حاکم نباشد و باردار نباشد. هر چيزي باردار است و شعوري سوار بر آن است و شعوري سوار بر آن مي شود. هر عبارتي را که ما مي آئيم و مطرح مي کنيم، سوار آن شعوري مي شود. در واقع از آن به بعد است که آن شعور به راه مي افتد و کاري را انجام مي دهد.

ما وقتيکه مي گوئيم، فقط خدا بزرگ است، يعني چيزي غير از او نيست، منظور اين نبوده که خبر بدهيم که خدا بزرگ است. بحث تاکيد منحصراٌ بزرگ بودن اوست. که يعني چيز ديگري اصولاٌٍ بزرگ نيست. از او با اهميّت تر نيست و در راس آنچه که در نهاد انديشه ما در نهاد وجود ما است، چيزي از او بزرگتر ديگر نيست. هر چيزي را که نگاه کنيم، زير مجموعه او مي شود. و منظور اين نبوده که اطلاع دهند که خدا بزرگ است.

و در خصوص الحمد لله، اين است که اصولاٌ کانون هر گونه ستايشي و کانون هر شکري، هر کانوني، منحصراٌ متوجه اوست. پس حمد و سپاس و ستايش منحصراٌ معطوف به اوست. انحصاري است، لذا شعور مختلفي اينجا وجود دارد، ما هر چه را که نگاه بکنيم، هر چه را که توجه داشته باشيم، اگر به آن چيز به عنوان جلوه الهي نگاه نکنيم، و آن را مورد ستايش قرار دهيم، آن را مورد حمد قرار دهيم، نوع بار شعوري اين ماجرا، روي آن تغيير مي کند.

دوره 8 - جلسه 2 - زنگ 1 - استاد طاهري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر