۱۳۹۲-۱۲-۱۶

چند همسری از زاویه کل نگری (1)

چند همسری از زاویه کل نگری (1)

این موضوع مثل این میماند که به یک نفری یک هدف بزرگی را تعریف کرده و به او گفته باشند، برای اینکه به این هدف بزرگ برسی، باید اول از آن کلبه عبور بکنی، منتها ما، در آن کلبه، از یادت خواهیم برد که اصلاً چرا به این کلبه آمده ای، تا آن حد که همون کلبه، وطن اصلی و اولیه تو هم، به خاطر عدم به یاد آوردن تعهد اولیه بشود.

ما در این کلبه دنیا نیز عین همین قصه را داریم، ما نیز به خاطر یک هدف مشترک بزرگی که قبل از اینجا، پیمان بسته ایم ولی در این دنیا لزوماً از یاد برده شده است.
از اینرو شیوه استدلالی که به قضیه چند همسری و چند شوهری احساس میکنم چنین است که مسئله سر این هدف بزرگ است و مبنای اصلی ما نیز همین بوده است، هر چیزی که ما را به آن هدف از یاد رفته، نزدیک کند خوب است، لذا عدم درک این هدف به خاطر نداشتن ملاک حقیقی و ثابت است که، ما را از پاسخ به این موضوع باز گذاشته است.

برای مثال در دنیای دین از زاویه فقهی آن، این باور است که چون خدا فرموده برای همین ما نیز تسلیم خدا هستیم، اما چرا خدا در مسیحیت به یک زن اشاره داشته ولی در اسلام، مجوز تعدد زن نیز داده شده است، این سؤال را بعضی ها میپرسند که اگر خدای این دو دین یکیست پس چرا بین دو دین قانونهای مختلفی را اعمال کرده است؟ در دنیای حقوق بحث از تساوی حقوق در میان است که اگر چند همسری حق مرد است بنابراین چند شوهری نیز حق زن میتواند باشد، چه معیاری در مرد است که در زن نیست که چنین تبعیضی را قائل است؟

در فلسفه اسلامی بین مکتب معتزله و اشاعره، که اشاعره معتقد است آنچه که خدا میکند خوب است، نه اینکه آنچه که خوب است خدا میکند چرا که عقل ما قابلیت آنرا ندارد که به چرایی خوبی و بدی برسد، بنابراین اگر خدا چند همسری را تایید کرده ما نیز باید تسلیم این امر بشویم او چیزی میداند که ما نمیدانیم، اما معتزله چنین شیوه استدلالی را قبول نداشت.
در فلسفه اخلاق نیز بحث سر رئالیستی یا ایده آلیستی بودن اخلاق بوده است، کسانی که به اخلاق رئالیستی باور دارند میبایستی خوب و بد کاشفیتی از عالم خارج داشته باشد برای مثال چه فرقی بین عمل جنسی در ازدواج با عمل جنسی در غیرازدواج است، یعنی باید خوب یا بد بودن عمل جنسی بین دو زاویه در عالم خارج مشخص گردیده باشد و کسانی که به اخلاق ایده آلیستی باور دارند معتقدند خوب و بد کاشفیتی از عالم خارج ندارد بلکه امری ذهنی و یا نسبی و قراردادی است یعنی عُقَلا که حالا یا در مذهب، طی یک مباحثی مثلاً فلسفی یا جامعه شناحتی یا روانشناختی یا دینی به این نتیجه رسیده اند که عمل جنسی خارج از ازدواج بد و زناست که البته که ممکن است برعکس نیز شود و ما نیز به خاطر مسائل مذهبی تاریخی فرهنگی از اول قبول داشته ایم و داریم.

إن شاء الله در روزهای آتی بقیه بحث را خواهم گذاشت البته یادمان باشد که مطالبی که عرض میشود مطلق نیست فقط تا آنجایی که من میفهمم هست.

Amin Rafati

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر